روابط ایران و عربستان و اولویتهای چین
در ادامه این مطلب آمده است: از دسامبر ۲۰۲۲، چین پس از تعمیق روابط با شورای همکاری خلیجفارس که روابطش با ایران را با مشکل مواجه کرد، در حال کنترل خسارت بیشتر است. دولت چین بارها در تعامل مستقیم، بیانیههای عمومی و همکاری دوجانبه به ایران اعلام کرده است که تهران و ریاض را شرکای مشابه میداند، اما اقدامات پکن حداقل در کوتاهمدت نشاندهنده تغییر ظریف به سمت ریاض است.
ناامیدی ایران از چین احتمالا با سفر ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران به پکن در ماه فوریه برطرف نمیشود، اما چین را ملزم میکند تا گامهای واقعی - بهویژه از نظر مالی و اقتصادی - برای همسویی مجدد روابط بردارد. در حالی که ایران ممکن است احساس کند که دیگر چین نگاه گذشته را به او ندارد، آونگ احتمالا به سمت ایران باز میگردد، زیرا چین اولویتهای کوتاهمدت و بلندمدت خود را با هم تطبیق میدهد. اما با توجه به نقش حیاتی امنیت در منطقه، ایجاد توازن در روابط با هر دو طرف، دورنمای دشواری خواهد بود.
ابهام حول فعالیتهای ایران همچنان بر دستور کار سیاست خارجی عربستان تاثیر زیادی دارد. بعید است که چین بتواند تضمینهای امنیتی لازم را برای رفع این نگرانیها و نگرانیهای جهان عرب فراهم کند. بهرغم افزایش انتظارات در میان کشورهای عربی برای میانجیگری وسیعتر چین به منظور کاهش تنشها، پکن تاکنون از ایفای هرگونه نقش معنادار خودداری کرده است. از سال ۲۰۲۰، شورای همکاری خلیج فارس به عنوان یکی از اولویتهای ژئواکونومیک چین مطرح شده است. در حالی که در ابتدا این روابط کاملا اقتصادی نگریسته میشد، اما مناسبات چین و شورای همکاری خلیجفارس در حال حرکت به حوزه استراتژیک است، زیرا هر دو طرف به دنبال تقویت همکاریها و هماهنگیهای امنیتی سیاسی، اقتصادی، نظامی و بینالمللی هستند.انرژی یکی از ویژگیهای مهم این رابطه است، اما دامنه منافع همگرا بین چین و شورای همکاری خلیج فارس به شدت گسترش یافته است. تاثیر جهانی تهاجم روسیه به اوکراین و تحریمهای بینالمللی متعاقب آن، شرایط جهانی را برای سکون طولانیمدت اقتصادی ایجاد کرد و دری را برای همکاری عمیقتر چین و اعراب باز کرد. چین روی بیطرفی شورای همکاری خلیجفارس در مناقشه اوکراین و بیزاری آن از تحریمهای روسیه به رهبری ایالاتمتحده، همزمان با افزایش تقاضای جهانی انرژی، سرمایهگذاری کرد تا ثروت جدید خلیج فارس را به سمت فرصتهای اقتصادی و سرمایهگذاری هدایت کند. پشتوانه این پیوندهای جدید ترجیح همگرا برای حکمرانی سیاسی قویتر و رشد اقتصادی ناشی از دولت برای تقویت ثبات داخلی است.برای چین، همکاریهای گسترده، تامین مالی و سرمایهگذاریها با هدف افزایش تولید انرژی داخلی از طریق جذب سرمایهگذاری، فناوری و تخصص شورای همکاری خلیجفارس است. برای شورای همکاری خلیجفارس، تخصص و تامین مالی چین فرصتهای بازار جدیدی را برای اقتصادهای شورای همکاری خلیج فارس در داخل و خارج از بخش انرژی باز کرده است. طی چند سال گذشته، چین ابتکار کمربند و جاده (BRI) را با استراتژیهای توسعه ملی شورای همکاری خلیجفارس، مانند چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی ادغام کرده است.
این روند در سال ۲۰۲۲ شتاب گرفت و عربستان سعودی به عنوان دومین دریافتکننده بزرگ سرمایهگذاری چینی BRI ظاهر شد.برای چین، رابطه با شورای همکاری خلیج فارس بموقع است، اما با خطراتی همراه است. چالشهای انرژی داخلی پکن، همراه با بیثباتی داخلی در اواخر سال ۲۰۲۲، لغو سیاست کووید صفر و فرار سرمایههای غربی، نیاز پکن را برای تکیه بیشتر به مشارکتهای شورای همکاری خلیج فارس و کاهش وابستگی به غرب تقویت کرده است. با این حال، افزایش اتکا بر شراکتهای شورایهمکاری خلیج فارس ممکن است زنگ خطر را در میان سیاستگذاران چینی به صدا درآورد، چراکه اتکای بیش از حد بر این کشور باعث میشود ایالاتمتحده از نفوذ امنیتی خود بر منطقه خلیجفارس به عنوان اهرمی علیه چین استفاده کند.در بدترین سناریو، این تصور وجود دارد که ایالات متحده میتواند بر شورای همکاری خلیج فارس فشار بیاورد تا شیر انرژی را ببندد و به طور بالقوه صادرات نفت و گاز به چین را محدود کند. اما تاکنون، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی، از افزایش تعامل با چین استقبال کردهاند و حتی نشان دادهاند که تمایل دارند روابط چین و اعراب را مصون از فشار غرب بر کشورهای عربی در جهت دوری از چین دور نگه دارند.در همین حال، ایران روابط دیرینه و همکاری اقتصادی عمیقی با چین دارد که جنگها و بحرانهای متعددی را در منطقه پشت سر گذاشته است. این پیوندها توسط هر دو طرف ثابت شده که بادوام هستند، حتی در میانه خرابکاریهای دورهای. با اینحال، هرچه چین به شورای همکاری خلیج فارس نزدیکتر شود، روابط این کشور با ایران بیشتر سیاسی میشود. بعید است که سرمایهگذاریهای کوتاهمدت چین در شورای همکاری خلیج فارس به این معنا باشد که کشورهای خلیج فارس به عنوان یک شریک استراتژیک بلندمدت جایگزین ایران شوند.
در حالی که بازارهای شورای همکاری خلیجفارس فرصتهای فراوانی را برای چین فراهم میکنند، این بازارها همچنان در معرض نفوذ و منافع ایالات متحده هستند. تا زمانی که ایران به عنوان یک تهدید قوی منطقهای تلقی شود، مسائل امنیتی همچنان برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایالات متحده اولویت خواهد بود. در حالی که پکن مکانیزمهای امنیتی جایگزین - مانند مجمع امنیت خاورمیانه - را برای مدیریت رقابت در خلیج فارس پیشنهاد کرده است، بازیگران منطقهای این ابتکارات را جدی نمیگیرند مگر اینکه پکن مسوولیت بزرگتری در حل چالشهای منطقهای جاری به عهده گیرد.با این حال، مساله این است که چین بهرغم لفاظیهای شدید، علاقه چندانی به میانجیگری جدی ندارد، زیرا خطر از دست دادن تعادل استراتژیک در روابط بسیار زیاد است.در موارد مختلف، پکن هیچ نقش میانجیگرایانهای ایفا نکرده است. اگر طرفهای رقیب ارادهای برای گفتوگو داشته باشند، پکن راضی است که فضا را فراهم کند، اما مذاکرات را تحمیل نمیکند یا فشار قابلتوجهی برای نگه داشتن طرفها بر سر میز مذاکره اعمال نمیکند.بنابراین، معماری امنیتی تحت رهبری ایالات متحده، اهرمی را در اختیار غرب در برابر شورای همکاری خلیج فارس فراهم میکند تا از جهاتی پارامترهایی را برای همکاری با چین تعیین کند. اگر این اهرم از بین برود یا تاثیرش کاهش یابد، شورای همکاری خلیج فارس در موقعیت قویتری قرار خواهد گرفت تا خود را به عنوان یک شریک بیطرف بلندمدت به چین نشان دهد، اما تداوم نگرانی در مورد تقویت ایران، همزمان با روابط رو به رشد با روسیه، شورای همکاری خلیج فارس را در بحث امنیتی، در کنار آمریکا حفظ خواهد کرد.شورای همکاری خلیج فارس خواهان یک ایران عقیم شده و ناتوان است، اما پکن، تهران را به عنوان یک منبع استراتژیک بلندمدت برای همکاریهای انرژی، امنیتی، اقتصادی و سرمایهگذاری، جدا از شورای همکاری خلیجفارس و مصون از نفوذ غرب میبیند. پکن منتظر روزی است که ایران بتواند از تحریمهای ثانویه رهایی یابد و انحصار چین بر اقتصاد ایران بتواند منافع ملموسی به همراه داشته باشد اما تاکنون، تحریمها همچنان مانع هرگونه پیشرفت عمده در روابط چین و ایران شده است. در حالی که شرکتهای چینی به تجارت خود در ایران ادامه میدهند، دولت چین نمیخواهد آشکارا آنها را نقض کند.
این رابطه همچنین عمیقا یک طرفه باقی میماند و چین به عنوان اصلیترین راه حیات اقتصادی ایران است. چین به دنبال بهبود موقعیت ایران در پلتفرمهای بینالمللی بوده و سعی کرده تصویر خود را بهعنوان بازیگری مشتاق و همکار که نیاز مبرم به کاهش تحریمها دارد، شکل دهد. با این حال، تشدید تنشها بین ایران، عربستان سعودی، اسرائیل و ایالاتمتحده به طور مداوم تلاشهای چین برای عادیسازی جایگاه ایران در جامعه بینالمللی را تضعیف کرده است.میانجیگری موفقیتآمیز چین با عربستان سعودی و ایران ممکن است دوام نیاورد. رقابت عربستان و ایران هنوز حل نشده است و هر دو طرف خلیج فارس بیثبات هستند. گروههای نیابتی ایران در یمن، سوریه، عراق و لبنان همچنان به فعالیت پیشین خود ادامه میدهند. گزارش وجود ذرات غنیسازی اورانیوم ۸۴درصدی ایران در اواخر فوریه، نگرانیهای بینالمللی بیشتری را در مورد اینکه ایران به سرعت در حال دستیابی به سلاح هستهای است، تشدید کرده است.گسترش روابط ایران با روسیه همچنین نگرانیها را در عربستان سعودی در مورد انتقال احتمالی اشکال پیشرفته فناوری نظامی از مسکو به تهران افزایش داده است که میتواند علیه سعودی و منطقه وسیعتری استفاده شود. در حالی که پیشرفتهایی در کاهش تنشهای نظامی در یمن حاصل شده، تهدید باقیمانده حملات پهپادی حوثیهای مرتبط با ایران به زیرساختهای حیاتی یکی از نگرانیهای اصلی دولت سعودی است.این ابتکار اخیر مطمئنا یک گام رو به جلو است، اما باید دید که آیا این توافق میتواند مسیر میانبری برای کاهش تنشها ایجاد کند یا نه. بر اساس سوابق کم رمق چین در میانجیگری در منطقه، بعید است که پکن بتواند بر چالشها غلبه کند.