ترامپ؛ معامله‏‏‌گر ناموفق

سوزان گلیسر، در مجله نیویورکر نوشت: همان‌طور که رابرت اسکوایر، مشاور سیاسی سابق دموکرات‌‌‌ها، در دهه ۱۹۸۰ به «مورین داد» گفته بود، در واشنگتن دی‌‌‌سی، برخلاف نیویورک، «میهمانی‌‌‌های موسوم به کوکتیل» کارساز هستند. تراکم گردهمایی‌‌‌های اواخر آوریل امسال، تاثیر بسیار زیادی بر تشدید آخرین چرخه‌های خبری ناشی از کاخ سفید آشفته دونالد ترامپ داشته است: آیا رئیس‌‌‌جمهور، جروم پاول را اخراج خواهد کرد؟ یا پیت هگسث را؟ آیا او در حال انجام یک توافق صلح با روسیه است؟ آیا در حال انجام یک توافق تعرفه‌‌‌ای با چین است؟ آیا در حال انجام یک توافق هسته‌‌‌ای با ایران است؟ یا همان‌طور که در حال حاضر کاملا ممکن به نظر می‌‌‌رسد، در هیچ‌کدام از موارد موفق نخواهد شد؟ نزدیک به دو هفته پیش، صدها نفر از فعالان مالی مضطرب در کنفرانس جی‌‌‌پی‌‌‌مورگان و شرکا در حاشیه جلسات صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی گرد هم آمدند تا به سخنان اسکات بسنت، وزیر خزانه‌‌‌داری ترامپ، گوش فرا دهند. 

با سقوط بازارهای سهام پس از اعلام تعرفه‌های جدید و عظیم ترامپ علیه چین در «روز آزادی»، برخی از سرمایه‌‌‌گذاران از اظهارات بسنت در جلسه خصوصی استقبال کردند که در آن گفته بود جنگ تجاری بلندمدت با چین «پایدار» نیست و پیشنهاد کرده بود که ایالات‌متحده و چین در نهایت می‌توانند برای پایان دادن به آن به توافق برسند. پس از آنکه بلومبرگ اظهارات بسنت را گزارش کرد، سهام افزایش یافت. این اتفاق یک روز پس از آن رخ داد که بازارها به دلیل نگرانی از اینکه ترامپ ممکن است سرانجام پاول، رئیس فدرال رزرو را که مدت‌هاست مورد حمله قرار می‌دهد، اخراج کند، رخ داده بود. 

اتفاقا کمی بعد با دو نفر از کسانی که در کنفرانس جی‌‌‌پی‌‌‌مورگان شرکت کرده بودند، ملاقات کردم و آنها از اینکه بازارها چقدر از اظهارات وزیر خزانه‌‌‌داری استقبال کردند، شگفت‌‌‌زده شدند. آنها به من گفتند که بسنت به این نکته اشاره کرده است که چین و ایالات‌متحده - با وجود اعمال تعرفه‌های تلافی‌‌‌جویانه بیش از صددرصد بر کالاهای یکدیگر - در حال حاضر حتی درگیر مذاکره نیستند، چه برسد به یک توافق رسمی. 

بسنت همچنین اذعان کرد که دولت ترامپ به این زودی‌‌‌ها هیچ معامله تجاری را نهایی نخواهد کرد، اما در عوض امیدوار است که تا مهلت جدیدی که تا اوایل ژوئیه تعیین کرده است، صرفا «یادداشت‌‌‌های تفاهم» با برخی از آنها داشته باشد. بسنت همچنین به حضار گفت که احتمالا تا زمانی که آشفتگی اقتصادی ناشی از اقدامات ترامپ، خود را نشان دهد، ممکن است دو تا سه سال برزخ اقتصادی وجود داشته باشد. هیچ یک از این موارد در گزارش اولیه بلومبرگ که بازار را متحول کرد، وجود نداشت. همچنین اظهارات جیمی دیمون، مدیرعامل جی‌‌‌پی‌‌‌مورگان چیز (Chase) که پس از بسنت روی صحنه آمد نیز بی‌‌‌تاثیر نبود. دو نفری که در کنفرانس حضور داشتند، تعریف کردند که دیمون با صراحت صحبت کرد و به سرمایه‌‌‌گذاران گفت که امیدوار است ترامپ، رقیب داخلی بسنت، پیتر ناوارو، از طرفداران سرسخت حمایت از تولیدات داخلی که در حال حاضر به عنوان مشاور تجاری کاخ سفید فعالیت می‌‌‌کند را اخراج کند؛ اینکه طرح تعرفه‌های «متقابل» ترامپ «احمقانه» است؛ و اینکه رکود اقتصادی اکنون تقریبا قطعی است. بررسی حس و حال: «خیلی بد». پس جای تعجب نیست که ترامپ، با وجود همه آن بانکداران جهانی در شهر، در حال چرخش اساسی در اقتصاد است. 

ترامپ اما در همان روزها، در تلاشی آشکار برای آرام کردن بازارهای آشفته، گفت که قصد اخراج پاول را ندارد و رسانه‌ها را به خاطر القای این موضوع سرزنش کرد. رئیس‌‌‌جمهور چند روز پس از شروع کل چرخه خبری در پستی در شبکه اجتماعی تروث سوشال خود با عنوان «اخراج پاول نمی‌تواند سریع اتفاق بیفتد!» گفت: «مطبوعات با این چیزها فرار رو به جلو می‌‌‌کنند!» با این حال، چهارشنبه پیش، ترامپ دوباره به آن موضوع بازگشت و دوباره از رئیس فدرال رزرو انتقاد کرد و از پاول خواست که هر چه سریع‌تر نرخ بهره را کاهش دهد.

در مورد توافق چین که به نظر می‌‌‌رسید ترامپ و بسنت به آن امیدوارند، ترامپ چهارشنبه گذشته گفت که مذاکرات «به‌‌‌طور فعال» در حال انجام است؛ حتی با اینکه بسنت آنچه را که روز سه‌‌‌شنبه در جلسه خصوصی گفته بود، علنا تکرار کرد، مبنی بر اینکه هنوز چنین بحث‌هایی وجود ندارد و «هر دو طرف منتظر صحبت با یکدیگر هستند». دو پنج‌شنبه گذشته، چین اما آشکارا رئیس‌‌‌جمهوری ایالات‌متحده را مسخره ‌‌‌کرد. گوئو جیاکون، سخنگوی وزارت امور خارجه، در مورد مذاکرات ادعایی ترامپ گفت: «اخبار جعلی. چین و ایالات‌متحده هیچ مشورت یا مذاکره‌‌‌ای در مورد مساله تعرفه‌ها انجام نداده‌‌‌اند، چه برسد به اینکه به توافقی رسیده باشند.» متوجه شدید؟ نکته اصلی، همان‌طور که اغلب در مورد ترامپ اتفاق می‌‌‌افتد، این است که هیچ توافقی وجود ندارد. حداقل فعلا.

وقتی ترامپ بیش از صد روز پیش به ریاست‌جمهوری بازگشت، با بی‌‌‌پروایی وعده‌‌‌ انبوهی از معاملات - از صلح در خاورمیانه گرفته تا پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین - را در بیست و چهار ساعت اول ریاست‌جمهوری‌‌‌اش داد.

ناوارو پس از آنکه در آغاز ماه آوریل از طرح‌های تعرفه‌‌‌ای خود رونمایی کرد و سپس به کشورهایی که هدف قرار داده بود سه ماه دیگر فرصت داد تا شرایط را قبل از اجرایی شدن تعرفه‌ها بررسی کنند، از احتمال «نود توافق در نود روز» صحبت کرد. با این حال، هیچ یک از این «توافق‌‌‌های بزرگ و زیبا» که ترامپ دوست دارد به آنها ببالد، تاکنون محقق نشده‌‌‌اند. برای کسی که وقت زیادی را صرف گوش دادن به لاف‌‌‌زنی‌‌‌های ترامپ و کارکنان حقوق‌‌‌بگیرش نکند - سخنگوی وزارت امور خارجه‌‌‌اش، تامی بروس، چند روز پیش در تلویزیون گفت که او «بهترین معامله‌‌‌گر جهان» است - با توجه به سابقه نسبتا کم او در معامله‌‌‌گری، تقلاهای بیهوده رئیس‌‌‌جمهور برای تحقق وعده‌ها نباید تعجب‌‌‌آور باشد. دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ به همان اندازه که به خاطر توافق‌‌‌هایی که از آنها خارج شد، مانند توافق هسته‌‌‌ای ایران و توافق آب و هوایی پاریس، قابل توجه بود، به خاطر توافق‌‌‌هایی که او ایجاد کرد نیز قابل توجه بود؛ فهرستی که عمدتا شامل توافق آبراهام بود که روابط بین اسرائیل و چندین همسایه عرب آن را عادی‌‌‌سازی کرد. 

همچنین یک توافق تجاری به‌‌‌روز شده که دولت اول او با کانادا و مکزیک منعقد کرده بود و ترامپ اکنون با درخواست از هر دو کشور برای موافقت با امتیازات اضافی، عملا آن را زیر پا گذاشته است. در سال ۲۰۱۸، ترامپ آن‌قدر در مورد پیشرفت هسته‌‌‌ای ادعایی با کره‌‌‌شمالی لاف زد که حتی شخصا از شینزو آبه، نخست‌وزیر وقت ژاپن، خواست که او را برای جایزه صلح نوبل نامزد کند؛ مشکل این بود که هیچ توافقی وجود نداشت و البته جایزه صلح هم نگرفت. حالا که دوباره رئیس‌‌‌جمهور شده، دیگر زیاد از دوست صمیمی‌‌‌اش کیم جونگ اون حرف نمی‌‌‌زند. در حالی که ترامپ تلاش می‌‌‌کند در دوره دوم ریاست‌جمهوری خود نکاتی را مطرح کند، بسیاری از اقدامات او آشنا بوده‌‌‌اند؛ تغییر خواسته‌ها، مذاکره از طریق رسانه‌های اجتماعی، اختلافات علنی و جنجالی میان مشاورانش و هیاهوی بی‌‌‌پایان.

در مورد اوکراین، ترامپ به‌طور فزاینده‌‌‌ای ناامید به نظر می‌‌‌رسد، زیرا تلاش‌‌‌هایش برای میانجیگری و پایان دادن به تهاجم روسیه به بن‌‌‌بست رسیده است. در اواخر ماه آوریل، پس از آنکه دولت او تهدید کرد که در صورت عدم تحقق فوری توافق، از آن خارج خواهد شد، ترامپ مستقیما وارد عمل شد و ادعا کرد: «فکر می‌‌‌کنم ما با روسیه به توافق رسیده‌‌‌ایم.» و ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌‌‌جمهور اوکراین را به خاطر امتناع از همراهی با آن به باد انتقاد گرفت. شرایطی که ترامپ و معاون رئیس‌‌‌جمهورش،

جی-دی. ونس، علنا تشریح کردند، شامل فهرست بلندی از امتیازاتی است که به اوکراین تحمیل خواهد شد: «واگذاری قلمرویی که روسیه در حال حاضر اشغال کرده است، موافقت با ممنوعیت عضویت اوکراین در ناتو و به رسمیت شناختن رسمی مالکیت روسیه بر شبه‌‌‌جزیره کریمه که در سال ۲۰۱۴ به‌طور غیرقانونی توسط ولادیمیر پوتین ضمیمه شد.» به رسمیت شناختن شبه جزیره کریمه توسط ترامپ، به‌‌‌ویژه قابل توجه است؛ زیرا نشان‌دهنده یک تغییر سیاست عمده از دوره اول ریاست‌جمهوری او خواهد بود. پس از دیدار فاجعه‌‌‌بار ترامپ و پوتین در هلسینکی، در ژوئیه ۲۰۱۸، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ترامپ، از چرخه اخبار بد سوءاستفاده کرد و با لحنی جدی اعلام کرد که ایالات‌متحده هرگز و هرگز با سرقت کریمه توسط پوتین همراهی نخواهد کرد. وزیر خارجه دولت اول ترامپ تصریح کرده بود: «ایالات‌متحده تلاش روسیه برای الحاق کریمه را رد می‌‌‌کند و متعهد می‌شود که این سیاست را تا زمان احیای تمامیت ارضی اوکراین حفظ کند.»

در یک تغییر موضع احتمالی غیرمعمول دیگر، نشریه پولیتیکو روز چهارشنبه گزارش داد که استیون ویتکاف، نماینده ترامپ در امور روسیه، برای لغو تحریم‌های خط لوله انرژی نورد استریم ۲ روسیه به آلمان تلاش کرده است؛ با وجود این واقعیت که ترامپ اغلب در دوره اول ریاست‌جمهوری خود مخالفت خود را با این خط لوله به عنوان مدرکی مبنی بر اینکه طرفدار پوتین نیست، ذکر می‌‌‌کرد. اگر هیچ چیز دیگری نباشد، هر دو ماجرا، تمایل ترامپ به رد سیاست‌هایی را که خودش قبلا طرفدار آنها بود، برجسته می‌‌‌کند؛ سیاست‌هایی که به سختی می‌توان آنها را امتیازی برای یک معامله‌‌‌گر دانست. اگر شما کانادا یا مکزیک هستید، با توجه به نحوه برخورد ترامپ با توافق قبلی، چرا باید زحمت مذاکره برای توافق دیگری با او را به جان بخرید؟ در مورد اوکراین، درخواست ترامپ از زلنسکی در مورد کریمه مستلزم آن است که زلنسکی قانون اساسی اوکراین را نادیده بگیرد، قانونی که تصریح می‌‌‌کند قلمرو درون مرزهای تعیین‌‌‌شده‌‌‌اش باید «تقسیم‌‌‌ناپذیر و مصون از تعرض» باقی بماند.

تاکنون، زورگویی ترامپ علیه زلنسکی و چاپلوسی پوتین فایده‌‌‌ای نداشته است. در عوض، به نظر می‌‌‌رسید رهبر روسیه نه تنها با امتناع از پذیرش امتیازات فراوان رئیس‌‌‌جمهور ایالات‌متحده، بلکه با ادامه تشدید جنگ، قصد دارد ترامپ را شرمنده کند؛ مانند حملات موشکی روسیه به کی‌‌‌یف که حداقل ۹ غیرنظامی را کشت. پس از آن حمله، ترامپ در یک پست در تروث‌‌‌سوشال التماس‌‌‌کنان گفت: «ولادیمیر، بس کن!» و حمله او را «غیر ضروری» و «دارای زمان‌‌‌بندی بسیار بدی» خواند. او افزود: «بیایید توافق صلح را به سرانجام برسانیم!» بعدازظهر همان روزی که نقد نصفه و نیمه علیه رئیس‌جمهوری روسیه داشت، او دوباره به چاپلوسی پوتین پرداخت و به خبرنگاران در دفتر بیضی‌‌‌شکل اعلام کرد که روسیه نیازی به دادن امتیازهای اضافی به اوکراین فراتر از توقف جنگ ندارد، زیرا در غیر این صورت اوکراین تمام قلمرو خود را از دست خواهد داد و این «یک امتیاز نسبتا بزرگ» است. همان‌گونه که انتظار می‌‌‌رفت، ویتکاف چندین بار به مسکو رفت و رقاصی او هم احتمالا چند دور دیگر ادامه داشته باشد. ترامپ هفته گذشته صدمین روز حضور خود در کاخ سفید را جشن گرفت. 

موج جدیدی از نظرسنجی‌‌‌ها برای بزرگداشت آن لحظه، نشان داده است که او در این برهه از دوره ریاست‌جمهوری‌‌‌اش، پایین‌‌‌ترین میزان محبوبیت را در دهه‌های اخیر در میان سایر روسای جمهور آمریکا دارد، حتی پایین‌‌‌تر از جایگاهی که ترامپ هشت سال پیش در نزد مردم داشت. آیا این به این دلیل است که کاری که ترامپ انجام می‌دهد، چه در حال منفجر کردن اقتصاد جهانی باشد و چه قطع بودجه تحقیقات سرطان، به‌شدت منفور است؟ بله. اما عامل هرج و مرج را هم دست کم نگیرید. وقت آن رسیده که بزرگ‌ترین معامله‌‌‌گر تمام دوران، یا تسلیم یا خفه شود.