در طول چند هفتهای که پاریس میزبان بازیهای المپیک و پارالمپیک است، شرکت «سودکسو» (Sodexo) قرار است بیش از ۴۰هزار وعده غذایی در روز برای ۱۵هزار ورزشکار، طرفدارانشان و کارکنان کمیته برگزاری مسابقات، تهیه کند. آمادهسازی رویدادی در این سطح، بهوضوح یک چالش است. اما چالشی که ما برای خودمان درست کردهایم، مربوط به پایداری است. بهعنوان یکی از بزرگترین شرکتهای خدمات غذایی دنیا – که وعدههای غذایی برای مدارس، بیمارستانها، ساختمانهای اداری و... را در ۴۵ کشور مختلف تهیه میکند – به سمت مصرف پایدارتر پیش رفتهایم و میخواهیم این منش را در بازیهای المپیک هم پیادهسازی کنیم. مواد اولیه ما از تامینکنندههایی که دوستدار محیطزیست هستند و در صورت امکان، محلیها، تامین میشود. ضایعات به حداقل خواهد رسید و به عنوان بخشی از تلاش مستمر برای تغییر عادتهای غذایی و دور شدن از گزینههایی که منابع زیادی مصرف میکنند، منوهای ما بر غذاهای گیاهی خوشمزه تاکید دارند. با اینکه این چهارمین باری است که سودکسو بازیهای المپیک را پوشش داده، امیدوارم نقش ما نورافکنی باشد بر کاری که برای بازآفرینی غذا و بخش خدمات انجام میدهیم.
در بازار کار رقابتی امروز، حفظ کارکنان جوان چالشی مهم برای بسیاری از سازمانها محسوب میشود. یک نظرسنجی که اخیرا توسط «موسسه استخدام فارغالتحصیلان» (ISE) انجام شده نشان میدهد ۵۱درصد فارغالتحصیلان و کارآموزان، به دنبال دستمزد بهتر شغل خود را ترک میکنند که این رقم نسبت به سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۲ افزایش چشمگیری را نشان میدهد. این روند بیانگر فشارهای مالی فزایندهای است که متخصصان جوان با آن مواجه هستند، زیرا تورم و افزایش هزینه زندگی آنها را به سوی یافتن دستمزدهای بالاتر سوق میدهد. با این حال، همه کارفرمایان انعطافپذیری لازم برای افزایش قابلتوجه دستمزدها را ندارند. شرکتها برای پرداختن به این موضوع، باید استراتژیهای نوآورانهای را برای افزایش وفاداری و مشارکت کارکنان، بدون تکیه صرف بر انگیزههای مالی، مورد بررسی قرار دهند.
گاهی اوقات نمیتوانیم به طور دقیق بگوییم که چرا وقتی از کار به خانه برمیگردیم عصبی هستیم، آن هم زمانی که در طول روز هیچ اتفاق ناخوشایند قابلتوجهی رخ نداده. فقط میدانیم که آرام یا خوشحال نیستیم. چیزی که نمیدانیم این است که چالشهای ریزی که به واسطه روابط شخصی و حرفهایمان سر راه هویتمان قرار میگیرد، روز بهروز و هفته به هفته روی هم انباشته میشوند. شاید واکنشتان به فشاری که روی شماست این باشد که آن را به شخص دیگری در تیمتان منتقل کنید، با وجود اینکه میدانید آن فرد همین حالا هم یک خروار کار سرش ریخته. دلتان نمیخواهد این کار را بکنید، اما به خاطر فشاری که رویتان است، تسلیم میشوید. یا شاید با دستور رد درخواست ارتقای کسی که میدانید واقعا شایسته آن ترفیع است، اما به قدر کافی آشنا و پارتی ندارد، موافقت کنید. از آنجا که چالشهای تهدیدگر هویت ما به شکل جریان بیوقفهای از لحظات کوتاه و در ظاهر بیاهمیت از راه میرسند، احتمالا مکث نمیکنیم تا ببینیم هرکدام از این تصمیمات چه بلایی سرمان میآورند، اما میدانیم که حالمان خوب نیست.