«اهلیت حرفهای»؛ حلقه مفقوده اقتصاد
در همان مقاله توضیح دادیم که مرغداران جرات جوجهریزی ندارند زیرا از تامین غذای مرغها عاجزند. هشدار دادیم که قیمت جوجه یکروزه به شدت کاهش یافته و تولیدکنندگان بخشی از جوجههای یکروزه را «داخل چاه میریزند» (معدوم میکنند) و بر این اساس پیشبینی کردیم که در آیندهای نه چندان دور، عرضه مرغ کاهش یافته و قیمت آن جهش خواهد کرد. متاسفانه این پیشبینی درست از آب درآمد. در روزی که آن مقاله به چاپ رسید، قیمت هر کیلو مرغ زنده ۴۸۴۰ تومان بود (قیمت خردهفروشی ۷۶۴۰ تومان). تقریبا یک ماه و نیم بعد (۱۷ تیر ماه ۹۷) قیمت مرغ زنده به ۵۶۰/ ۵ تومان رسید (خردهفروشی ۸۹۰۰ تومان) و امروز (۲۹ مرداد ماه ۹۷) مرغ زنده به ۷۴۹۱ تومان رسیده است (خردهفروشی در حدود ۱۱۵۰۰ تومان). علت اصلی این افزایش قیمت، کاهش تولید و عرضه مرغ به بازار بوده است.
پیشبینی ما ناشی از خبرگی یا ذکاوت ما نبود. عقل سلیم حکم میکرد که با کاهش شدید جوجهریزی، پس از حدود ۵۰ روز، عرضه مرغ در بازار کاهش مییابد و قیمت آن بالا خواهد رفت. سوال این است که چرا متولیان این صنعت بزرگ این واقعیت را در نیافتند و به فکر چارهجویی بر نیامدند تا قیمت مرغ جهش نکند؟ و نه تنها مساله را نادیده گرفتند، بلکه ما را به استفاده از «اطلاعات و آمار ناصحیح و غیرواقعی» متهم کردند. آمار مورد استناد ما نشان میداد که مصرف کنجاله سویا در کشور حدود ۲۴۰ تا ۲۵۰ هزار تن در ماه است و از بهمن ماه ۹۶ تا پایان فروردین ۹۷ بهطور میانگین ماهانه بیش از این مقدار کنجاله (عمدتا بهصورت سویا) وارد کشور شده است. ضمنا واردات این نهاده در سال ۹۶ با ارز ارزانتر و در سال ۹۷ با ارز دولتی وارد شده بود و به عبارت دیگر «جهش نرخ ارز» تاثیر چندانی بر قیمت سویای وارداتی نداشت، هرچند قیمت جهانی سویا در این بازه زمانی اندکی افزایش یافته بود.
علت نگارش این مقاله و یادآوری مسائل گذشته، این است که هم اکنون نیز ما در بزنگاهی دیگر، مشابه خرداد ماه گذشته، قرار داریم. بر اساس آمار گمرک ایران در بازه زمانی فروردین تا تیرماه سال جاری، سویا و کنجاله وارد شده به کشور معادل ۲۷۰ هزار تن کنجاله در ماه بوده۱ که به میزان قابل توجهی بیشتر از نیاز ماهانه مرغداران کشور است. اما در بازار، بار دیگر کنجاله سویا به شدت کمیاب و گاه نایاب شده است. در نتیجه و به رغم افزایش قیمت مرغ، جوجهریزی بار دیگر کاهش یافته و اکنون نیز بخشی از جوجههای یکروزه معدوم میشوند، زیرا مرغداران نگران تامین غذای مرغهایشان هستند. بیتردید آثار این وضعیت نیز در آینده نمایان خواهد شد. البته با خنک شدن هوا و کاهش تلفات و نیز جوجهریزی در مناطق گرمسیر، که همه ساله موجب کاهش یا کندی نرخ رشد قیمت مرغ در این فصل از سال میشد، امسال نیز تاثیر خود را خواهد گذاشت. در حقیقت، به دلایلی که تشریح آن در فرصت این مقاله نیست، قیمت مرغ سقوطی را در پیش دارد، اما این سقوط پایدار نخواهد بود. تا زمانی که سیاستگذاران صنعت طیور آگاهانه، یا به دلیل ندانمکاری، سیاستهای گذشته را ادامه دهند، نوسانات شدید قیمت مرغ مهار نخواهد شد.
سوال اصلی این است که چرا و به چه دلایلی، به رغم واردات کافی، سویا به شدت کمیاب و در نتیجه گران شده است؟ برخی از ناظران طولانی شدن فرآیند ترخیص گمرکی را عامل این وضعیت میدانند. بعضی هم کندی فرآیند تبدیل سویا به کنجاله در کارخانههای روغنکشی را مقصر قلمداد میکنند. عدهای هم معتقدند که واردکنندگان «شبه انحصاری» این نهاده، روش آشنای انبار کردن کالا و توزیع قطرهچکانی آن، به منظور بالا نگهداشتن قیمت را در پیش گرفتهاند.
هرکدام از این عوامل (یا ترکیبی از آنها) موجب کمیابی سویا در بازار شده باشد، نشانه این واقعیت است که متولیان این صنعت وظایف خود را به درستی انجام ندادهاند. آیا میتوان پذیرفت که در این شرایط بحرانی، مسوولان دولتی قادر به تسریع عملیات گمرکی یا توزیع مناسبتر سویا به کارخانههای روغنکشی و افزایش تولید کنجاله سویا نیستند؟ و آیا پذیرفتنی است که در اقتصادی که دولت در همه امور دخالت میکند و بازیگر اصلی صحنه اقتصاد است و بارها با دخالتهای بیمورد و نسنجیدهاش به تولیدکنندگان بخش خصوصی واقعی لطمات جدی زده است، در مقابله با دو یا سه واردکننده عمده و جلوگیری از شکلگیری انحصار یا شبهانحصار در این بازار مهم، ناتوان باشد؟ بیتردید فساد در این قضایا نقش مهمی دارد. اما واقعیت این است که سوء مدیریت و ندانمکاری در میان مدیران دولتی نیز نقش پررنگی در این ماجرا دارد و متاسفانه، این ضعف، صرفا به بازار مرغ یا چند صنعت دیگر محدود و منحصر نیست. این دردی است که همه صنایع کشور از آن رنج میبرند و متحمل خسارت میشوند. اما چرا تصمیمگیران اقتصاد کشور در شاخهها و زیرشاخههای صنایع مختلف، مدام مرتکب اشتباه میشوند و حتی از تصمیمات غلط گذشته خود نیز چیزی نمیآموزند؟
یکی از پژوهشگران اقتصاد توسعه کشورمان که ضمنا در حوزه صنعت نیز از نزدیک دستی بر آتش دارد، در این رابطه بر فقدان «اهلیت حرفهای» (یعنی سواد، تخصص و تجربه عملی) در میان اغلب مدیران دولتی تاکید میکند. به گفته ایشان، «در کشور ما بین مسوولان باید سه ویژگی اصلی اهلیت سیاسی، اهلیت امنیتی و اهلیت حرفهای وجود داشته باشد، اما در بین بیشتر مسوولان اقتصادی در دولتهای مختلف، اهلیت حرفهای حلقه گمشده است. درباره مسوولان تصمیمگیر در دولتهای مختلف، میتوان، به استثنای مواردی معدود، گفت «اهلیت حرفهای» نداشتهاند و صرفا با توجه به «اهلیت سیاسی و امنیتی» در پستهای مختلف نشستهاند؛ باید معترف شد که مشکلات، اغلب از ناآگاهی و نابلدی است، چون احتمالا این مسوولان، آگاهی و اهلیت حرفهای ندارند. یا آنکه کسانیکه بهعنوان مشاور در کنار این افراد قرار میگیرند، بیشتر از آنکه بهواسطه تجربه، تخصص و ضوابط در این جایگاه باشند، به دلیل روابط سیاسی و حتی سببی و نسبی در آن جایگاهها قرار داده شدهاند. فساد هم که جای خود را دارد.»۲ تاوان ندانمکاریهای «خودی»های کار نابلد را البته همه شهروندان میپردازند و این تاوان روز به روز سنگینتر میشود. حل این معضل، نیازبه یک دگرگونی اساسی در دیدگاه حکمرانان و ارتقای وزنه «اهلیت حرفهای» و «کاربلدی» در معیارهای انتخاب مدیران خواهد داشت.
پانوشت:
۱- واردات عمدتا به صورت سویا صورت میگیرد که پس از روغنکشی، در حدود ۷۶ درصد آن به کنجاله تبدیل میشود. ما در متن مقاله سویای وارداتی را به کنجاله تبدیل کردهایم.
۲- سیدمحمد بحرینیان. اتاق بازرگانی مشهد. ۱۴ مرداد ۹۷
ارسال نظر