محمود صدری

مذاکرات گروه ۱+۵ که برای بررسی پرونده هسته‌ای ایران تشکیل شده بود، بدون نتیجه‌ پایان یافت. آمریکایی‌ها امیدوار بودند در این مذاکرات، اعضای شورای امنیت سازمان ملل را به تشدید تحریم‌های ایران متقاعد کنند؛ اما چنین نشد. از چند روز مانده به اجلاس نیویورک، تقریبا معلوم بود که وحدت بین‌المللی علیه ایران شکل نخواهد گرفت. چینی‌ها با ابراز صریح این موضع که زمان برای وضع تحریم‌های تازه علیه ایران مناسب نیست، نماینده‌ای به اجلاس نفرستادند و نماینده خود را در سازمان ملل مامور شرکت در مذاکرات کردند. روس‌ها نسبت به گذشته موضع سختگیرانه‌تری علیه ایران اتخاذ کردند و چهار قدرت غربی (آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان) مواضع سختگیرانه همیشگی خود را تکرار کردند.

در واقع مانع اصلی تشدید تحریم‌های ایران، فعلا چین است. در گذشته روسیه هم خواستار انعطاف بیشتر در برابر ایران بود؛ اما پس از تعدیل برنامه‌های نظامی آمریکا در اروپای شرقی، رهبران مسکو تا حدودی به سوی چهار قدرت غربی گراییدند و بار مخالفت جدی با وضع تحریم‌های تازه علیه ایران به دوش چین افتاد. چینی‌ها برای دفاع از ایران انگیزه‌های نیرومندی دارند. در وهله نخست، نزدیک شدن روسیه به اردوگاه غرب در یک دهه اخیر و به ویژه عضویت این کشور در جامعه کشورهای صنعتی (گروه هفت سابق و گروه هشت کنونی) برای چینی‌ها قدری حقارت‌بار بوده است. چین در عین حال که به لحاظ حجم تولیدات، اکنون دومین اقتصاد جهان پس از آمریکا به شمار می‌رود، هنوز کشور توسعه یافته صنعتی تلقی نمی‌شود. وضع روسیه هم چندان بهتر از چین نیست؛ اما به هر حال قرابت روسیه با الگوهای اقتصاد غربی بیش از چین است.نفوذ روسیه در اروپا هم مزید بر علت شده و غرب، این کشور را بیش از چین، جدی تلقی کرده است. علاوه بر این ملاحظات بین‌المللی، چینی‌ها برای شرکت‌نکردن در طرح‌های فشار بر ایران، انگیزه نیرومند دیگری هم دارند. حجم تجارت ایران و چین که از زمان انقلاب ایران تا یک دهه پیش، همواره کمتر از ۶۰۰ میلیون دلار بود، در یک دهه اخیر رو به افزایش گذاشته و بیش از ۲۰ میلیارد دلار شده است. به همین علت برای چینی‌ها حفظ ثبات در ایران اهمیت زیادی دارد. آمریکایی‌ها شاید بتوانند به چینی‌ها هم وعده مشوق‌هایی بدهند و آنان را به تقابل با ایران بکشانند؛ اما در حال حاضر با توجه به هزینه‌های فزاینده دولت آمریکا در افغانستان و عراق و کسری بودجه و تعهدات تامین اجتماعی در داخل و ایضا دست برتر چین در ترتیبات امنیتی شرق آسیا، بعید است آمریکا متاعی برای اغوا کردن چین در اختیار داشته باشد.

تنها اهرم‌های موثر آمریکا برای تغییر رفتار چین، اول وضع حقوق بشر است که چین به آن اهمیت نمی‌دهد و دوم مسائل تجاری است که موضوعی حساس و طولانی است و برای آمریکا به خطر انداختن آن به صرفه نیست.

به‌علاوه، اگر آمریکایی‌ها بخواهند به چینی‌ها امتیازی بدهند، روسیه هم وارد مسابقه امتیازگیری می‌شود و هزینه‌های بین‌المللی ایالات متحده افزایش می‌یابد.

این تنگناهای آمریکا و آن انگیزه‌های چینی‌ها فرصتی است که تا آینده‌ای نامعلوم اما نه لزوما همیشگی، در اختیار ایران است و تا آن موقع ایران می‌تواند امیدوار باشد که وحدت بین‌المللی در مخالفت با برنامه هسته‌ای آن، شکل نخواهد گرفت.