بنگاههای کلنگی
زندهیاد جناب مهندس توکلی بنیانگذار ماشینسازی تبریز و وارث کبریت توکل میفرمود خود ایشان شاهد دستبهدست شدن کارخانه کبریتسازی در ادوار مختلف بودهاند. در نوجوانی ایشان، غائله دموکرات آذربایجان، کارخانه را ملی کرد. در سال ۱۳۴۱ به اجبار سهام کارخانهها را برای پشتیبانی از اصلاحات ارضی و سهیمشدن کارگران در سود کارخانهها واگذار کردهاند. در سال ۱۳۵۷ هم بند ج و بند د لایحه حفاظت از صنایع، مدیریت را در دست گرفته و نهایتا با پیگیریهای شبانهروزی مهندس توکلی و تلاشهایی که مبذول داشته اکنون یکی از بهترین کارخانههای کبریتسازی خاورمیانه است. اما در این سالها بسیاری از کارخانههای مشابه با همین دستبهدست شدنها، مضمحل شدهاند. کارخانههایی مانند ارج، آزمایش، پارس گروندیک و... که چشم شیطان کور، یخچال ارج منزل مادریام تقریبا همسن و سال این حقیر فقیر است که تا به امروز در عمر ۶۰سالهاش آخ نگفته است. از موضوع منحرف نشوم، اینکه تاریخ صنعت و اقتصاد این مرز و بوم تکاملی نیست و همواره تولد خلقالساعه داشته و از عمر کوتاهمدت برخوردار بوده است. بیشتر بناهایی که به ۲۰ سالگی نرسیده کلنگی قلمداد میشوند. داستان خصوصیسازی ما هم در راستای همین دستبهدست شدنهاست. منهای آن تعداد، پنجاه و چند نفر که اموالشان مصادره شد کارخانهها و موسساتی که دولت عهدهدار اداره آنها بود، عبارتند از بند الف لایحه حفاظت آنهایی که مطابق اصل ۴۴ یا مصوبات شورای انقلاب ملی (دولتی) شده بودند و و مقرر شده بود که از صاحبان اصلی آنها خریداری شوند. کارخانههای خودروسازی، کشتیسازی و امثال آنها که در اصل ۴۴ صراحتا قید شده یا مثل باشگاهها که توسط شورای محترم انقلاب ملی شده بود، بند ب که مصادره شدهها بود، بند ج مجموعههایی که بدهکار بانک بودند و بند د کارخانههایی که رهاشده بودند. اوایل انقلاب خیلی از مدیران را به مجموعهها راه نمیدادند و آنها که امنیت جانی نداشتند مالشان را رها کرده و به دولت واگذار کردند. یکی از آن کارخانهها کارخانه ریختهگری بود که ایرفو نام داشت و در زمان انقلاب اکثریت سهامداران آن عهدهدار مدیریت انقلاب شده بودند و حتی چند نفرشان عضو شورای محترم انقلاب بودند.
کارگران ایرفو در غیاب مدیران، کارخانه را در اختیار گرفته بودند و در سال ۶۴ و ۶۵ به همت مرحوم حضرت آیتالله موسویاردبیلی ریاست محترم قوه قضائیه وقت، کارخانه مزبور به صاحبانشان عودت داده شد. امروزه کارخانههای بند الف و ب و ج بر اساس قانون اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی واگذار میشوند یا مثل استقلال و پرسپولیس که توسط شورای محترم انقلاب، ملی شدهاند و همه آنها چه مشمولین قانون لایحه حفاظت و توسعه صنایع، چه ملی شدههای شورای انقلاب همه و همه متعلق به بخش خصوصی بودهاند که حالا توسط دولت دستبهدست میچرخند. ملاحظه کنید باشگاه پرسپولیس به هلدینگ مرکز تفریحات شهر که مخفف آن (CRC) یعنی City Recreations Centre و در جهت سازماندهی برای ورزش حرفهای بهوجود آمده بود، تعلق داشت. شور انقلابی حاکم بر جامعه بدون عنایت به هلدینگ مربوطه و وظایف آن مبادرت به ملیکردن باشگاه پرسپولیس میکند و در جهت اجرای مصوبه شورای انقلاب فقط یک تیم به سازمان تربیت بدنی واگذار میشود و سایر اموال در اختیار بنیاد مستضعفان قرار میگیرد. البته مدتی پرسپولیس هم با نام پیروزی توسط بنیاد اداره میشد ولی چون تشکیلات ورزشی جهت اداره آن نداشتند به سازمان تربیت بدنی واگذار شد. البته درخصوص باشگاه استقلال چون اکثر داراییهای ثابت آن ورزشگاه بود، ورزشگاهها و ساختمانی در روبهروی بیمارستان طرفه به همراه تیم به سازمان واگذار شد. جناب آقای غفوریفرد در زمان ریاستشان بر سازمان تربیت بدنی مبادرت به اصلاح ساختار دو باشگاه میکند و هر دو باشگاه را تحت عنوان موسسات فرهنگی- ورزشی به ثبت میرساند.
شاید در نظر داشتهاند مطابق قوانین برنامه اول توسعه این دو باشگاه را به بخش خصوصی واگذار کنند یا مطابق آییننامه اجرایی تبصره ۱۰ قانون برنامه زمینهای مورد نیاز برای ایجاد استادیوم جهت دو باشگاه را تملک کنند. در هر صورت مبادرت به انجام یک امر بسیار ضروری کرده و ساختار دو باشگاه را اصلاح میکنند. در حقیقت دو باشگاه از زمان ایشان تبدیل به بنگاه میشوند و از حالت تیمی در میآیند. در دوره جناب مهندس هاشمیطبا با توجه به فصل سوم قانون برنامه سوم به منظور ارتقای کارآیی و افزایش بهرهوری و کارآمدکردن دو باشگاه، مدیریت آنها واگذار شد و مکاتبهای با هیات واگذاری موضوع ماده ۱۳ فصل سوم قانون برنامه توسعه صورت گرفت. حقیر خدمت مرحوم جناب نوربخش ریاست محترم بانک مرکزی شرفیاب شدم و تقاضا کردم بتوانیم باشگاه استقلال، پرسپولیس، سپاهان، تراکتورسازی و صنعت نفت آبادان را به بورس ببریم. ایشان راهنمایی کردند که چون باشگاهها شرایط عرضه در بورس را ندارند از هیات محترم دولت مصوبهای درخواست کنید که سه سال سوددهی متوالی را در مورد باشگاهها نادیده بگیرند و بتوانید با زیان این باشگاهها را در بورس عرضه کنید تا مکاتبات اولیه را صورت دادیم، عمر مدیریتیمان سرآمد و از آن روز یعنی سال 1380 تا به امروز موضوع عرضه در بورس مسکوت ماند. بهترین راه عرضه باشگاهها از طریق بورس یا فرابورس است که در این مدت با عرضه بلوکی کشف قیمت صورت میگیرد و عموم هم میتوانند سهم باشگاه را دریافت کنند. در تمامی کشورها، باشگاهها سهامی عام هستند. اگر هم تعداد معدودی سهامی خاص وجود دارد جهت جذب سرمایهگذاری است. در کشور ما در حوزه ورزش و برای باشگاههای پرطرفدار سرمایهگذار فردی جواب نمیدهد چنانکه در چند مورد این سرمایهگذاری با شکست مواجه شده است. به دنبال اختراع چرخ نباشیم. چندین و چند سال هم تجربه کردیم و نتوانستیم دو باشگاه را واگذار کنیم، اما شما را به خدا نگذاریم صاحبان اصلی و وراث آنها بینصیب بمانند. به قول فرزند جناب عبده که به حقیر متذکر شدند فایقی چرا الان به یادت افتاده که زمین غصبی نماز ندارد؟ حق گفتهاند ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است. اگر حق و حقوق صاحبان اولیه آنها پرداخت نشود هیچکس خیری از این باشگاه نخواهد دید. ورزش برای سالمسازی است و به همین دلیل از روز اول گفته میشد ورزش و تفریحات سالم با عرضهکردن در بورس و فرابورس وکشف قیمت راه فساد بسته میشود. به روش قیمتگذاری و مزایده نهتنها خیل عظیمی از پیشکسوتان و هواداران محروم میشوند بلکه راه برای فساد آتی بازمیگردد. ورزش و فوتبال را به فساد آلوده نکنیم.
ارسال نظر