ورود چاپ به ایران

با آغاز این نبرد و انعقاد عهدنامه گلستان آشکار شد که با وسایل ابتدایی و قشون ناهماهنگ و سایر کمبودهای موجود، کشور قادر به مقاومت در مقابل تجهیزات و سپاه منظم روسیه نخواهد بود و برای دفاع از مملکت، به نیرویی تعلیم‌دیده و منظم و سردارانی باسواد و کارآزموده نیازمند است. از این رو عباس‌میرزا انگلیسی‌ها را به خدمت می‌گیرد تا سپاه او را سازمان‌دهی کنند و با علم به لزوم داشتن کادر خودی، چندین بار جوانان ایرانی را برای آموزش نظامی، کارهای ساختمانی و مهندسی، ریاضی و فیزیک به اروپا می‌فرستد. بخشی از فرستادگان نیز باید پزشکی و هنر و بخشی دیگر زبان‌های خارجی را می‌آموختند. در این بین چند تن نیز کار چاپ را فراگرفتند. در راستای دستیابی به این اهداف، وی کاروانی آموزشی را در سال ۱۲۳۰ق/ ۱۸۱۵م به سرپرستی سروان جوزف دارسی که قبلا به همراه هیاتی برای آموزش سپاهیان به ایران آمده بود، روانه انگلستان کرد. محمدصالح بن‌محمدباقر شیرازی معروف به میرزا صالح شیرازی از جمله فعال‌ترین شاگردان این کاروان آموزشی به شمار می‌رود. او با آنکه در ابتدا تنها برای یادگیری زبان انگلیسی راهی سفر شده بود، اما در زمان اقامتش در لندن علاقه خاصی نیز به چاپ پیدا کرد.

میرزا صالح بین سال‌های ۱۸۱۵ تا ۱۸۱۹م دریافت که بسیاری از چهره‌های مطرح چاپ در انگلستان درباره چاپ به خط فارسی و عربی کار می‌کنند. از همه مهم‌تر آنکه میرزا صالح به ریچارد واتس، حروف‌چین معروف و ناشر انجمن شرقی، معرفی شد و به مدت ۶ماه در ۱۸۱۹م نزد وی به کارآموزی پرداخت. او در تاریخ بیستم شعبان ۱۲۳۶ق با تهیه اسباب و ادوات چاپ قصد عزیمت به ایران را می‌کند. خود او در سفرنامه‌اش درباره دوره کارآموزی‌اش نزد واتس و بازگشت به کشور چنین می‌گوید: «بنده به دیدن مستر واتس رفته؛ چون در آن مدت وقت در کارخانه مستمرا رفته، یعنی هر روز دو ساعت در خانه او رفته، الحق از ابتدا الى انتها، کار از او آموخته و مشارالیه از راه خیرخواهی و نیک‌ذاتی و صداقت و راستی کار خود را به من نموده. او و زن او نوع رفتاری با بنده کرده، مبالغ متعددی اجناس چاپ‌سازی را با پرس کوچکی برای من خریده و هرچه خریده در نهایت ارزانی بود...»

بنا بر اظهار میرزا صالح، او در سال ۱۲۳۵ق از انگلیس به تبریز وارد می‌شود. با وجود بسیاری از اقدامات وی و با توجه به اینکه در بسیاری از منابع او را بانی چاپ در ایران می‌دانند، اما نمی‌توان او را بنیان‌گذار نخستین چاپخانه در تبریز که اولین اثر به زبان فارسی را نیز در ایران چاپ کرده است، دانست؛ زیرا تاریخ ورود او به کشور در حالی است که دو سال از انتشار اولین کتاب چاپ سربی به زبان فارسی در ایران گذشته است. در هر صورت چاپ سربی با همین شیوه با استفاده از دستگاه‌های دستی سال‌های سال به فعالیت خود ادامه داد تا کمتر از دو دهه بعد چاپ سنگی به همت عباس میرزا وارد ایران شد. چندین سال بعد از ورود چاپ سنگی برای سرعت این شیوه و هزینه پایین آن و صد البته بدل‌نمایی از کتب خطی این شیوه از چاپ مقبول ایرانیان شد و در سراسر کشور گسترش یافت.

اما دیری نپایید که به‌دلیل نهضت مشروطه این روند تغییری شگرف کرد؛ زیرا این نهضت عامل افزایش تعداد و شمارگان روزنامه‌ها، گرایش بیشتر مردم به خواندن مطالب سیاسی و اجتماعی و نیز تقویت و گسترش چاپ در ایران شد؛ به‌گونه‌ای‌که در دوره محمدعلی‌میرزا، استفاده از چاپخانه‌های سربی اختصاصی و غیردولتی به جای چاپخانه‌های سنگی دولتی معمول شد؛ به‌طوری‌که بنا به تخمین حوالی سال۱۳۳۰ق معدودی چاپخانه سنگی به فعالیت ادامه می‌دادند؛ روند چاپ به شیوه سربی بعد از انقلاب مشروطه و همزمان با بیداری فکری و فرهنگی مردم و افزایش مخاطبان کتب و جراید و همزمان با آن، رشد قابل توجهی پیدا کرد و چاپخانه‌داران و دست‌اندرکاران صنعت نشر بر آن شدند تا با تجهیز چاپخانه‌های خود به جدیدترین دستگاه‌های چاپ که از دقت، سرعت و کیفیت بالایی برخوردار بود، ضمن افزایش تیراژ منشورات خود از سود بیشتری نیز برخوردار شوند. تقریبا بعد از مشروطه دستگاه‌های چاپ سنگی در اکثر نقاط ایران کم‌کم حذف شدند و این روند تا اواخر قاجار رو به فزونی نهاد و در اوایل دوره پهلوی اول، طومار صنعت چاپ سنگی پیچیده شد.

  کتب چاپ سربی تبریز

 کتاب رساله جهادیه تالیف میرزا عیسی قائم‌مقام اول، نخستین کتابی است که به روش چاپ سربی به سال ۱۲۳۳ق/ ۱۸۱۸م در ایران و در شهر تبریز منتشر شده است. این کتاب ۸۴صفحه‌ای مجموعه‌ای از فتاوای علمای شیعه است که به فرمان فتحعلی‌شاه، برای کمک به عباس‌میرزا، مردم را به جهاد علیه کفار در جنگ ایران و روس دعوت می‌کند. در بخشی از اعلام جهاد علما در این رساله آمده است: بر عموم اهل ایران واجب است در این باب اطاعت آن حضرت که پادشاه اسلام و مطاع کل است و متابعت نایب‌السلطنه که متصدی امر جهاد است. ای دینداران و ای مسلمانان و ای شیعیان علی‌بن‌ابی‌طالب کجا به غیرت شما می‌گنجد که کفار روس بر عرض و مال و دین و دولت شما مسلط شوند. رایت کفر افراشته و شهادتین از میان مسلمین برداشته شود. زنان مسلمه فراش کفار باشند.» در ارتباط با تاریخ چاپ رساله جهادیه در ترقیم آن نوشته شده: «قد تم الکتاب على ید اضعف العباد محمدعلى ابن‌حاجی محمدحسین الاشتیانی المامور بعمل الطبع من الدوله العلیه القاجاریه فی‌دار الانطباع الواقعه فی بلده تبریز بتاریخ خمس و عشرین(۲۵)  شهر رمضان المبارک سنه ۱۲۳۳ هجریه.» همان‌گونه که از متن مذکور مشخص است، این کتاب توسط محمدعلی‌ابن محمدحسین آشتیانی چاپ شده و او نخستین آغازگر چاپ با حروف متحرک سربی در ایران بوده است؛ ولی تاکنون مشخص نیست که ماشین چاپی که این کتاب با آن حروف‌چینی شده از کجا آمده یا محمد على، کسی که حروف‌چینی آن را انجام داده، کجا عمل چاپ را آموخته است.

محمدعلی همچنین کتاب گلستان را در ۱۲۴۳ق/ ۱۸۲۷م و رساله‌ای درباره آبله، رساله در اعمال آبله زدن را در ۱۲۴۵ق/ ۱۸۳۰م و بوستان سعدی را نیز در ۱۲۴۶ق/ ۱۸۳۰م حروف‌چینی کرده است.در دوچاپ پایانی چاپگر خود را ناظم امور باسمه خانه دارالسلطنه تبریز نامیده است. محمدعلی به نام خود مشهور به امین‌الشرع را می‌افزاید. گویا او پیرامون ۱۲۴۵ق/ ۳۰-۱۸۲۹م این لقب را دریافت کرده است. در رابطه با این کتاب حین بررسی مطالب و منابع گوناگون به نکته‌ای بسیار مهم برمی‌خوریم به این شکل که عده‌ای از محققان به کتاب دیگری به نام فتحنامه اشاره دارند که در همان سال۱۲۳۳ق در تبریز به طبع رسیده است. استاد سعید نفیسی در این‌باره می نویسد: «نخستین چاپخانه‌ای که انتشارات آن به دست ما رسیده چاپخانه سربی است که در حدود ۱۲۲۷ ق در تبریز دایر شده و نخستین چیزی که چاپ کرده فتح‌نامه‌ای است که در یکی از زدوخوردهای جنگ اول ایران و روس که سپاهیان ایران پیشرفت کرده‌اند در تبریز چاپ کرده‌اند. نخستین کتابی که از این چاپخانه بیرون آمده رساله‌ای است به نام جهادیه تالیف میرزاعیسی قائم‌مقام‌فراهانی معروف به قائم مقام اول که در جنگ دوم روس و ایران که حکم جهاد صادر شده بود وی در همین زمینه نوشته و در ۱۲۳۳ و ۱۲۳۴ق در تبریز دوبار چاپ شده است.» 

آلبرت هوتم شیندلر که در سال ۱۲۹۶ ق/ ۱۸۷۹م مامور شده بود میان تهران و مشهد ارتباط تلگرافی برقرار کند، نسبت به سایر مسائل نیز نظر خاصی داشته است؛ از جمله در نامه‌ای که در لندن برای حسن تقی‌زاده نوشته اشاره می‌کند. در سال ۱۲۳۳ شخصی موسوم به آقازین‌العابدین تبریزی اسباب و آلت مختصر باسمه خانه تیپوگرافی یعنی چاپ حروفی به تبریز آورده در تحت حمایت عباس‌میرزا نایب‌السلطنه که در آن زمان حکمران آذربایجان بود مطبعه کوچکی را برقرار کرد و بعد از مدتی کتابی را موسوم به فتح‌نامه تمام کرد. این کتاب نخستین کتابی بود که در ایران به حروف عربی طبع شد. مصنف کتاب مذکور میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام بود و قصه‌ها گفته از جنگی که در سال ۱۲۲۷ میان دولتین روس و ایران واقع شد و توسط صلح‌نامه گلستان مورخه ۱۲ اکتبر ۱۸۱۳=۱۹ ذی‌القعده ۱۲۲۸ به انتها رسید.» از دیگر سوی مجتبی مینوی در مقاله اولین کاروان معرفت ذکر می‌کند که نمی‌دانم رساله جهادیه همان فتح‌نامه است یا کتاب دیگری است.  میرزا محمدعلی‌خان تربیت نیز در باب این مساله این‌گونه نگاشته است: «میرزا عیسی قائم‌مقام بزرگ که در تاریخ ۱۲۳۸ ق در تبریز مرحوم شده است دو رساله کوچک و بزرگ که در آن تواریخ راجع به جهاد تالیف فرموده‌اند، رساله کوچکش به فاصله پانزده ماه دو مرتبه در مطابع تبریز چاپ شده است.»

در دوره های متاخر نیز محققانی همچون شهلا بابازاده بر این باورند که مقصود استاد تربیت از دو رساله همان دو جهادیه بوده است که در دو تاریخ ۱۲۳۳ق و ۱۲۳۴ ق چاپ شده‌اند. در نهایت اشاره نهایی را پروفسور مارزلفا به این صورت ارائه می‌دهد که به نظر می‌آید کتاب مشخص جداگانه‌ای به نام فتحنامه هرگز وجود نداشته و فتحنامه و رساله جهادیه می‌توانند یکی باشند. به هر حال نسخه چاپی سال ۱۳۳۳ ق از رساله جهادیه موجود بوده، درحالی‌که هیچ نسخه باقی‌مانده‌ای از فتح‌نامه در دست نیست. نگارنده تاکنون با نوشتاری مواجه نشده که مولف آن هر دو کتاب مورد بحث را دیده و به مقایسه پرداخته باشد. تنها نسخه از کتاب رساله جهادی هدر حال حاضر به شماره بازیابی ۳۲۰ر. در کتابخانه ملی ایران نگهداری می‌شود که در این پژوهش نیز از نزدیک مورد بررسی قرار گرفته است.

اما درباره آثار چاپ‌شده پس از این کتاب نکات شک‌برانگیز کمتر دیده می‌شود؛ زیرا تحقیقات عموما بر اساس کتبی صورت گرفته است که در مراکز نگهداری موجود بوده و کاربرد اعداد در صفحات کتب چاپ سربی که یکی از آنها برای سال شمار و مشخص کردن تاریخ چاپ کتاب بوده بسیاری از مشکلات تاریخ‌نگاری را مرتفع ساخته است. به‌عنوان نمونه، دومین کتابی که در ایران و در تبریز به چاپ رسیده دوباره همان رساله جهادی‌هاست که این‌بار در تاریخ ذی‌الحجه ۱۲۳۶ ق / اکتبر ۱۸۱۹م به‌دست ایگر جدیدی به نام میرزا زین‌العابدین تبریزی به انتشار یافته است. این کتاب آصفحه‌ای نسبت به کتاب قبلی هم به لحاظ کیفیت چاپ و هم به لحاظ شیوه حروف‌چینی در جایگاه بسیار مطلوبی قرار دارد. نسخه‌هایی از این کتاب در کتابخانه ملی و همچنین در کتابخانه آستان قدس دیده شده است.

درباره ماشین چاپی که میرزا زین‌العابدین با آن کتاب جهادیه را چاپ کرده نظرات متفاوتی وجود دارد که هیچ‌کدام نمی‌تواند سندیت داشته باشد. آن‌گونه که شجگلوا اظهار می‌دارد «بنا بر نظر همایون فرخ ماشین چاپ زین‌العابدین در انگلستان به سفارش منوچهرخان گرجی خریده شده و از راه روسیه به تهران آورده شد. نظری دیگر درباره خرید ماشین در روسیه است؛ ولی به نظر نخستین و نه دومین هیچ‌کدام مستند نیستند. استادکار چاپ کجا کار چاپ را آموخته بود نیز آشکار نیست.»

در ادامه این مبحث و برای روشن‌تر شدن این مساله و انکار نقش منوچهرخان معتمدالدوله در چاپ این کتاب، پژوهشگری دیگر از جنبه‌ای پژوهشی به آن نگریسته است: این‌گونه به نظر می‌رسد که زین‌العابدین تبریزی پیش از چاپ کتاب حاضر مشارکتی با معتمدالدوله نداشته و به تنهایی اقدام به چاپ کتاب می‌کر‌ده است؛ چراکه نه در رساله جهادیه منتشرشده به سال۱۲۳۴ق در تبریز و نه در کتاب محرق‌القلوب چاپ‌شده به سال۱۲۳۹ق در تهران هیچ اسمی از معتمدالدوله نیامده است و حال آنکه به فاصله چهارماه بعد از انتشار کتاب محرق‌القلوب در تهران زین‌العابدین تبریزی دومین کتابی که به تاریخ جمادی‌الثانی سال۱۲۳۹ق با نام رساله حسنیه تالیف استرآبادی در تهران به چاپ می‌رساند برای اولین بار شاهد ذکر اسم معتمدالدوله در مقدمه کتاب هستیم که به نیکی از مشارکت معتمدالدوله سخن به میان آورده است.»

در مقدمه کتاب رساله حسنیه و برای اثبات نظریه بالا این‌گونه نوشته شده است: «بحمدالله و المنه آن هم به حکم محکم سلطانی و امر همایون خسروانی و به حسن کفایت و کاردانی جناب امارت و مناعت پناه جلالت و... موتمن‌الحضرت السلطان و مقرب الخاقان منوچهرخان لازالت لوا امارته مرفوعتا» اما کتاب دیگری که در این دوره در تبریز به طبع می‌رسد گلستان است که به اهتمام میرزاجعفر در سال ۱۲۳۶ق/ ۱۸۲۱م انتشار می‌یابد. درباره ماشین چاپ این کتاب، عده‌‌ای آن را همان ماشینی می‌دانند که میرزاصالح همراه خود به ایران آورده و آن را در اختیار میرزاجعفر قرار داده بود.

اما عده‌ای دیگر همچون خانم ش کلوا به این مساله با دید تردید می‌نگرند. وی با بررسی یک نمونه چاپی از گلستان که میرزاصالح آن را با خود به روسیه برده بود، در این‌باره به ارائه نظر می‌پردازد: «میرزا صالح همراه خسرومیرزا به سفارت سن‌پترزربورگ آمد و در ۱۸ آگوست ۱۸۲۹ کتاب گلستان را به گراف پ.پ.سوختان که هیات سفارت راهمراهی می‌کرد پیشکش کرد، روی کتاب (اکنون در کتابخانه همگانی) یاداشتی به زبان فرانسه است: «گلستان سعدی که در ۱۸۲۸م در تبریز و با شمارگان ۲۰۰نسخه به کوشش میرزاصالح در چاپخانه خودش...دیپلمات و جهانگرد...چاپ شده است.» همچنین شاید از زبان میرزاصالح یادشده که این نخستین تجربه این چاپخانه است. حروف‌چین کتاب چنان‌که از انجامه کتاب برمی‌آید، علی بن‌محمدحسین تبریزی یعنی حروف‌چین جهادیه است. تاریخ چاپ روی کتاب ۱۲۴۳ ق/ ۱۸۲۷م است.

 نام میرزاجعفر را در منابع دیگر نیز می‌توان یافت. به‌عنوان مثال شرق‌شناس روس، برزین که مدتی در ۱۲۵۹ق/ ۱۸۴۳م ساکن تبریز بوده اشاره‌ای به او داشته و وی را بنیان‌گذار چاپ در تبریز خطاب کرده است: «در تبریز چاپخانه‌ای خصوصی است که در آن قرآن چاپ سنگی شده و نیز چند کتاب چاپ شده است. می‌گویند گویا حروف را از آستاراخان آورده‌اند. نخستین‌بار چاپخانه را میرزا جعفر در ۱۸۲۲م آورد. از آن زمان زیاد کار نکرده و در زمان بودن من در اینجا هیچ نکرده است.»

در همین رابطه عده‌ای بر این نظرند که میرزاجعفر متعلق به شاخص‌ترین گروه دانشجویانی است که توسط عباس‌میرزا، ابتدا در سال۱۲۳۰ ق به لندن و بعدها در سال۱۲۴۰ق، به سن‌پترزبورگ فرستاده شدند تا در زمینه فن چاپ، واردات تجهیزات و بنیان‌گذاری چاپخانه در ایران کسب دانش کنند. محمدعلی‌خان تربیت نیز در نوشتاری که ادوارد براون هم از آن نقل کرده است، متذکر می‌شود که عباس‌میرزا میرزاجعفر را در سال ۱۲۴۰ق/ ۱۸۲۶م به مسکو فرستاده و او در بازگشت ماشین چاپی را به همراه خود به ایران وارد می‌کند. همین‌طور تربیت در مقاله دیگری درباره فرستاده شدن او به مسکو چیزی نگفته ولی اشاره دارد که میرزاجعفر مشهور به امیر در ۱۲۳۸ق/ ۱۸۲۲م ماشین چاپی را به تبریز آورده و در سال ۱۲۴۰ق/ ۲۵- ۱۸۲۴م نیز گلستان سعدی را چاپ می‌کند.

با تمام این تفاسیر به نظر می‌رسد میرزاجعفر در تاریخ مذکور کتاب گلستان را تجدید چاپ کرده باشد؛ زیرا در سال ۱۸۲۲م در مجله آسیایی خبر چاپ گلستان، همان تاریخ اولیه کتاب یعنی ۱۲۳۶ق/ ۱۸۲۱م درج شده است:

میرزا جعفر، ایرانی جوان سال گذشته در تبریز گلستان سعدی را با حروفی که خود ساخته بود چاپ و منتشر کرد؛ در اندازه نه چندان بزرگ و بسیار زیبا. ابواب‌الجنان، تالیف محمدرفیع واعظ قزوینی، کتاب دیگری است که به سال ۱۲۴۱ ق در تبریز منتشر شده و شخصی به نام عبدالله‌بن‌میرزا خلیل‌تبریزی نیز چاپگر آن بوده است، این کتاب که در چندین فصل برای وعظ تهیه شده، با ذکر احادیثی از بزرگان دین مراتب سعادت و باب‌های بهشت را برمی‌شمرد. نکته قابل ذکر درباره این کتاب آن است که خانم شجگلوا در فهرست کتاب‌های سربی خود به آن اشاره نکرده درصورتی‌که در کتابخانه ملی نسخه چاپ سربی آن توسط نگارنده رویت شده است. همچنین ایشان در همان منبع با استناد به نظر نویسنده‌ای دیگر از کتابی با نام ابواب‌الجهان نام می‌برد که به نظر باید برای مشابهت اسمی همین کتاب مورد بحث باشد. مساله دیگر اینکه خانم بابازاده، در فهرست‌نویسی کتاب خود، چاپ آن را پس از دیگر کتاب مجموعه تبریز یعنی مآثر سلطانی دانسته است.

اما تاریخ چاپ این کتاب در صفحه آغازین اواخر صفرالمظفر۱۲۴۱ق ذکر شده درحالی‌که تاریخ چاپ کتاب مآثر سلطانی در انجام آن اواخر رجب‌المرجب ۱۲۴۱ق ذکر شده است. این‌گونه مشخص می‌شود که کتاب ابواب‌الجنان پنج ماه قبل از کتاب مآثر سلطانی به طبع رسیده و نمی‌توانسته بعد از آن چاپ شده باشد.  اما کتاب مآثر سلطانی اثر عبدالرزاق نجفقلی مفتون دنبلی که به سال۱۲۴۱ق در تبریز چاپ شد، نام ملامحمدباقر تبریزی را به‌عنوان چاپگر ثبت کرده است. این کتاب که به شرح سلطنت فتحعلی‌شاه از جلوس تا ۱۲۴۱ق پرداخته، حاوی مفصل‌ترین روایت مستقیم از جنگ‌های ایران و روس است. تربیت اشاره می‌کند که محمدباقر پس از آنکه میرزا زین‌العابدین به دستور شاه به تهران می‌رود به جای او برای اداره دارالسلطنه تبریز برگزیده می‌شود.

اما درباره ماشین چاپی که محمدباقر با آن این کتاب را چاپ کرده و نیز درباره خود او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها در انجامه کتاب مآثر سلطانی این گونه ذکر شده است: «این نسخه جدید که موسوم به مآثر سلطانی است در دارالانطباع دارالسلطنه تبریز به اهتمام کارگزاران سرکار حضرت ولیعهد به سعی و استادی جناب ملامحمدباقر تبریزی که از معارف این ولایت است به تاریخ اواخر رجب‌المرجب سنه هزار و دویست و چهل و یک هجری شرف اتمام و اختتام پذیرفت.»

پرداختن بیشتر به کتب چاپ سربی منتشرشده در تبریز به نسبت دیگر کتب چاپ‌شده در تهران و اصفهان به‌دلیل آغازگری صنعت چاپ در این شهر و روشن شدن بسیاری از جوانب مجهول و مغفول در آن دوره است. با شناخت نسبت به این دوره مهم از ورود چاپ به ایران می‌توان این مسیر را در شهرهای دیگر نیز دنبال کرد؛ زیرا به سبب پژوهش کمتر در این زمینه و درباره این چند سال آغازین تحقیقات تاریخ چاپ درباره دو شهر دیگر نیز دچار خسران شده است درصورتی‌که این جریان روندی پیوسته داشته و شیوه کاری آزمون و خطا در تبریز پس از ورود به تهران و اصفهان شکل تقریبا با ثباتی را به خود می‌گیرد.

 

بخشی از مقاله‌‌ای به قلم محمدجواد احمدی‌‌نیا و علی‌‌اصغر شیرازی