هر دو بعد حرفه‏‏‌ای و شخصی را به رسمیت بشناسید

۱- تعریف موفقیت از دیدگاه خود

یکی از نکات کلیدی برای اینکه مدیران بتوانند تنش بین کار و زندگی شخصی را مهار و مدیریت کنند، این است که موفقیت را بر اساس معیارهای شخصی‌‌‌شان تعریف کنند. حرفه‌‌‌ای‌‌‌ها غالبا تحت‌تاثیر معیارهای موفقیت بیرونی هستند؛ چیزهایی مثل دستاوردهای سازمانی، ترفیع‌‌‌ها یا دستاوردهای مالی‌‌‌شان و لحظه‌‌‌ای تامل نمی‌‌‌کنند تا ببینند خودشان چه می‌‌‌خواهند و اولویتشان چیست.  برای رهایی از این الگوی اشتباه، ابتدا باید ببینید معنای حقیقی موفقیت برای شما چیست. ممکن است برای عده‌‌‌ای موفقیت به معنای داشتن کار انعطاف‌‌‌پذیری باشد که به آنها اجازه دهد چند شب در هفته شام را کنار خانواده صرف کنند، در حالی که برای برخی دیگر می‌تواند به معنای ایجاد تاب‌‌‌آوری احساسی باشد تا چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفه‌‌‌ای با تمام قلب و ذهنشان حاضر باشند. موفقیت تعریف ثابتی ندارد و با گذر زمان، رشد شغلی و تغییر شرایط شخصی تکامل پیدا می‌کند. رهبران سازمان باید مرتب تعریفشان از موفقیت را بازبینی کنند و حواسشان باشد که اقدامات روزانه‌‌‌شان با تعریف‌‌‌هایشان همخوانی داشته باشد.

۲- تعیین حد‌‌‌ و مرز با تکنولوژی

تکنولوژی با تحولی که در نحوه انجام کار پدید آورده، در برخی مواقع مرز بین زمان‌‌‌های کاری و زمان‌‌‌های شخصی را هم از بین برده است. حضور دائمی گوشی‌‌‌های هوشمند، لپ‌‌‌تاپ‌‌‌ها و ابزارهای ارتباطی می‌تواند به رهبران حس «همیشه در دسترس بودن» را القا کند. احساسی که در درازمدت منجر به فرسودگی شغلی و کاهش بهره‌‌‌وری می‌شود و می‌تواند آسیب جبران‌‌‌ناپذیری به روابط شخصی بزند. رهبران سازمانی باید برای استفاده از ابزارهای تکنولوژیک مرزهای روشنی داشته باشند. این‌‌‌کار می‌تواند شامل برنامه‌‌‌ریزی زمان مشخصی برای بررسی ایمیل‌‌‌ها یا خاموش کردن اعلان‌‌‌های کاری در جمع خانواده یا حتی تعیین کنجی بدون تکنولوژی در خانه باشد. مدیران می‌توانند با مدیریت آگاهانه حضور خود در دنیای مجازی عمرشان را پس بگیرند تا روی کارهای مفید و همچنین فعالیت‌‌‌های شخصی تمرکز کنند و چه در زندگی حرفه‌‌‌ای و چه در دنیای شخصی تعاملات عمیق‌‌‌تری داشته باشند.

۳- ساخت شبکه حمایتی قوی

موفقیت، به‌‌‌ویژه در سطح مدیریتی، به‌‌‌ندرت به‌‌‌تنهایی به دست می‌‌‌آید. یکی از موثرترین راه‌‌‌هایی که مدیران می‌توانند به واسطه آن نیازهای روزافزون کار و زندگی را مدیریت کنند، ایجاد شبکه‌‌‌های پشتیبانی قوی است. قرار نیست این شبکه‌‌‌ها متشکل از همکاران یا صرفا دنیای کاری شما باشند بلکه باید از فضای حرفه‌‌‌ای فراتر رفته و خانواده و دوستان و مربیانی را در بر بگیرد که حمایت‌‌‌هایشان هم روحی و عاطفی است و هم عملی. واگذاری مسوولیت و توانمندسازی تیم‌‌‌ها در محیط کار می‌تواند بار کاری مدیران را کاهش دهد و به آنها اجازه دهد به جای اینکه گرفتار امور روزمره باشند، روی تصمیمات کلان تمرکز کنند.

در خانه هم، داشتن همسر و خانواده‌‌‌ای حامی، می‌تواند وقت مدیران را باز کند تا در خانه حضور پررنگ‌‌‌تری داشته باشند. توجه داشته باشید که شفافیت در بیان نیازها و انتظارات، لازمه ساخت یک سیستم حمایتی قدرتمند است - فرقی نمی‌‌‌کند مساله در میان گذاشتن چالش‌‌‌های کاری با همسرتان باشد یا به اشتراک‌‌‌گذاری تعهدات شخصی‌‌‌تان با یک تیم حرفه‌‌‌ای. مدیران باید گفت‌‌‌وگوهای صریح و بی‌‌‌پرده‌‌‌ای را ترتیب دهند که به درک دو‌طرفه منجر شود.

۴- دقت و سخت‌‌‌گیری در سفر و جابه‌‌‌جایی

جهانی‌‌‌سازی و درهم‌‌‌تنیدگی کسب‌‌‌وکارهای امروز سفر و جابه‌‌‌جایی را تبدیل به جنبه‌‌‌های رایجی از زندگی کاری کرده است. با این همه، مدیران باید هنگام تصمیم‌گیری درباره اینکه چه فرصت‌‌‌های سفری را روی هوا بزنند و چه فرصت‌‌‌هایی را رد کنند، استراتژیک عمل کنند و سخت‌‌‌گیر باشند. راه‌‌‌حلش هم در ارزیابی منافع بلندمدت هر فرصت است. درست است که کسب تجربیات بین‌المللی اغلب برای پیشرفت شغلی حیاتی است، اما مدیران باید ارزش این فرصت‌‌‌ها را در مقایسه با اهداف شخصی و شرایط خانوادگی خود بسنجند. اگر سفرهای کاری یا جابه‌‌‌جایی در مرحله مشخصی از زندگی با اهداف شخصی و شرایط خانوادگی در تعارض است، مدیران می‌توانند به شیوه‌‌‌‌‌‌های دیگری تعهد خود به سازمان را نشان دهند. همکاری‌‌‌های مجازی نمونه خوبی از چنین شیوه‌‌‌هایی است که تبدیل به ابزار قدرتمندی شده که بدون نیاز به سفر ‌‌‌مداوم امکان تعامل جهانی را فراهم می‌کند.

۵- همکاری با همسر

شاید یکی از جنبه‌‌‌های دستیابی به تعادل بین کار و زندگی که بیش از همه مورد غفلت و بی‌‌‌مهری واقع می‌شود، آن همکاری و همیاری باشد که در خانه اتفاق می‌‌‌افتد. مدیران ارشدی که چه در زندگی شخصی و چه در کارشان موفق هستند، اغلب موفقیت خود را به همراهی همسری حامی و شراکتی قدرتمند نسبت می‌دهند. این موضوع فقط به تقسیم کارهای خانه محدود نمی‌شود، بلکه شامل همسویی در اهداف بلندمدت، حمایت از اهداف یکدیگر و ایجاد محیطی است که در آن هر دو طرف بتوانند رشد کنند. در بسیاری از روابط موفق، مدیرانی که در زمینه مدیریت کار و خانواده آگاهانه و مداوم با همسران خود تعامل دارند و در مورد اولویت‌‌‌ها و استراتژی‌‌‌های خود صحبت می‌کنند، با فشارهای هر دو حوزه بهتر مواجه می‌‌‌شوند.

۶- دستیابی به موفقیت یکپارچه

برای مدیران رده‌‌‌بالایی که مشاغل پراسترسی دارند، مدیریت فشار شغلی همزمان با هدایت یک زندگی شخصی اغناکننده و رضایت‌‌‌بخش چالشی همیشگی است. با این حال، با تعریف موفقیت حقیقی از دیدگاه خودشان، مرزگذاری، تقویت شبکه‌‌‌های حمایتی و تصمیم‌گیری آگاهانه درباره سفر و جابه‌‌‌جایی، می‌توانند تعادل مناسب خود را حفظ کنند. به یاد داشته باشید که هدف غایی دستیابی به کمال نیست، بلکه یکپارچگی است - یعنی رویکرد جامعی که اهمیت هر دو بعد حرفه‌‌‌ای و شخصی را به رسمیت بشناسد.

منبع: Forbes