کسب و کارها در مقابل سلاح شفافیت
این پسماندهای متعفن در سال ۲۰۰۶ و با یک کشتی به نام «پروبو کوالا» به سواحل کشور رسیده بود. کشتی متعلق به کشور پاناما بود و محموله یک شرکت سنگاپوری به نام «ترافیگورا» را جابهجا میکرد. پسماندها سپس توسط یک شرکت محلی و تازهبنیان به نام تامی در منطقهای عمومی و وسیع تخلیه شده بود. در آن زمان، فقط تعداد محدودی از ساکنان غرب آفریقا دسترسی به اینترنت داشتند، هیچ رسانه آزادی وجود نداشت و اسناد و مدارک دولت ساحل عاج هم به هیچوجه قابل اتکا نبود. با این حال، توانستیم پروندهای مفصل و باجزئیات فراوان گردآوری کنیم و شرکت بیمه طرف قرارداد ما نیز از نتیجه کار بسیار راضی بود. هرچند، با قطعیت نمیتوانستیم اثبات کنیم که در تخلف بزرگ زیستمحیطی و اجتماعی ساحل عاج، تعمدی در کار بوده است. شرکت سنگاپوری ترافیگورا پس از کش و قوسهای فراوان حاضر شد برای خاتمه پرونده، به جریمه درخواستی ما تن بدهد ولی مسوولیت پیامدها را نمیپذیرفت؛ ضمن آنکه پیشدستی کرد و فعالانه و تهاجمی مانع از هرگونه پوشش رسانهای داستان شد. برای این کار آنها توانستند از دادگاه هم حکم ممنوعیت تعقیب و اتهام دریافت کنند. سبک حل بحران شرکت ترافیگورا تا دو سال نتیجهبخش بود. این روشی قدیمی و موثر برای کنترل اطلاعات و روایتهای مرتبط با شرکتهای بزرگ و کوچک بود. این مدل همچنان میتوانست نتیجهبخش باشد؛ اگر یک برنامهنویس استرالیایی به نام جولیان آسانژ، وبسایت ویکیلیکس را بنیانگذاری نکرده بود. ویکیلیکس به دنبال افشای اطلاعات مهم بود و بعدها نیز تقابل او با دولت ایالات متحده به اتهام نشر اطلاعات امنیتی این کشور ماجراهای فراوان به دنبال آورد. اما در سال ۲۰۰۹، گروه غیرانتفاعی ویکیلیکس به بخشی از اطلاعات مخفی پرونده آلودگی سواحل ساحل عاج دست یافت و آن را منتشر کرد. اطلاعات جدید شامل بخشی از تحقیقات داخلی شرکت ترافیگورا به همراه گفتوگوهای آنها در ایمیل میشد. افشای این داستان یکی از نخستین توفانهای رسانههای مجازی در توییتر را موجب شد و ائتلافی غیررسمی از چند روزنامه برجسته اروپایی را قادر ساخت تا به حکم دریافتی ترافیگورا برای ممنوعیت اتهام، انتقاد کنند. به چشم من، ابزارهای شگفتانگیزی برای پاسخگو نگه داشتن شرکتها در حال ظهور بود. اگر شرکتها دیگر نمیتوانستند مانند جعبه سیاه فعالیت کنند، کل داستان عوض میشد. یک سال بعد، ویکیلیکس دست به افشای اطلاعاتی درباره مداخلات فرامرزی دولت آمریکا زد. همچنین اطلاعات دیگری مبنی بر افزایش فساد در حلقه مرکزی دولت تونس منتشر کرد که منجر به اعتراضات گسترده و برکناری رئیسجمهور این کشور شد. این آغاز بهار عربی و تحولات بسیار گستردهتری بود.
سال ۲۰۰۹ که شاید برای نخستین بار کارکرد جدید اطلاعات را درک کردم، فقط یک میلیارد نفر از ساکنان جهان دسترسی به اینترنت داشتند. تا اوایل ۲۰۲۰، چهار برابر آن تعداد از رسانههای اجتماعی استفاده میکردند و این گسترش دسترسی به فناوری بهویژه در نیمکرهجنوبی زمین با سرعت ادامه یافته است. انقلاب فناوری تمام جنبههای زندگی ما را متحول کرده است و شیوه فعالیتهای اقتصادی و کسب و کار نیز از آن مستثنی نیستند. در حقیقت، تا چند سال پیش ارزشمندترین شرکتهای جهان، شرکتهای استخراج منابع طبیعی بودند. اما اکنون، این عنوان به دست غولهای فناوری افتاده است.
اگر شما هم کسب و کاری را اداره میکنید، یکی از بزرگترین پیامدهای دسترسی گسترده به اینترنت این است که دیگر قادر به کنترل روایتهای موجود درباره کسب و کار خود نخواهید بود. به سادگی، هر کس با یک گوشی هوشمند میتواند اطلاعات دقیق و مفصلی از فجایع زیستمحیطی، نقض حقوق کارگران و سایر تخلفها و بیاخلاقیهای ممکن در کسب و کارها را به گوش جامعه برساند. شاید هم کافی باشد درباره رفتار نامناسب با یک مشتری، اطلاعاتی درز کند: سال ۲۰۱۷، ویدئویی از کارکنان حراست یک شرکت هواپیمایی آمریکا منتشر شد که یک پزشک را از هواپیمایی بدون ظرفیت خالی پایین میکشیدند. در این فرآیند، خشونت و ضربههای فیزیکی منجر به شکستن بینی پزشک شد. نتیجه انتشار آن ویدئو، سقوط ارزش سهام آن شرکت هواپیمایی و هزینههای دادرسی سنگین بود.
در چنین دورانی، شفافیت و پایبندی به فرهنگ سازمانی، ارزشهای درونی و رفتار مناسب، تنها اقدامی است که میتواند کسب و کارها را از پیامدهای سنگین و غیرمنتظره حفظ کند. راه دیگری وجود ندارد.
برگرفته از کتاب: زمین مرتفع / نوشته آلیسون تیلور