گزارش «دنیای اقتصاد» از موزه خودروی شهر شانگهای
غیبت چین در تاریخ نگاری خودرو
موزه خودروی شانگهای یکی از همین مکانهای الهام بخش است. این موزه با نمایش خودروهای کلاسیک و تاریخی، روایتگر تاریخ خودرو است. هر چند چینیها در این روایت حضور ندارند و در تاریخ کلاسیک خودروسازی نیز نقشی ایفا نمیکنند، اما با جهش فناورانهای که در سالهای اخیر داشتهاند، اکنون مسیر آینده این صنعت تا حد زیادی با نام و نقش آنها گره خورده است.
این موزه در منطقه صنعتی آنتینگ، جایی در حومه شانگهای که به قطب صنعت خودرو چین مشهور است، قرار دارد. این منطقه در اصل یکی از مهمترین خوشههای خودروسازی چین است. در «Shanghai Auto City» جدای از موزه، پیست تست خودرو، پارک فناوری، تاسیسات آموزشی و نمایشگاهی و همچنین مرکزی به عنوان مرکز نوآوری خودروهای هوشمند با تمرکز بر محصولات برقی و خودران قرار دارد.
در کنار بازدید از نمایشگاه خودروی شانگهای ۲۰۲۵، فرصتی فراهم شد تا از موزه خودروی شانگهای نیز بازدید کنیم؛ جایی که روایتگر سیر تحول صنعت خودرو از نخستین نمونههای موتوری تا خودروهای کلاسیک دهههای اخیر است.
موزه خودرو درساختمانی مدرن، همراه با معماری خاص جای گرفته است. بازدید از این موزه یعنی سفر به گذشته و حال البته با خودروهای اروپایی و آمریکایی. هر چند در نمایشگاه شانگهای ۲۰۲۵ به وضوح مشخص بود که چین هماکنون رهبری خودروسازی جهان را بر عهده گرفته اما در موزه تاریخ خودرو، نشانی از چین نیست. با این حال این موزه بیانگر این واقعیت است که چگونه ملتها خود را از طریق روایتهای تاریخی و فرهنگی به صنعت خودرو متصل میکنند و چگونه ممکن است این صنعت در تاریخ و فرهنگ هر کشور جایگاه متفاوتی پیدا کند. مثل کشور ما که برخی خودروها به بخشی از روایتهای جمعی تبدیل شده و در ذهن مردم با خاطرات و داستانهای خاص خود گره خورده است.
اما ورودی موزه خودروی شانگهای نه با خودروهای پرزرق و برق بلکه مزین به ارابههای چوبی ساده بود که نشان میداد این موزه میخواهد روایتش را از نقطه صفر شروع کند. در ادامه، نوبت به کالسکههای اسبی قرن هجدهم و نوزدهم میرسد که رفتهرفته به نخستین خودروهای بخار و سپس به مدلهای اولیه بنزینی گذار میکنند. در جایی نیز یادآور کالسکه مظفرالدین شاه است.
در طبقه همکف، مخاطب در مسیری مارپیچ و پیوسته بهطور گامبهگام با روند صنعتیشدن وسایل نقلیه شخصی آشنا میشود. شروع موزه با مدلهایی از خودروهای متعلق به قرن نوزدهم از جمله کادیلاک متعلق به سال ۱۹۰۷ یا فورد مدل T سال ۱۹۱۳است.
خودروهایی همچون لینکلن سال ۱۹۳۹، یا کرایسلر سال ۱۹۳۴ از محصولات چشمنواز در این بخش بودند.
فضای نیمه تاریک، نورپردازی روی هر خودرو و شیشههای ضخیم محافظ، همگی کمک میکند تا احساس احترام به گذشته در ذهن بازدیدکننده القا شود. با این حال تنوع و درخشش رنگ خودروها در موزه نیز جلوهای دیگر به فضا بخشیده است. به خصوص خودروی قرمز مازراتی متعلق به سال ۱۹۴۸ یا پورشه ۱۹۶۸.
از طبقه همکف راهرویی عریض و طول به سمت طبقات فوقانی کشیده شده بود و در این راهرو خودروهایی در معرض دید بود که در فیلمهای قدیمی ایرانی نیز خاطره ساخته بود. همچون لندرور سبز رنگ ۱۹۶۸.
در بخشهای بعدی، تم غالب نمایشگاه بهوضوح مشخص میشود: تسلط خودروسازان آمریکایی بر روایت موزه. از کادیلاک دهه ۵۰ گرفته تا شورولتهای عضلانی و فوردهای کلاسیک، اغلب مدلهایی که به چشم میخورند نمایندهای از میراث صنعتی ایالات متحدهاند. حتی در بسیاری از بخشها، فیلمهایی آمریکایی نیز به نمایش گذاشته شدهاند؛ فیلمهایی که خودرو در آنها نقشی مهم ایفا میکند.
در یک مورد خاص، تصویری از فیلم کلاسیک «Bullet» با بازی استیو مککوئین در کنار یک موستانگ سبز رنگ به نمایش درآمده بود. فورد موستانگ GT مدل ۱۹۶۸ که توسط هنرپیشه معروف استیو مککوئین در فیلم Bullet رانده شده و طبق اخبار خبرگزارهای داخلی این خودرو در سال ۱۳۹۸ در جریان یک حراج با قیمت ۳.۷۴ میلیون دلار به فروش رسید.
در بخش دیگری نیز صحنههایی از فیلمهای ایتالیایی با حضور فیات و لامبورگینی دیده میشد. هر چند همنشینی رنگ و نور در این موزه، گذر زمان را از یاد میبرد با این حال این همنشینی تصویر و خودرو نیز، نمایشگاه را از صرف نشان دادن تاریخ خودرو، خارج کرده بود.
در کنار هر راهرو، سالنی پیشبینی شده بود با انباشتی از خودروهای کلاسیک. در یکی از راهروها افسانهایترین خودرو تاریخ در معرض نمایش قرار گرفته است. مرسدس بنز ۳۰۰SL مدل ۱۹۵۵، مشهور به «گالوینگ» (Gullwing) که به دلیل درهای خاصی که مانند بالهای پرنده باز میشدند، معروف است. در موزه عنوان شد که این خودرو، نخستین مدل تولید انبوه دنیاست که به تکنولوژی تزریق مستقیم سوخت مجهز شد و از نظر طراحی، مهندسی و عملکرد، شاهکاری بیبدیل از دوران طلایی خودروسازی اروپا به شمار میرود. اما منظور از تزریق مستقیم سوخت چیست ؟
منظور این است که سوخت مستقیم و دقیق به داخل محفظه احتراق تزریق میشد. این سیستم به جای استفاده از کاربراتور یا تزریق غیرمستقیم، به موتور کمک میکرد که اولا قدرت بیشتری تولید کند، دوما مصرف سوخت بهینهتری داشته باشد، و در نهایت عملکرد پایدارتری در سرعت بالا و شرایط مختلف ارائه دهد. جالب است که این فناوری بعدها بهتدریج در تمام خودروهای مدرن رایج شد، اما ۳۰۰SL پیشگام آن بود.
نور متمرکز از بالا و بازتاب آن روی بدنه نقرهای، جلوهای به یاد ماندنی به این خودرو داده بود. حضور این مدل در موزه، بخشی از همان روایت جهانی از تاریخ خودروهاست که اروپا را در کنار آمریکا در مرکز صحنه قرار میدهد – و همچنان از غیبت چشمگیر بازیگران آسیایی حکایت دارد. مقابل این خودرو، نیمکتی قرار گرفته بود که فرصتی برای نشستن و تامل فراهم میکرد؛ جایی که خستگی بازدید از موزه، با تماشای چشمنواز مرسدس ۳۰۰SL رنگ میباخت.
اما در موزه خودروی شانگهای، بخشی ویژه به کودکان و نوجوانان علاقهمند به خودرو نیز اختصاص یافته بود؛ فضایی که نه به صرف سرگرمی، بلکه آموزش مفاهیم پایهای مهندسی خودرو به نسل آینده بود. در این بخش، بچهها میتوانستند با شبیهسازهای رانندگی تجربهای هیجانانگیز از پشت فرمان را تجربه کنند، یا با ماکتهای بزرگ و متحرک، نحوه عملکرد موتور، سیستم تعلیق و انتقال نیرو را از نزدیک ببینند.
ایستگاههای آموزشی با طراحی رنگارنگ و بازیمحور، به بازدیدکنندگان کمسن این فرصت را میداد تا با ابزارهای ساده، قطعات خودرو را مونتاژ کنند یا حتی در کارگاههای کوتاهمدت، اصول اولیه نگهداری خودرو را بیاموزند. چنین بخشی به جذابیت موزه برای خانوادهها افزوده بود. در روز بازدید ما از موزه خودرو، والدین زیادی همراه با فرزندان خود در این مکان حضور داشتند. پس از بازدید از سالنهای داخلی، بسیاری از آنها برای سرگرمی، در فضای باز موزه با خودروهای کلاسیک به رانندگی میپرداختند؛ تجربهای خانوادگی و خاطرهساز که پیوند میان نسلها و عشق به خودرو را بهخوبی به تصویر میکشید.
غیبت معنادار چین
شاید مهمترین نکتهای که توجه نگارنده را به خود جلب کرد، فقدان نقش چینیها در تاریخ خودروهای بهنمایشدرآمده بود. در سراسر سالنها، هیچ نشانهای از خودروهای ساخت چین، برندهای چینی، یا حتی تلاشهای اولیه چین برای ساخت خودرو به چشم نمیخورد. این در حالی است که چین امروز بزرگترین بازار خودروی جهان و یکی از پیشتازان در عرصه تولید خودروهای برقی به شمار میرود.
این غیبت معنادار است به تعبیری، موزهای در خاک چین که به صنعت خودروی جهان پرداخته اما بخش قابلتوجهی از روایتش را به تاریخ کشور میزبان اختصاص نداده است. شاید بتوان گفت این موزه بیشتر بازتابدهنده نگاه غربی به تاریخ خودرو است تا یک روایت ملی.
حال سوالی که مطرح میشود این است که آیا موزه خودروی شانگهای میتواند در سالهای آینده به پلتفرمی برای بازنمایی تاریخ خودروسازی چین نیز تبدیل شود؟ پاسخ این پرسش شاید بستگی به اراده سیاستگذاران فرهنگی و صنعتی این کشور دارد. آنچه مشخص است، این است که چین برخلاف دهههای پیش، دیگر تنها یک مونتاژکار نیست؛ بلکه بازیگری مستقل و نوآور در عرصه خودروهای هوشمند، الکتریکی و خودران بهشمار میرود.
اگر چنین باشد، آینده این موزه شاید ترکیبی از گذشته غربی و آینده شرقی صنعت خودرو باشد؛ گذشتهای با طنین موتورهای بنزینی آمریکایی، و آیندهای با سکوت خودروهای الکتریکی چینی.
در هر صورت آنچه مشخص است موزه خودروی شانگهای تجربهای منحصربهفرد برای هر علاقهمند به صنعت خودرو، تاریخ تکنولوژی و فرهنگ صنعتی است. روایت منظم، طراحی دقیق، خودروهای نایاب و فضایی آموزشی-تعاملی، همه در کنار هم باعث میشود که این موزه را بتوان یکی از بهترین نمونههای آسیا در این حوزه دانست.
اما غیبت چشمگیر چین نیز همانطور که عنوان شد در روایت موزه است.