معمای افزایش بهرهوری
نرخ رشد اقتصادی جهان از سال گذشته میلادی در وضعیت خوبی قرار داشته اما اخیرا هم از یکپارچگی رشد کاسته شده و هم نرخ آن به تدریج کاهش یافته و پیشبینی شده این روند ادامه پیدا خواهد کرد. روز سه شنبه صندوق بینالمللی پول در گزارش جدید خود پیشبینی نرخ رشد اقتصادی جهان، آمریکا، چین و برخی دیگر از اقتصادهای بزرگ در سال جاری و سال آینده میلادی را کاهش داد و عامل آن را سیاستهای حمایت گرایانه و تنشهای تجاری دانست. به عقیده این نهاد امسال اقتصاد جهان ۷/ ۳ درصد رشد میکند. در پیشبینی قبلی این رقم ۹/ ۳ درصد بود. برای سال آینده نیز نرخ رشد اقتصاد جهان همین میزان پیشبینی شده است.
اما بررسیها در بازه زمانی بزرگتر یعنی یک دهه نشان میدهد نرخ رشد استاندارد زندگی در اقتصادهای ثروتمند کند شده و این خبری بد است. مسلما اقتصاددانهای خوشبین میگویند افزایش سطح استاندارد زندگی در اقتصادهایی نظیر آمریکا، بریتانیا و ژاپن خبری مثبت است، اما باید به این نکته اشاره شود که کند شدن نرخ رشد سطح استاندارد زندگی و نرخ رشد در اقتصادهای توسعه یافته، هم برای مردم این کشورها نگرانکننده است و هم برای اقتصادهای در حال توسعه و فقیر. واقعیت این است هنگامی که اقتصادهای ثروتمند وضعیت بهتری دارند توان مصرفی آنها بالاتر است و میتوانند محصولات دیگر کشورها را بخرند و این عامل به رشد سطح استاندارد زندگی در کشورهایی نظیر هند یا ویتنام منجر میشود.
در حقیقت حفظ رونق برای همه کشورها عاملی مثبت است، اما علت کند شدن رشد سطح استاندارد زندگی و رشد اقتصادی در اقتصادهای ثروتمند چیست؟ یک عامل آن ضعفهای ساختاری از جمله بدهیهای بالا و کسری حساب جاری است. اما یک دلیل مهم، کند شدن رشد بهره وری است. بهره وری موتور رشد اقتصاد برای بلندمدت است. هنگامی که نیروی کار کشور مشغول فعالیت هستند و ابزارهای سرمایهای لازم برای تولید و ارائه خدمات در اختیارشان قرار دارد، تداوم رشد به کارآیی در تولید کالا یا ارائه خدمات وابسته است و این همان بهرهوری است.
در اقتصادهای فقیر میتوان بهرهوری را با سرعت بیشتری بالا برد، برای مثال از طریق واردات فناوری و تجهیزات از خارج و استفاده از روشهای مدیریتی و تولیدی غربی و اقتصادهای توسعه یافته، اما برای اقتصاد صنعتی و توسعه یافته، افزایش بهرهوری باید از رشد فناوری حاصل شود که کار آسانی نیست. همچنین روشهای مدیریتی باید تغییر کند و نیز سیاستهای دولتها باید با نیازهای در حال تغییر سازگار شود. در حقیقت اقتصاددانان معتقدند در بلند مدت فناوری کلید رشد بهره وری و عامل اصلی حفظ رشد و رونق اقتصاد است و این به آن معناست که رشد فناوری برای حفظ رونق اقتصاد ضروری است.
اختراع اتومبیل، تلویزیون و دیگر فناوریهای مصرفی تنها بخشی از داستان است. بهبود فرآیندهای تولید، مواد و فناوری اطلاعات زمینه را برای کاهش هزینه تولید و افزایش کیفیت فراهم میکنند. مشکل اینجاست که هیچ کس واقعا نمیداند چطور باید نرخ رشد فناوری را بالا برد. برخی هواداران اقتصاد بازار میگویند صرفا کنار رفتن دولت از سر راه رشد نوآوریها و اختراعات برای رشد آنها کافی است. برخی دیگر معتقدند محرکهای پولی و مالی میتواند شرکتها را به بالا بردن بودجه شان در حوزه به روز رسانی و نوسازی فناوری تشویق کند. اما این واقعیت که در سراسر جهان به رغم تفاوت کشورها از لحاظ مقررات و بودجه، رشد بهره وری در حال کم شدن است بدین معناست که باید به عوامل دیگری که زمینه را برای رشد سریع تر بهرهوری و رونق فراهم میکند فکر کرد. در اینجا گزینه سوم مطرح میشود، یعنی افزایش بودجه تحقیقات و تحقیقات آقای رومر در همین حوزه بوده است.
ایشان در دو مقاله بسیار مهم یکی در سال ۱۹۸۶ و دیگری در سال ۱۹۹۰ به مدل ریاضی که طبق آن بودجه تحقیقات به خلق ایدههای جدید منجر میشود و زمینه را برای رونق و رشد اقتصاد فراهم میکند اشاره کرده است. او اعلام کرده که این یک چرخه بسیار مهم و ارزشمند است به این معنا که افزایش بودجه تحقیقات به رونق بیشتر اقتصاد منجر میشود و رونق اقتصاد امکان افزایش بودجه تحقیقات را فراهم میکند و حاصل این امر افزایش بهره وری است.
آزمودن این مدل ریاضی بسیار دشوار است، اما نمونههای بسیار زیادی وجود دارد که نشان میدهد افزایش بودجه دولت در حوزه تحقیقات علمی به تولد فناوریهای بسیار تاثیر گذار و انقلاب گونه در حوزههای مختلف صنعت و خدمات منجر شده است. ظهور فناوریهای جدید در تولید برق هسته ای، اینترنت، سیستم مکان یابی بینالمللی، تلفن همراه و باتریهای یون لیتیوم تعدادی از این نمونهها هستند که تاثیرات بزرگ و مفید برای رشد بهره وری و رونق اقتصادهای توسعه یافته و در حال توسعه داشتهاند.
برخی از این پروژهها بهطور خاص از سوی وزارت دفاع آمریکا تامین مالی شدهاند در حالی که برخی دیگر از طریق اختصاص بودجه از سوی دولت برای دانشگاهها و آزمایشگاههای ملی انجام شدهاند. فناوری همچنین کلید ترکیب رشد اقتصاد با پایداری زیست محیطی است. آقای نوردهاوس که برای ارائه الگوی تاثیر اقتصادی تغییرات آب و هوایی شایسته دریافت جایزه نوبل شد، استدلال کرده است که تضمین پایداری رونق اقتصادی در اقتصادهای صنعتی و توسعه یافته مستلزم یافتن شیوههای کارآ برای استفاده از منابع طبیعی جهان است که عموما از طریق بهبود فناوریهای زیست محیطی قابل انجام است.
اما در سالهای اخیر بودجه تحقیقات در آمریکا کاهش یافته به این معنا که بودجه فدرال بهعنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی پایین آمده و به زیر یک درصد رسیده است. همچنین سهم کلی سرمایهگذاریها از بازده در پیشرفت علم، در آمریکا از آلمان، ژاپن یا کره جنوبی کمتر است. از دید اقتصاددانها این روند کاملا اشتباه است. زیرا به کاهش شدید و پایدار نرخ رشد اقتصاد در سالهای آینده منجر میشود. در اینجاست که اهمیت دیدگاههای آقای رومر و آقای نوردهاوس مشخص میشود. آنها میگویند اگر قرار است رونق اقتصاد جهان ادامه یابد و سطح استاندارد زندگی مردم بالا رود و این روند پایدار باشد، ضروری است دولتها به ویژه در اقتصادهای توسعه یافته، بودجه بالاتری برای تحقیقات علمی و نوآوری در نظر بگیرند.
ارسال نظر