یکی از مشتریانم به نام «استیو»، بیش از ۱۰سال بود که یک تعطیلات درست و حسابی نرفته بود. نه این که به سفر نرفته باشد. اتفاقا با خانوادهاش به سفرهایی رفته بود اما به عنوان مدیر ارشد عملیات، همیشه حس میکرد باید با محل کار در تماس باشد چون ممکن بود وقتی او روی مبلمان هتلی در جایی دوردست دراز کشیده، یک کار فوری پیش بیاید. به همین علت، هر روز صبح و غروب ایمیلهایش را چک میکرد، در صورت لزوم تماس میگرفت و در واقع، تعطیلاتش را در «کنار کار» پیش میبرد. تا اینکه یک روز دچار فرسودگی شد. او در اینباره میگوید: «با هر تعطیلات از دست رفته، سطح انرژیام پایینتر میآمد تا وقتی که به ته خط رسیدم.» او به سختی از رختخواب بیرون میآمد. صبح روز اول هفته برایش مثل کابوس بود. و اصلا حوصله بچههایش را نداشت. قطع ارتباط با کار در طی تعطیلات بسیار آسان به نظر میرسد. اما در واقع اینطور نیست.
بسیاری از رفتارها و اقدامات ما را اطرافیان به ما تحمیل میکنند. نادرند کسانی که بر اساس ارزشها و علاقهمندیهای شخصی خود، کار و زندگیشان را پیش ببرند. درک این موضوع میتواند تاثیری عمیق بر ما بگذارد.
اگر ما بخواهیم یک هوش مصنوعی کاملا خودمختار و عاقل بسازیم که بتوانیم با خاطری آسوده و اطمینان کامل اختیار زندگی خود و دیگران را به آن بسپاریم، باید بین دو نوع هوش مصنوعی دست به انتخاب بزنیم: