۴۰درصد از مدیران عامل در ۱۸ ماه نخست فعالیت خود شکست میخورند (به گزارش نشریه پژوهشی کسب و کار هاروارد) و عامل شکست آنها نداشتن تجربه یا تخصص نیست؛ عامل این شکست، کمبود مهارتهای انسانی و ناتوانی در ایجاد روابط سازنده با افراد تاثیرگذار شرکت است. موسسه مشاوره مدیریت مککینزی برآورد کرده که سالانه یکتریلیون دلار از ارزش بازار ۱۵۰۰ شرکت برتر فهرست اساندپی (S&P) به دلیل تغییر ناموفق مدیران عامل و اعضای هیاتمدیره از دست میرود. این میزان زیان به اندازه کافی بزرگ است که نیاز به توجه و اقدامی جدی باشد. در واقعیت، انتخاب یک مدیرعامل جدید و امضای قرارداد با او، به هیچ وجه پایان کار یک شرکت نیست و تازه همه چیز از آنجا شروع میشود.
شاید به دنبال تجربهای تازه هستید یا شغل فعلیتان دیگر برایتان جذابیتی ندارد یا شاید هم دلتان میخواهد همه چیز را زیرورو کنید. حالا بعد از چند ماه یا شاید چند سال فکر کردن به این موضوع به این نتیجه رسیدهاید که وقت تغییر است. حرکت بزرگی است! اما تا دست به کار نشدهاید، حواستان باشد مرتکب این سه اشتباه نشوید تا فرآیند سادهتری را تجربه کنید.
آیا تا به حال خود را درگیر تلاش برای حل یک مشکل دیدهاید و متوجه شدهاید که اقداماتتان، بهجای بهبود اوضاع، به وخامت آن منجر شده است؟ این پدیده عجیب، که در آن تلاشهای ما نه تنها بینتیجه است، بلکه مشکل را تشدید میکند، «اثر مار کبری» (Cobra Effect) شناخته میشود. این مفهوم، یادآوری مهمی است که در دنیای پیچیده و متغیر ما، حتی بهترین نیتها نیز میتوانند نتایج ناخواستهای به همراه داشته باشند.
بسیاری از سازمانها رقابت بین تیمهای داخلی را تشویق میکنند و معتقدند این کار نوآوری را تحریک میکند و عملکرد را افزایش میدهد. اما مشکل این است که آنچه در واقعیت اتفاق میافتد برعکس است: رقابت داخلی اغلب نوآوری را خفه میکند.
اخیرا طی همکاری با یک شرکت روباتیک اسکاندیناویایی، متوجه یک موضوع نگرانکننده شدیم. طی جلسات تیم رهبری، مدیرعامل از بین ۹ نفر، تنها با ۳ نفر از اعضای جلسه صحبت میکرد و از آنها مشورت میگرفت. بقیه فقط نگاه میکردند. وقتی بعدا از او در اینباره سوال پرسیدیم و از زبان ما شنید که ظاهرا «نورچشمیهایی» دارد و این کاملا مشهود است، تعجب کرد. او نمیدانست رفتار تبعیضآمیزش چه تاثیری بر سایر اعضا دارد. و هیچکس موقع ارائه بازخورد، این موضوع را مطرح نکرده بود. این یک مشکل رایج است. گرچه مدیران معتقدند که برای تکتک کارکنان توجه و احترام یکسانی قائلند، اما تحقیقات خلاف این را اثبات میکند.
افسانه «تعادل بین کار و زندگی» اغلب دستنیافتنی به نظر میرسد و بسیاری از رهبران سازمانی را در برابر فشارهای هر دو طرف مستاصل و درمانده میکند. آن دسته از رهبران سازمانی که مسوول تیمهای جهانی و تصمیمات استراتژیک و عملکرد کلی هستند، برای مدیریت کار و زندگی شخصیشان با چالشهای منحصربهفردی روبهرو میشوند. اما دستیابی به این تعادل غیرممکن نیست، فقط نیازمند استراتژی هدفمندی است تا بتوانند آگاهانه کار و زندگی شخصیشان را مطابق شرایط خاص خود مدیریت کنند. در ادامه به معرفی این استراتژیها میپردازیم.
استادان رهبری سازمانی معمولا از فرهنگ به عنوان یک مفهوم واحد صحبت میکنند. اما رنه لاسرت، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت عملیات مالی «بیل» (Bill) معتقد است که کسب و کارها میتوانند از چند خردهفرهنگ بهرهمند شوند و هر تیم یا دپارتمان میتواند فرهنگ خاص خود را که با وظایف و اهداف ویژهشان هماهنگ است، توسعه دهد.
امروز بیش از ۵۰۰ میلیون نفر در دنیا از دیابت رنج میبرند؛ یک بیماری خودایمنی که باعث میشود لوزالمعده انسولین کمی تولید کند یا اصلا انسولین تولید نکند و افراد مبتلا نتوانند گلوکز را در بدن و جریان خون خود تنظیم کنند. دیابت یکی از شایعترین بیماریهای مزمن در جهان است که به سرعت هم در حال زیاد شدن است و انتظار میرود تا سال ۲۰۴۵ بیش از ۷۴۰ میلیون نفر را تحتتاثیر قرار دهد. این بیماری وقتی تحت نظارت و درمان قرار نگیرد، میتواند به سرعت زندگی را تهدید کند.
همه ما شرایط استرسزا را در محل کار تجربه کردهایم. از انتظارات غیرواقعبینانه در مورد عملکرد گرفته تا روسای پرتوقع یا شخصیتهای سرسخت، همه افراد فشارهای مرتبط با کار را که میتواند بر سلامت روان تاثیر بگذارد، تجربه کردهاند.
۱۰درصدیها که هستند؟ در میان کارکنان توانمند و درخشانی که ما با آنها مصاحبه کردیم، زیرگروهی ۱۰ درصدی وجود داشت که نهتنها در مدیریت خردهاسترسهایشان بهترین بودند، بلکه به واسطه لحظات کوتاه برقراری ارتباط حقیقی با دیگران زندگیهایی غنی و چند بعدی برای خود رقم میزدند.
افزایش پایداری زیستمحیطی-اجتماعی در دورانی که جهان به سمت اقتصاد چرخشی میرود، نیازمند توانایی شرکتها برای ردگیری محصولات و مواد تولیدی، مصرفی و بازیافتیشان است. با این حال، صنایع بسیاری برای کسب این آگاهی و شفافیت دادهها مشکل دارند. در این میان، ۱۳استارتآپ نوآور، راهکارهایی برای حل این چالش و ردیابی محصولات و مواد شرکتها در صنایع مختلفی مانند پلاستیک، مد و کشاورزی ارائه کردهاند.
دکتر محمد کارگر شورکی
عضو موسس هسته پژوهشی پایداری کسبوکار دانشگاه تهران
«فرهنگ، استراتژی را سر صبحانه میبلعد» عبارتی است پرمحتوا که اولین بار توسط پیتر دراکر، بنیانگذار مدیریت نوین دنیا مطرح شده و اهمیت موضوع فرهنگ را بیان میکند. فرهنگ عامل مهمی است که اغلب مدیران عامل به آن توجه نکرده و تاکیدی بر بازآفرینی آن نداشتهاند، ولی باعث شده بارها شکست و عدمموفقیت برنامههای تحول سازمانی و عدمتحقق استراتژیها، تجربه شود. تغییر فرهنگ سازمانی بسیار سختتر و پیچیدهتر از برنامهها و استراتژی تحول سازمانی است و تا بستر فرهنگی مناسب فراهم نشود، این مهم محقق نخواهد شد. چند سالی است که کسبوکارها درگیر دو چالش بنیادین پایداری و تحول دیجیتال شدهاند، بهطوریکه نهتنها کسبوکارها، بلکه کشورها نیز تحتتاثیر قرار گرفتهاند و مشکلات بزرگی سر راهشان ایجاد شده است.
تابآوری به توانایی یک سازمان برای انطباق، واکنش و احیا پس از بحرانها و تغییرات محیطی گفته میشود. در عصر کنونی کسب و کار که شرایطی مانند تلاطم، ابهام، پیچیدگی و تردید عادی شده، تابآوری سازمانی حیاتیتر از هر زمانی شده است.
برای تابآور شدن، سازمانها باید ویژگیهای بارزی به دست آورند که شاید برای فعالیت در سالهای گذشته چندان اهمیت نداشتند ولی امروزه تبدیل به یک اجبار محیطی شده است.