به بهانه نکوداشت دکتر مسعود نیلی
اما در آموزش مدرن افراد در هر سال تحصیلی معلمها یا استادان متفاوتی را تجربه میکنند و کمتر پیش میآید که تاثیرات شخصیتی از سوی استاد بر دانشآموز یا دانشجو برجا بماند؛ خصوصا حالا که شکافهای بین نسلی برجسته شده و نسل جدید نسلهای قبل را قبول ندارد؛ چنین پدیدهای بسیار نادر است. من این افتخار را داشتم که در عرصه اقتصاد شاگردی دو استادی را بکنم که نهتنها دانش آنها بلکه منش آنها بر دانشجویانشان تاثیرگذار بود. در قدیم معروف بود «من لاتنفع لحظه لاینفع علمه» یعنی اگر نگاه استادی اثربخش نباشد، دانشش به کار نخواهد آمد. غرض آنکه شخصیت و منش استاد باید آنقدر والا و ارزشمند باشد که در کنار علم، این شخصیت اثر خود را بگذارد. الحق که کسب دانش در محضر دکتر مسعود نیلی برای ما چنین بود.
برای ما تنها این ارزشمند نبود که دانش روزآمد اقتصاد کلان را میآموختیم؛ اما میدیدیم با استادی طرف هستیم که با وجود داشتن مسوولیتهای اجرایی سنگین، کلاسش هیچوقت تعطیل نمیشد و از هشت و نیم صبح تا یازده و نیم ادامه مییافت و از سر و ته کلاس زده نمیشد! ما استادی را تجربه کردیم که هیچگاه از دایره ادب خارج نشد و شأن و احترام دانشجو را اعم از آنکه درسخوان باشد یا نباشد حفظ میکرد. ما افتخار شاگردی استادی را داشتیم که وقار و اعتدال در رفتار و منش و بدون حاشیه بودن را برایمان مجسم میکرد و به ما میآموخت که در زندگی اجتماعی خود چگونه حرفهای و بدون حاشیه عمل کنیم. ما فرصت تجربه آن را داشتیم که ببینیم چگونه یک انسان میتواند در تعامل با سیاستمدارانی که گوششان اصولا بدهکار نیست، اما زبانشان بسیار میجنبد یا دانشجویانی که دچار توهم دانایی هستند، با سعه صدر و خیرخواهی رفتار کند و با متانت تلاش کند تا آنها را راهنمایی کند و از اشتباه بیرون آورد. ما نزد کسی تحصیل کردیم که در مقابل مخالفتهای کینهورزانه و نسبتهای ناجوانمردانه با سینه بیکینه و از سر خیرخواهی روبهرو میشد و تلاش میکرد مناقشات را از یک مساله شخصی به یک مساله تحلیلی و غیرشخصی تبدیل کند تا بحث حول آن مفید باشد. نهایتا اینکه خداوند این نعمت را به ما داد تا ببینیم شوق آموختن چگونه گریبان یک فرد را تا بازنشستگی رها نمیکند؛ بهنحویکه مهمترین حسرت زندگیاش را نداشتن زمانی برای طی کردن فرصت مطالعاتی بداند. قطعا استاد ما معصوم و بیاشکال نبود، چون انسان بود؛ اما در تراز انسانهایی قرار داشت که رفتار حرفهای او از یکسو و شفقت بیاندازه او نسبت به انسانها مجالی برای دیدهشدن ضعفها و خطاهای احتمالیاش نمیداد. اینها بخشی از چیزهایی است که ناخودآگاه از ایشان آموختیم و امیدواریم اثراتی از آن در جان ما نشسته باشد و منش و کردار ما یادآور منش و کردار استاد محبوبمان باشد که فرمودند: «برای ما زینت باشید نه مایه ننگ».
در پایان به همه دوستان و همچنین بدخواهان ایشان میگویم که استاد عزیز ما بازِ نشسته نمیشود و همواره تا جان در بدن دارد بازِ ایستاده باقی خواهد ماند. انشاءالله