ایدن؛ سیاستمدار ضدایرانی
او زبان فارسی، تاریخ سیاسی و تاریخ ادبیات ایران را در دانشگاه آکسفورد فرا گرفته بود. وی بهعنوان وزیر امورخارجه چرچیل از طراحان نقشه اشغال نظامی ایران، برکنارکردن رضاشاه که ملیگرایی پیشه ساخته بود و سپس روی کار آوردن پسرش بود که از دیدگاه ایدن مردی ترسو و مطیع قدرت بالادست بود. ایدن طی مصاحبهای در دهه ۱۹۶۰ گفته بود که مصدق به هیچ صراطی جز تامین حقوق کامل و حاکمیت ایران نمیاندیشید و در این راه حاضر به کوچکترین گذشت نمیشد. وی در همین مصاحبه از سیاست معتدل هری ترومن، رئیسجمهوری وقت آمریکا و دین آچسن وزیر امورخارجه او در قبال دکتر مصدق انتقاد کرده و این سیاست را باعث طولانی شدن مساله ایران و در نتیجه پیدایش تحول مشابهی در مصر خوانده بود. روی کار آمدن ناصر و ملی کردن آبراه سوئز منجر به کنارهگیری ایدن در ۱۹۵۶ شد. ایدن در عین حال گفته بود که همراهی آیزنهاور و وزیر خارجهاش دالس با مساعی مربوط به برکناری دکتر مصدق (براندازی ۲۸ مرداد) بهخاطر انگلستان نبود بلکه این دو تن میخواستند آمریکا جای انگلستان را در خاورمیانه بگیرد و به انگلستان نقش بازیگر دوم داده شود.
کتاب «خاطرات ایدن»، در سالهای ۱۳۵۷، از سوی کاوه دهگان ترجمه و منتشر شد. «ایدن» در خاطرات خود به تاثیرات شگرف نهضت ملی ایران بر اذهان سایر ملل تحتستم بهویژه ملل اسلامی منطقه برای بیداری و پیگیری مبارزات ضداستعماری و کسب استقلال و آزادی میپردازد. او نوشته است: «روزی که من عهدهدار وزارت امورخارجه شدم، درباره این چشمانداز تیره و تار به تفکر پرداختم. ما را از ایران بیرون کرده بودند، آبادان را از دست داده بودیم. قدرت و نفوذ ما در سراسر شرق میانه، سخت متزلزل شده بود.انفجارهای مصر، خبر از انقلابات بزرگ آینده میداد.باید در اینباره میاندیشیدیم که با این اوضاع و احوال، چگونه باید روبهرو شد. مطمئن بودم که نخست باید به منشأ دردسر و ناراحتی اخیر خویش و به مساله نفت بپردازیم...»
او این چنین از ملی شدن نفت در ایران یاد میکند: «بالاخره قطعنامه ملی کردن صنعت نفت به وسیله هر دو مجلس پارلمان ایران (شورای ملی و سنا) تصویب شد. روز ۲۸ آوریل ۱۹۵۰ دکتر مصدق نخستوزیر شد و روز یکم ماه مه، قانون ملی شدن صنعت نفت به تصویب رسید. مصدق اعلام کرد: «مردم ایران دست بهکار باز کردن یک گنج پنهان هستند که روی آن اژدهایی خوابیده است... به هر حال این حوادث و تحولات در خارج ایران غوغا بهپا کرد... وضع ایران، مسلما تیره و تار بود ولی من معتقد بودم بهتر است به این فکر باشیم که برای مصدق جانشینی جستوجو کنیم... در آخرین مذاکرات با آمریکاییها درباره این مطلب باهم توافق کردیم...» ایدن سپس میگوید: «منافع بینالمللی ما ایجاب میکرد که به مصدق امان ندهیم و آسودهاش نگذاریم». او چنان ازپیروزی کودتا و شکست دولت مصدق خوشحال میشود که در پوست خود نمیگنجد: «خبر سقوط مصدق از اریکه قدرت، هنگامی به من رسید که دوران نقاهت و استراحت را میگذراندم و به اتفاق زنم و پسرم در دریای مدیترانه، میان جزایر یونان با کشتی گردش و سیاحت میکردم. آن شب را با خیال راحت و شادمانه خوابیدم.»
ارسال نظر