زمین؛ بعد از اقتصاد

بنابراین رشد و توسعه پایدار، به‌عنوان دو رکن اساسی رفاه، می‌‌‌توانند در مفاهیم مشخصی در تضاد با یکدیگر عمل کنند. اگر رشد از مقدار مشخصی بیشتر شود، می‌‌‌تواند باعث بهبود شرایط زیست‌‌‌محیطی شود، اما در مراحل ابتدایی رشد کشورها و پیش از رسیدن به توسعه ممکن است با سرعت بیشتری باعث تخریب محیط‌زیست از محل انتشار آلاینده‌‌‌ها و استفاده از منابع طبیعی شود.

توسعه اقتصادی می‌‌‌تواند با ارتقای تکنولوژی و بهره‌‌‌وری، مصرف انرژی را کاهش دهد و از محل صرفه‌‌‌جویی در مصرف انرژی، باعث کاهش انتشار کربن‌‌‌دی‌‌‌اکسید و گازهای گلخانه‌‌‌ای شود. منحنی کوزنتس ارتباط بین افزایش سطح رشد اقتصادی و رفاه کشورها با آسیب‌‌‌های محیط‌زیستی و انتشار آلاینده‌‌‌ها را نشان می‌دهد.

این منحنی، رابطه میان رشد اقتصادی و تخریب محیط‌زیست را به شکل یک منحنی معکوس نشان می‌دهد. براساس این نظریه، در مراحل اولیه رشد اقتصادی، تخریب محیط‌زیست به دلیل فعالیت‌‌‌های صنعتی، استفاده بیش از حد از منابع طبیعی و افزایش آلودگی‌‌‌ها افزایش می‌‌‌یابد، اما پس از رسیدن به سطحی از رشد اقتصادی و توسعه، این تخریب کاهش می‌‌‌یابد.

این ایده در ابتدا ممکن است با برخی انتظارات متناقض به نظر برسد، زیرا بسیاری بر این باورند که رشد اقتصادی همواره به تخریب بیشتر محیط‌زیست می‌‌‌انجامد. اما نظریه منحنی کوزنتس این طور توضیح می‌دهد که در مراحل اولیه توسعه، کشورها به دلیل نیاز به منابع طبیعی بیشتر و نبود تکنولوژی‌‌‌های نوین، با مشکلات زیست‌‌‌محیطی مواجه می‌‌‌شوند. در این مراحل، روند صنعتی شدن به طور عمده با تولید آلودگی‌‌‌ها و تخریب محیط‌زیست همراه است.

Untitled-1 copy

اما با گذر زمان و ارتقای سطح درآمد، کشورها به‌تدریج به تکنولوژی‌‌‌های پاک‌‌‌تر و شیوه‌‌‌های تولید سبزتر روی می‌‌‌آورند. به همین دلیل، با افزایش درآمد سرانه و سطح رفاه عمومی، دولت‌‌‌ها و شرکت‌ها بیشتر به مسائل زیست‌‌‌محیطی توجه می‌کنند و سرمایه‌گذاری‌‌‌های گسترده‌‌‌تری در زمینه‌‌‌های نوآورانه و پایدار می‌شود. در این مرحله، کشورها قادر می‌‌‌شوند قوانین و مقررات سختگیرانه‌‌‌تری را برای حفظ محیط‌زیست وضع کرده و فعالیت‌‌‌های اقتصادی را به سمت توسعه پایدار هدایت کنند.

در واقع، با رسیدن به سطح بالاتری از توسعه اقتصادی، به دلیل دسترسی به فناوری‌‌‌های پیشرفته‌‌‌تر، آگاهی عمومی بیشتر و فشار از سوی جامعه جهانی، احتمال تخریب محیط‌زیست کاهش می‌‌‌یابد. این روند به‌ویژه در کشورهای توسعه‌‌‌یافته و با درآمد بالا مشهود است، جایی که معیارهای محیط‌زیستی در سیاستگذاری‌‌‌های کلان اقتصادی نقش مهمی ایفا می‌کنند.

برخی از پژوهش‌‌‌ها نشان می‌دهند که پس از یک نقطه خاص از رشد اقتصادی، تخریب محیط‌زیست شروع به کاهش می‌کند و حتی ممکن است به سطحی از بهبود و حفاظت از محیط‌زیست منجر شود.

 این تغییر عمدتا به دلیل تغییرات در ساختار اقتصادی، افزایش بهره‌‌‌وری منابع و افزایش تمایل به استفاده از انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر است.

با این حال، باید توجه داشت که منحنی کوزنتس برای تمامی کشورها و در همه شرایط قابل اعمال نیست. این نظریه بیشتر بر روی کشورهای توسعه‌‌‌یافته با ساختار اقتصادی پیشرفته و سطح بالای آموزش و آگاهی عمومی کارآیی دارد. در کشورهای در حال توسعه، ممکن است این روند به‌طور کامل مشاهده نشود و تخریب محیط‌زیست همچنان در کنار رشد اقتصادی افزایش یابد؛ مگر آنکه به طور ویژه به مسائل زیست‌‌‌محیطی توجه شود.

در نهایت، منحنی کوزنتس نشان می‌دهد که رابطه بین رشد اقتصادی و تخریب محیط‌زیست پیچیده و دوطرفه است. به عبارت دیگر، رشد اقتصادی می‌‌‌تواند موجب بهبود یا تشدید وضعیت نابسامان زیست‌‌‌محیطی شود و این به چگونگی مدیریت منابع طبیعی، فناوری‌‌‌های به کار گرفته شده و سیاست‌‌‌های دولتی بستگی دارد.

* پژوهشگر اقتصاد انرژی