ایران آزاد،عرصه همزیستی است
لیبرالیسم؛ نوشداروی افراطگری ملی و قومی

یکی میخواهد یک ملت، یک زبان، یک روایت تاریخی و یک فرهنگ را بر همگان تحمیل کند؛ و دیگری، با تاکید افراطی بر تفاوتهای قومی و زبانی، به دنبال بازتعریف مرزها و گسست از دیگران است. در این میان، بخش قابل توجهی از لیبرالها در ایران بر این باورند که تنها راه نجات کشور دوریگزینی از این دو نحله افراطی و تاکید بر نهادینه کردن آزادی در تمامی شئون اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است.
در سالهای اخیر، مفاهیمی چون نژادپرستی، بیگانههراسی، باستانگرایی و انکار تنوع فرهنگی و زبانی، بهشکل علنی از سوی هواخواهان یک رویکرد خاص بازتولید میشوند. این افراد چهرهای دگم، بسته و انحصارطلب از ملیگرایی ارائه میدهند که در تضاد با نیازهای جامعه متنوع و چندلایه ایران امروز است. چنین نگاهی نه تنها یاریرسان حفظ تمامیت ارضی کشور و محرک توسعه ملی نیست، بلکه با تحقیر و حذف گروههای مختلف اجتماعی، زمینههای واگرایی و بدبینی نسبت به ایران و آینده آن را فراهم میآورد.

این جهانبینی، با نادیدهگرفتن واقعیتهای زبانی، فرهنگی و قومی کشور، در تلاش است ایران را به تصویری یکدست و ساختگی فرو بکاهد. نتیجه چنین تلاشی، تقویت تمایلات گریز از مرکز و تحریک حس طردشدگی در میان جوامعی است که سالها، بخشی جداییناپذیر از این سرزمین بودهاند.
در نقطه مقابل، جریانی دیگر، با اصرار بر تمایزات زبانی و برجستهسازی اختلافات قومی، به نحوی دیگر به جداییطلبی دامن میزند. این رویکرد، گرچه در ظاهر مدافع حقوق اقوام و زبانهاست، اما در عمل با گفتمانی احساسی و بعضا خصمانه، افکار عمومی را نسبت به پیامدهای سیاسی این مطالبات دچار نگرانی میسازد.
ترس از جنگ داخلی، تجزیه و درگیریهای فرقهای، محصول مستقیم چنین افراطگراییهایی در هر دو سوی طیف است. آنچه مایه تامل است، شباهت چشمگیر این دو جریان در میل به کنترلگری، دولتگرایی و حذف مخالفان است. هر دو، در صورت رسیدن به قدرت، به جای مدارا و گفتوگو، تلاش خواهند کرد با ابزار دولت، دیگران را یکسانسازی کرده و هویتهای متکثر را سرکوب کنند.
راهحل لیبرالیسم؛ تکریم جایگاه فرد
در این میان، ما، عده کثیری از لیبرالهای کشور، راهحل بحرانهای موجود را نه در غلبه یک زبان یا قوم یا فرهنگ بر دیگری، بلکه در بازگشت به اصل فرد و کرامت انسانی میدانیم. در نگاه لیبرالیسم، مبنای وحدت ملی نه هویتهای گروهی که حقوق، آزادیها و برابری افراد است. هر انسان، فارغ از قومیت، زبان، جنسیت، مذهب یا محل تولد، سزاوار برخورداری از آزادی، فرصت برابر و کرامت ذاتی است.
لیبرالیسم، نه مروج زبان یا فرهنگ خاصی است و نه متولی حفظ خردهفرهنگها. وظیفهاش نه پاسداری از هویتها، بلکه دفاع از حق انتخاب افراد در تعیین هویت شخصیشان است. در یک نظام لیبرال، دولت موظف به حفظ بیطرفی است؛ نه نماینده قوم یا طبقه یا ایدئولوژی خاص، بلکه بسترساز تحقق آزادی فردی برای همگان.
دولت محدود، جامعهای آزاد
به عقیده ما لیبرالها، تنها در سایه دولتی، پاسخگو و قانونمدار، میتوان امید به توسعه پایدار، انسجام ملی و همزیستی مسالمتآمیز داشت. دولتی که همه افراد را در برابر قانون برابر میداند، به مالکیت خصوصی و آزادی بیان احترام میگذارد و در امور فرهنگی و زبانی دخالت نمیکند، ضامن وحدت حقیقی در جامعهای متکثر خواهد بود.
در این ایران مطلوب، زبان و فرهنگ ماهیت غیرسیاسی مییابند. هر فرد، آزاد است زبان، آیین، سنت یا شیوه زندگی خود را برگزیند، مشروط بر آنکه آزادی و حقوق دیگران را نقض نکند. بودجه و حمایت از فرهنگها نه از سوی دولت، بلکه از طریق مشارکت آزاد و اراده شهروندان تامین میشود.
از همبستگی افراد تا ایران یکپارچه
ما لیبرالها، خواهان ایرانی هستیم که در آن، «دیگری» وجود ندارد. در این ایران، همه افراد، شهروندانی مستقل و آزادند. نه «فاشیست قومی» مجال خودنمایی مییابد و نه «ملیگرای افراطی» قادر به تحمیل روایت خود خواهد بود. لیبرالیسم، ایرانی میخواهد که تکثر آن نه بر پایه دستهبندیهای قبیلهای، بلکه بر شالوده شهروندی مدرن و فردیت بنا شده باشد.
در این افق، هویت ملی، مفهومی گشوده، زنده و در حال تحول خواهد بود و این هویت نه محصور در یک روایت تاریخی یا زبانی خاص، بلکه بازتابی از واقعیت زندگی میلیونها فرد ایرانی، در داخل و خارج از مرزها خواهد بود. هویت ایرانی، هویتی است انتخابی، نه تحمیلی؛ و آینده ایران، آیندهای است برای همه ایرانیان، نه فقط برای بخشی از آنان.
آزادی فرد، بنیان ایران آینده
آری، ما لیبرالها بر این باوریم که ایران نوین را باید بر شانههای آزادی فردی، برابری حقوقی و حاکمیت قانون بنا کرد. آینده این سرزمین، نه در سایه سلطه یک قوم، زبان، مذهب یا روایت خاص، بلکه در پرتو همزیستی آزادانه و داوطلبانه میلیونها فرد متکثر و مستقل رقم خواهد خورد. ایرانِ آینده، ایرانِ شهروندانی خواهد بود که صاحبان دولت هستند؛ انسانهایی آزاد، آگاه، برابر و مسوول، که با اراده خود، کشور را از بند تعصب، استبداد و تبعیض رها میکنند.
این ایران، جایی خواهد بود که در آن هیچکس بهخاطر هویتش شرمنده یا مطرود نیست و هیچ قدرتی حق ندارد بر وجدان، زبان، اندیشه و سبک زندگی افراد سلطه افکند. ما برای چنین ایرانی ایستادهایم؛ ایرانی که در آن، آزادی نه امتیاز که حق مسلم هر انسان است؛ ایرانی که در آن، فرد، مقدسترین بنیاد ملت است.