زنگ خطر سلامت
صنعت غذا چه آسیبهایی از تحریم دیده است؟
اما در بعضی صنایع مانند مرغداری، دامداری و... به دلیل واردات مواد اولیه و تامین آنها از خارج از کشور، تحریمها آزاردهنده بودهاند. برای تامین مواد اولیه در این صنایع لازم است حدود ۱۵ میلیون تن غله شامل ذرت، جو، سویا و... وارد کرد، که این مساله با وجود تحریمها به سختی انجام میگیرد. چراکه در هیچ دورهای حتی دوران جنگ هم صنعت غذا و دارو تا به این حد تحت فشار نبودهاند، به این دلیل که مراودات پولی متوقف شده است. بنابراین میتوان گفت تحریمها همواره یکسری اثرات منفی برای بعضی صنایع، یکسری هم اثرات و عوامل مثبت در زمینه توسعه و ساخت داخل به همراه داشتهاند. آنجا که بحث فرآوری صنعتی است، مشکلی وجود نداشته و کارخانههای ما همگی موفق عمل کردهاند و وابستگی آنها به داخل بیشتر شده، حتی بسیاری از تعمیرات و نگهداریها در داخل کشور صورت گرفته است، حتی آن کارخانههایی که از برندهای خوبی هستند و اعتماد مردم را جلب کردهاند نیز به خوبی عمل کردهاند و همگی با مدیریت و اداره خوب توانستهاند سرپا بمانند.
اما در صنایعی که به واردات نیاز بوده، بخشهای مختلفی از صنایع ما لطمه دیدهاند. صنعت روغن جزو آن دسته از صنایعی است که وابسته به واردات است، به طوریکه حدوداً ۸۰ درصد مواد اولیه برای تولید آن یعنی دانههای روغنی و روغن خام وارد میشود، از اینرو این صنعت هم از صنایعی است که دچار آسیب شده است.
نسلکشی با تحریمها
اما مشکل بعدی که ممکن است ناشی از تحریمها باشد و صنعت غذا و کل کشور را تهدید میکند، کوچک شدن سفرههای مردم است. اکنون شاهدیم به سفرههای مردم آسیب وارد شده؛ نوع سفرههای آنها در حال تغییر است. مصرف گوشت قرمز به گوشت سفید تغییر پیدا کرده است. در حال حاضر هم قیمت گوشت سفید و حبوبات گران شده و این مساله ممکن است در آینده هم به صنعت، هم به مردم و هم به طبقات حقوقبگیر جامعه آسیب برساند. به نظرم این مساله بزرگترین نگرانی در رابطه با صنایع غذایی است.
به هرحال هر صنعتی بر مدار مشتری میگردد، صنعت غذا هم به همین صورت است. وقتی سفره مردم کوچک شود و قدرت خرید آنها کم شود، در بلندمدت تبعات بسیاری به همراه دارد، علاوه بر اینکه بسیاری از صنایع کشور متضرر میشوند، سلامت جامعه نیز به خطر میافتد. زمانیکه مردم غذای کافی با قیمت مناسب در اختیار نداشته باشند و مصرف نکنند، قطعاً بر سلامتی آنها و حتی بر رشد نسلهای بعد تاثیر میگذارد. در واقع این تحریمها در حوزه دارو و غذا کمتر از نسلکشی نیست و بر نسلهای ما تاثیرات بسیار منفی میگذارد.
نقش کرونا بر سفره مردم
آسیبهایی را که کرونا بر صنایع غذایی وارد کرده، نمیتوان جدا از آسیبهای وارده از تحریمها بررسی کرد. کرونا آسیب کمتری به صنعت غذا وارد کرده تا تحریمها. صنایع غذایی کشور در مسیر صادراتی رو به جلویی حرکت میکرد که با شیوع این بیماری، چند ماه تحت تاثیر قرار گرفت. بیشتر صادرات ما به کشورهای همسایه بود که به دلیل بسته شدن مرزها و عدم نقل و انتقال کالا، روند کندی در پیش گرفت و از اینرو کل صنایع کشور از جمله صنعت غذا بهخصوص آنها که در حوزه بازارهای صادراتی فعالیت میکردند، مقداری آسیب دیدند. البته این مساله نه فقط در ایران، بلکه در تمام کشورهای دنیا و بازارهای صادراتی آنها، بخشی از صنایع را تحت تاثیر قرار داده است. اگرچه در یکی، دو ماه اخیر این مشکل رو به بهبود رفته است.
تلاطم در بازارها
همانطور که عرض کردم مشکل نگرانکننده همان سوءمدیریت در مسائل پول ملی و افزایش قیمت کالاهای مختلف است که باعث بیثباتی در بازار شده است. اکنون هم اقتصاد ایران تقریباً ۱۰ماهی است که دچار نوسانات غیرقابل پیشبینی شده که این موضوع برای صنایعی مانند صنعت غذا که با مایحتاج و خوردوخوراک مردم سروکار دارد، خوب نیست. چراکه زمانی که مردم آسیب ببینند، سفرههایشان کوچک شده و قدرت خرید کمی دارند، که این مساله برای صنایع کشور و همینطور سلامت مردم خوب نیست. اما این مساله در حال حاضر در حال وقوع است و مشخص نیست دولت در این رابطه چه تفکری دارد و چه تمهیداتی اندیشیده است.
مسوولان بهتر است از تجارب گذشته استفاده کنند. اکنون که با این مشکلات مواجه شدهایم بهتر است برنامه بلندمدت در این رابطه داشته باشند و حداقلهایی را برای مردم تضمین کنند، که مردم خاطرجمع باشند این حداقلها به سفرههای آنها میرسد. به هرحال ما کشور بیتجربهای نیستیم، هشت سال در زمان جنگ با مشکلات دستوپنجه نرم کردهایم. در آن زمان مردم این طور در فشار نبودند و سفرههای آنها آسیب ندید. در طول دوره هشتساله جنگ که بنده در آن زمان هم مسوولیت داشتم شرایط اصلاً به این شکل نبود. کالری کافی و نسبت به آن دوره بسیار خوب، به مردم میرسید. قند و شکر و گوشت و برنج و مرغ و تخممرغ و... به میزان مناسب در اختیار عموم قرار میگرفت. در واقع این مساله باعث شده بود که در آن زمان به این فکر نیفتند که برنج از سفره ایرانی حذف بشود یا گوشت. در حالی که امروز میبینیم خورد و خوراک این مواد حتی در خانوادههای مرفه هم همانند گذشته نیست.
غذا، صنعتِ مردمی
صنعت غذا یک صنعت مردمی است؛ وقتی از مردم یک نیاز عمومی یا یک برند عمومی در صنایع مختلف را سوال میکنی، بلافاصله اسم صنایع غذایی را به زبان میآورند، حتی ممکن است در آن لحظه اسم چند برند پوشاک را به خاطر نیاورند، در صورتی که برند یکویک را فراموش نمیکنند، دلپذیر را یادشان نمیرود و... . امثال این برندها را خوب به خاطر دارند، چراکه محصولات این برندها همواره در سفره مردم بوده و مورد استفاده آنها قرار میگرفته است. در حال حاضر هم محصولات این برندها مورد نیاز آنهاست و باید تامین شوند. همه ما میدانیم کشور از جمعیتی برخوردار است و تقاضایی دارد؛ اقتصاد کشور هم از ظرفیتی برخوردار است، بنابراین اولین مسالهای که از دولت انتظار میرود به آن توجه کند، این است که تضمین کند کالری کافی، انرژی کافی و غذای کافی برای ادامه حیات در اختیار مردمان کشور قرار بگیرد. اینکه اکنون عدهای کمکم دچار سوءتغذیه میشوند، حرف ژورنالیستی نیست، بلکه در بسیاری از شهرها و شهرستانها، شهرهای بزرگ و حاشیههای آنها مردم در گرفتاری به سر میبرند و متاسفانه برای حل این مساله برنامهای در نظر گرفته نشده است. حتی دولت اگر ناتوان است، میتواند از تواناییهای ملی استفاده کند، با فعالان این صنعت و مردم صحبت کند و در این رابطه چارهای بیندیشد.
در حال حاضر درصد بزرگی از مردم هستند که با حداقل حقوق دریافتی خود، نمیتوانند مایحتاج سفره خود را تامین کنند. در صورتی که باید سفره آنها تامین شود. درباره این مشکلات صنعت غذا این آمادگی وجود دارد که در کنار دولت باشیم و همفکری کنیم، در صورتی که تا به حال از این جنبه به ما درخواستی داده نشده است.
مساله اصلی این است که صنعت غذا یک صنعت فانتزی نیست و موضوع بر سر انرژی مردم و نسلهای آتی است. این درست نیست که آمریکا بدون هیچ دلیل و بهانهای بخواهد نسلهای یک کشور را مورد تهاجم قرار بدهد. در این رابطه باید رفتار دیپلماسی ما نشاندهنده فریاد ما باشد، حتی اتاق بازرگانی و تشکلهای خصوصی نیز باید در مراودات بینالمللی خود در دنیا بخواهند که این مشکل برطرف شود. این موضوعی است که همگی ما باید در کنار هم برای آن بجنگیم. و مهمتر آن است که در داخل کشور نیز باید برای حل مشکلات برنامهریزی داشته باشیم. تضمین بدهیم که مردم جامعه از یکسری حداقلها بهرهمند میشوند. کالای غذا طوری است که وقتی ما ۱۰۰ واحد مصرف داریم، باید ۱۱۰ واحد توانایی داشته باشیم. حال وقتی این عدد به ۸۰ میرسد بنابراین باید یکسری تضمینها وجود داشته باشد که حداقلهایی را در اختیار عموم قرار بدهد. در حال حاضر این تضمین وجود ندارد و برای آن برنامهریزی نشده است. البته نمیگویم کوپنی شدن کالا؛ ولی خب میتوان راجع به همین محصولاتی که در کشور وجود دارد با هماهنگی و نظارت بخش خصوصی و دخالت بخشهای مختلف مردمی اقتصاد تصمیمات بسیار خوب و درستتری گرفت.
حتی به خاطر دارم در دولتهای گذشته یعنی در زمان جنگ اولین موضوعی که در اولویت بود این بود که نیازهای جامعه تامین شود، در صورتی که در حال حاضر این مساله اولویت اول نیست. اکنون موضوع اکثر روزنامهها در رابطه با دناپلاسی است که میخواهند به نمایندگان مجلس بدهند، در صورتی که از نظر بنده موضوع روز، رسیدگی به بازارها و مدیریت آنهاست؛ موضوع اصلی تامین نیازهای اولیه مردم است. اینها موضوعاتی است که در این شرایط باید به آن پرداخته شود. سفره مردم ۳۰ درصد کوچک شده است، عدهای از مردم دچار سوءتغذیه شدهاند، در حالی که با وجود بیماری کرونا باید تغذیه مناسبی برای عموم وجود داشته باشد.
دولت به بخشهای مردمی اقتصاد تکیه کند
در بسیاری از موارد طی سالهای گذشته شاهد سرکوب قیمت توسط دولت بودهایم، اما به نظر میرسد در این زمینه موفقیتهای بزرگی کسب نشده است. البته بنده با بررسی هزینههای واحدهای تولیدی مخالف نیستم، به نظرم در شرایط اضطرار حتماً باید این کار انجام شود، منتها این کار باید توسط کسانی که خبره این صنعت و هم مورد اعتماد دولت و هم فعالان صنعت هستند صورت بگیرد.
برای مثال در دوران جنگ اگر پیشنهادی از جانب ما به دولت داده میشد پذیرفته میشد چرا که هم امین مردم بودیم و هم امین دولت. اما در حال حاضر اینطور نیست و دولت کارمندان خود را امین میداند. به اعتقاد بنده در صورتی که همگی ما میدانیم یک گرفتاری ملی به وجود آمده، در این گرفتاری ملی دولت بهتر است در کنار بخش مردمی اقتصاد باشد و بار خود را بر دوش آنها بگذارد، چراکه دولت ظرفیتهای محدودتری دارد؛ چه از نظر مالی، چه اجتماعی و چه سیاسی.
به اعتقاد بنده، نسخه شفابخش این مشکلات این است که در زمان اضطرار دولت باید به مردم یعنی بخشهای مردمی اقتصاد تکیه کند و از آنها بخواهد که بیایند و در کنارش قرار بگیرند. اما متاسفانه در حال حاضر این هماهنگی میان بخشهای مردمی اقتصاد و دولت وجود ندارد و بین آنها فاصله افتاده است. مثلاً در صنعت لبنیات اگر دولت اختیاراتی را که دارد، بر عهده انجمن صنعت لبنی کشور بگذارد، صنعت لبنیات خیلی مردمیتر و بهتر خواهد شد و مردم آسیب کمتری خواهند دید. این تقابل بین بخشهای مردمی اقتصاد و دولت که گاهی سیاستگذاران به آن دامن میزنند اصلاً خوب نیست، بلکه باید یک تفاهم ملی در حوزه صنعت غذا اتفاق بیفتد.
در حال حاضر ما به عنوان کانون صنایع غذایی بزرگترین نهاد مردمی اقتصاد در حوزه صنعت غذا آمادگی داریم این تعامل را بین صنعت غذا و دولت و سفرههای مردم ایجاد کنیم و دلمان میخواهد بیشتر از این امکاناتی که در بخش مردمی وجود دارد در اختیار مردم قرار بدهیم. منتها لازمه این امر این است که هم اعتماد و هم تفاهم ملی وجود داشته باشد. بالاخره همگی باید بدانند کشور با مخاطراتی دستوپنجه نرم میکند. و برای رویارویی با این مخاطرات همگی باید در کنار هم قرار بگیرند. ماههای دی و اسفند حرفهای بهتری خواهیم شنید. به اعتقاد بنده، زمستان امسال زمستان سیاستهای خصمانه علیه ایران خواهد بود و ایران ریشههای این فعالیتهای خصمانه را خشک میکند. سیاست و غذا و اقتصاد، همگی اینها با هم مرتبط هستند. قول میدهم امسال در سه ماه پایانی سال تصمیمات بهتر و بسامانتری خواهیم داشت. یعنی میدانیم با چه چیزهایی روبهرو هستیم و باید به چه صورت تصمیم بگیریم و ما هم به عنوان بخش مردمی اقتصاد این آمادگی را داریم که در کنار دولت، مجلس و قوای سهگانه موضوعات مرتبط با سفره مردم را طوری مدیریت کنیم که حداقل آسیبها به مردم برسد. منتها به شرطی که این فضا در اختیار ما گذاشته شود.
همه توان صنایع غذایی در بحران کرونا
صنایع غذایی در شرایط همهگیری بیماری کرونا با همه توان خود برای پاسخ به نیازهای مردم وارد میدان شده است. در این صنعت، مقررات و دستورالعملهای خاص بهداشتی، پیش از همهگیری کرونا هم رعایت میشد، به همین دلیل تجربه گذشته در رعایت پروتکلهای بهداشتی مربوط به کرونا به کمک صنعتگران این بخش آمده است. در فاصله اسفند تا پایان فروردینماه که بیشتر صنایع رو به تعطیلی رفت، صنعت غذا و تولیدکنندگان مواد بهداشتی، شویندهها و ضدعفونیکنندهها به کار خود ادامه دادند و توانستیم به بهترین شکل ممکن نیازهای کشور به محصولات صنایع غذایی را رفع کنیم. در این مسیر بعضی دستگاههای دولتی هم به خوبی در انجام این وظیفه به صنایع کمک کردند. شرکت بازرگانی دولتی با همه محدودیتهای حملونقل و مشکلات موفق شد بسیاری از مواد اولیه صنایع غذایی را تامین کند. محصول همکاری بخش خصوصی و دولت در این همهگیری، خالی نبودن قفسههای فروشگاهها و تامین نیاز مردم بود. در گام بعدی باید با مسوولان و تصمیمگیران حوزه اقتصاد کلان درباره آثار تورمی همهگیری و امکان دسترسی آسان مردم به غذا، شرکتهای پخش و زنجیره توزیع بیشتر همفکری کنیم. اثرگذاری دوره همهگیری بیماری بر میزان درآمد و فروش شرکتها را باید در بلندمدت بررسی کرد. ما در اسفندماه شاهد هجوم مردم برای خرید بودیم و با تلاشهای انجام شده در صنایع غذایی هیچ کمبودی در بازار نداشتیم. با وجود این میتوان تخمین زد که در بخش تولید ماکارونی و پاستا میزان فروش ۱۵ تا ۲۰ درصد در اسفندماه رشد کرده است و ممکن است به دلیل انباشت محصول در خانهها، فروش فروردینماه کمتر شده باشد. از سوی دیگر مردم در این دوره از نانهای صنعتی استقبال بینظیری کردهاند و میتوان تخمین زد که میزان فروش شرکتهای بزرگ تولیدکننده نان صنعتی هم ۱۵ تا ۲۰ درصد رشد کرده است. با این حال به دلیل خاص بودن شرایط، برای تخمین میزان فروش و تولید باید کمی صبر کرد. عواملی مثل قدرت خرید مردم، انباشت محصولات در خانهها و اطمینان مردم از عدم کمبود در بازار در مورد میزان فروش شرکتهای صنایع غذایی موثر است و باید برای تحلیل اثرگذاری این عوامل بیش از چهار ماه صبر کرد. در بحران همهگیری بیماری کرونا ارزش صنایع مدرن بیش از همیشه در کشور درک شد. ممکن است بسیاری در شرایط عادی از کنسرو استفاده نکنند اما در شرایطی مثل بحران کرونا، محصولات هموژنیزه و پاستوریزه طرفدار بیشتری پیدا کرد. با توجه به این استقبال، پیشنهاد ما تجدیدنظر درباره سهمیه آرد نان صنعتی و انتقال درصدی از سهمیه سایر بخشها به این بخش است.
بحرانهای مقطعی گذشته
مباحثی در سالهای گذشته همیشه مطرح بود که ناآرامیهای کشورهای همسایه بر صادرات صنایع غذایی ایران تاثیر منفی گذاشته است. در شرایط کنونی با توجه به اینکه ایران سهم عمدهای در بازار عراق دارد، بازگشت آرامش به این کشور کمک کرده میزان صادرات صنایع غذایی به حداکثر ظرفیت خود برسد. البته تحریمها سخت است اما تاثیر چندانی بر صادرات صنایع غذایی ایران نگذاشته بود. در شرایط کنونی بخش عمدهای از صادرات ایران به بازار کشورهای همسایه و عراق است، از اینرو تحریمها محدودیتی برای صادرات این محصولات نداشته است. البته مشکلاتی به صورت مقطعی و خیلی ناچیز در سال گذشته صنعت غذایی تولید داخل را تحت تاثیر قرار داد اما به دلیل اینکه مساله عمیق و تاثیرگذاری نبود چندان حائز اهمیت نیست. این موضوع جاسازی قرصهایی در یکسری از مواد غذایی بود که بعد از مدتی مدیریت شد. هدف از جاسازی قرص در کیکها مسمومیت و آسیب زدن به مصرفکنندگان بود، که آنها میتوانستند با دسترسی به خمیر کیک، قرص را به صورت مایع در کیک، مخلوط و آن را مسموم کنند. در بررسیهای صورتگرفته همچنین شائبه قاچاق مواد مخدر در پوشش مواد غذایی هم منتفی شد چراکه به گفته دبیر انجمن صنایع بیسکویت، شیرینی و شکلات ایران، بحث قاچاق به عنوان هدف جاسازی قرص در کیکها مطرح نبود، چراکه تاکنون آزمایشها نشان داده قرصهای جاسازیشده، قرصهای معمولی خانگی بوده و اثری از ترامادول و روانگردان در آنها پیدا نشده است. ضمناً توطئه رقبا علیه یکدیگر نیز در این ماجرا رد شده چراکه تقریباً تمامی برندهای تولیدکننده، قربانی این ماجرا شدهاند. این واقعیات نشان میدهد هدف اصلی از ماجرای جایگذاری قرص در کیکها بدنام کردن صنایع غذایی ایران و بدبین کردن مردم کشورمان به تولیدات داخلی بوده است.