«دنیای اقتصاد» تعداد کارگران کشاورزی جهان را بررسی کرد
عدم تمایل قشر جوان به کشاورزی
اما در ایران با کاهش آرام سرمایهگذاری کشور در بخش کشاورزی در سالهای گذشته، شاهد کاهش جمعیت شاغل کشور در بخش کشاورزی هستیم. ایران از کشوری با محوریت جمعیت روستایی در سال ۱۳۵۰ که بیش از ۶۰درصد آن را روستاییان تشکیل میدادند، در سال ۱۴۰۰ و پس از گذشت نیم قرن به کشوری با جمعیت اکثرا شهرنشین تبدیل شد که تنها حدود ۲۲ میلیون نفر از (حدود یکچهارم یا ۲۵ درصد) کل جمعیت ۸۶ میلیون نفری ایران را روستاییان تشکیل میدهند.
یکی از چالشهای بازار کار و اشتغال در سطح روستایی این است که جمعیت جوان روستایی به دلیل افت سرمایهگذاری در حوزههای مختلف کشاورزی و صنایع دستی، به سمت شهرها کشیده شده و بخش قابل توجهی از جمعیت جوان این مناطق به صورت موقت یا دائم ساکن شهرها هستند. به همین دلیل شاغلان ثابت بخش کشاورزی طبق برآورد مرکز آمار ایران ۳/ ۱۶ درصد از کل شاغلان کشور را تشکیل میدهند که طبق برآورد و محاسبات سال ۱۴۰۰ این رقم شامل ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر از شاغلان فعال است. پیری جمعیت روستایی ثابت کشور یکی از دلایل نسبت اندک فعالان اقتصادی و نیروی کار بخش کشاورزی به نسبت جمعیت است.
یکی دیگر از مسائل مورد بررسی مرکز آمار ایران، شاخص توسعه انسانی نیروی کار حاضر در سطح فعالیت کشاورزی ایران است که شامل کلیه مشاغل حوزههای کشت و زرع، باغداری، دامپروری و طیورداری، پرورش آبزیان و ماهیگیری و شکار است.
در این میان تنها ۲۳ درصد از کل شاغلان بخش کشاورزی کشور زیر ۴۰ سال سن دارند و سن نیروی کار فعال در بخش کشاورزی ایران با احتساب عشایر کشور بسیار بالاست زیرا حدود ۷۷ درصد جمعیت شاغل در این حوزه بین ۴۰ تا ۸۰ سال سن دارند. حدود ۵۵ درصد از کل شاغلان بخش کشاورزی طبق آخرین آمار مرکز آمار (تا سال ۱۳۹۴) در سن بازنشستگی (یعنی بالای ۵۰ سال) قرار دارند که این خود باعث کاهش بهرهوری در این حوزه شده است؛ رقم ۵۵ درصدی که تاکنون پس از حدود شش سال قطعا با وضع فعلی تشکیل سرمایه فعلی در بخش کشاورزی، باید بیشتر هم شده باشد.
طبق گزارش مرکز آمار، شاخص توسعه انسانی در بحث سواد نیروی کار فعال کشاورزی نیز وضعیت مساعدی ندارد. ۳۴ درصد از جمعیت روستایی و عشایر کشور طبق برآورد تا سال ۱۳۹۸ بیسواد، ۳۵ درصد دارای سواد سیکل (تا پایان دبستان) و ۲۵ درصد راهنمایی، دبیرستان و پیشدانشگاهی هستند.
طبق این آمار، تنها شش درصد از جمعیت شاغل کشاورزی کشور بالاتر از دیپلم سابقه تحصیل دارند.
آمارگیری سال ۱۴۰۰ مرکز آمار نشان میدهد؛ 8/ 72 درصد جمعیت شاغل روستایی کشورمان ایران در بخش کشاورزی در زراعت و باغداری، 5/ 20 درصد در دامپروری، پرورش آبزیان و ماکیان، شکار و... فعالیت دارند. 1/ 6 درصد در حوزه ماهیگیری فعال بوده و 6/ 0 درصد نیز در جنگلداری فعال هستند.
کشوری که بیشترین نسبت تعداد افراد مشغول به کار در بخش کشاورزی را دارد، هند است و پس از آن اندونزی و اتیوپی در رتبههای بعدی قرار دارند. جمعیت هنگکنگ، سن مارینو و آرژانتین کمترین نسبت کارگران کشاورزی را دارد. همچنین از 6 کشوری که بیش از 70 درصد از نیروی کار کشاورزی در آنجا کار میکنند، پنج کشور در آفریقا واقع شدهاند و ماداگاسکار در صدر قرار دارد. بسیاری از کارگران، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، زنان هستند. در بوروندی حدود 95 درصد از نیروی کار زن در بخش کشاورزی فعال هستند، در 10 کشور دیگر که این نرخ بیش از 80 درصد است، همه آنها در آفریقا یا جنوب و جنوب شرق آسیا قرار دارند.
به گفته فائو، بخش کشاورزی در بسیاری از کشورها تا حدی عملکرد ضعیفی دارد، زیرا زنان، که اغلب منبع مهمیدر کشاورزی و اقتصاد روستایی هستند، با محدودیتهایی مواجهند که بهرهوری آنها را کاهش میدهد. دادههای کل نشان میدهد که زنان حدود 43 درصد از نیروی کار کشاورزی در سطح جهان و کشورهای در حال توسعه را تشکیل میدهند.
این گزارش از دادههای اشتغال و جمعیت در سال 2019 از بانک جهانی برای رتبهبندی توزیع کارگران کشاورزی در پرجمعیتترین کشورهای جهان استفاده میکند. آسیا و آفریقا بیشترین کارگران کشاورزی را دارند. هند و چین به عنوان پرجمعیتترین کشورها به ترتیب با 272 میلیون و 229 میلیون نفر در بخش کشاورزی در رتبههای بالا قرار دارند. اگرچه کشورهای آفریقایی کارگران کمتری در بخش کشاورزی دارند، اما سهم بسیار بیشتری از کشاورزی در کل اشتغال کشورشان دارند. اتیوپی با 66 درصد و تانزانیا با 65 درصد بالاترین سهم کارگران کشاورزی را در میان پرجمعیتترین کشورها داشتند، در حالی که سایر کشورهای آفریقایی با درآمد اندک و درآمد متوسط پایین در پشت سر آنها قرار دارند.
در واقع، مککینزی تخمین میزند که بیش از 60 درصد کل جمعیت جنوب صحرای آفریقا را کشاورزان خردهمالک تشکیل میدهند که حدود 23 درصد از تولید ناخالص داخلی جنوب صحرای آفریقا مستقیما از فعالیتهای کشاورزی تامین میشود. در مقابل، کشاورزی به طور قابل توجهی اشتغال کمتری را در کشورهای با درآمد بالا نشان میدهد. ایالات متحده و ژاپن هر دو حدود 3 میلیون کارگر کشاورزی دارند که به ترتیب تنها 3 و 4 درصد از کل جمعیت شاغل این کشورها را تشکیل میدهند. از نظر توازن جنسیتی، زنان به طور متوسط 37 درصد از کل کارگران کشاورزی را تشکیل میدهند که سهم اکثریت آنها در 20کشور واقع در آفریقا و آسیاست.
تکامل مشاغل کشاورزی در طول زمان
در طول قرن گذشته، تعداد کارگران کشاورزی به دلیل پیشرفتهای فناوری، مهاجرت شهری، تغییرات کاربری زمین و تنوع اقتصادی کاهش یافته است. با این حال، آنها هنوز یکچهارم نیروی کار جهانی را تشکیل میدهند و حتی با مدرنیزه شدن صنعت کشاورزی، کارگران هنوز برای پاسخگویی به تقاضای رو به رشد مورد نیاز هستند. به عنوان مثال، مطالعهای در Bioscience نشان میدهد که تولید محصولات کشاورزی باید حداقل 25 درصد افزایش یابد تا نیازهای غذایی جمعیت جهان تا سال 2050 برآورده شود.
بدیهی است که در چند سال اخیر نقش کشاورزی در توسعه اقتصادی جهان پیشرفتهای مهمی را پشت سر گذاشته است. حدود 11 درصد از زمینهای جهان برای کشاورزی و حدود 26 درصد برای چرای حیوانات استفاده میشود. از انواع عمده محصولات کشاورزی میتوان به مواد غذایی، محصولات مورد استفاده به عنوان سوخت، فیبر و مواد خام اشاره کرد.
برترین کشور تولیدکننده کشاورزی در جهان
چین 7 درصد از زمینهای قابل کشت در جهان را در اختیار دارد و با آن، 22 درصد از جمعیت جهان را تغذیه میکند. در قرن بیستم، چین برای تغذیه جمعیت بزرگ خود تلاش کرد. پس از آن، ارتقای سیاستها و فناوریهای کشاورزی، چین را به خودکفایی و رشد بزرگ رساند. بالاترین سازمان برنامهریزی اقتصادی چین هشدار داد که حفظ این موقعیت دشوار است.
کشاورزی در چین
زمینهای چین به شدت برای کشاورزی استفاده میشود. سبزیجات در چین، در جادهها و در بسیاری از دیوارهای ساختمان کاشته میشوند. در سال 1949، چین یکپنجم از زمینهای قابل کشت خود را از دست داد و اکنون تنها 10 تا 15 درصد از زمینهای چین برای کشاورزی کافی است. بالغ بر 545960 کیلومتر مربع زمین در چین آبیاری میشود. چین بزرگترین کشور تولیدکننده برنج در جهان است و کشاورزان این کشور سویا، کائولیانگ (سورگوم)، گندم، ارزن و ذرت نیز تولید میکنند.
مشکلات کشاورزی در ایران
از بدو تشکیل تمدن انسانی تاکنون کشاورزی یکی از بزرگترین منابع جوامع بوده است. به طور کلی میتوان گفت کشوری ثبات بیشتری دارد که در آن محصولات کشاورزی به میزان کافی وجود داشته و انبارها مملو از این محصولات باشد. حال جوامع بر حسب نوع جغرافیای خود از دو طریق کشت یا واردات این نیازهای خود را رفع میکنند. البته نمیتوان جامعهای را واردکننده صرف متصور شد و جامعه دیگر را تولیدکننده. معمولا هر دو این موارد در هر جامعهای وجود دارد. تبادل محصولات کشورهای مختلف باعث غنیتر شدن سبد غذایی مردم جهان میشود. حال برخی کشورها مانند ایران، روسیه و... بنا به وضعیت جغرافیایی خود میتوانند که قادر به تولید گستره عظیمی از محصولات کشاورزی باشند. با این حال متاسفانه کشور ما ایران با وجود وسعت بسیار و تنوع جغرافیایی فراوان نتوانسته از تمامی پتانسیلهای خود برای تولید محصولات استفاده کند. مشکلات کشاورزی در ایران علل زیادی دارد. این علل که البته گامی هم در جهت رفع آنها برداشته نشده، به جایگاه ایران در جهان ضربه زده است.
کشاورزی سنتی، به جای صنعتی
یکی از اصلیترین مشکلات کشاورزی در ایران عدم استفاده از کشاورزی صنعتی به جای نوع سنتی آن است. کشاورزی سنتی تاریخی به اندازه تاریخ یکجانشینی انسانها دارد. از آن سو کشاورزی صنعتی پس از انقلاب صنعتی در اروپا شکل گرفت و به تدریج پیشرفت کرد. این نوع نوین با استفاده از حداقل منابع میتواند بازدهی بسیار بیشتری نسبت به نوع کهن داشته باشد. در جهان امروزی که هدف از کشاورزی نه برطرف کردن احتیاجات شخصی بلکه صادرات و جذب درآمد است کشاورزی سنتی نمیتواند نتیجهبخش باشد. با این حال متاسفانه بخش عظیمی از اراضی کشاورزی ایران به شیوه سنتی کشت میشوند. برای صنعتی کردن اراضی کشاورزی نیاز به دو عامل است؛ یکی تجهیزات کشاورزی مدرن و دیگری سواد و آشنایی کشاورزان با این تجهیزات. در سالهای اخیر تحریمها و عدم توجه مسوولان مرتبط به مسائل اساسی، تجهیزات زیادی وارد کشور نشده است. از آن سو نیز بودجهای در اختیار کشاورزان نیست که بتوانند بدون کمک دولت تجهیزات را خریداری کنند. از سوی دیگر طبق آمارهای ارائه شده چیزی حدود ۸۰ درصد کشاورزان سواد کافی برای این نوع کشاورزی را ندارند. برای رفع این دست از مشکلات کشاورزی در ایران باید در ابتدا کلاسهای رایگان آموزشی برای کشاورزان چه به صورت حضوری و چه با استفاده از رسانههای جمعی مانند تلویزیون برگزار شود. از آن سو نیز باید منابع مالی خوبی برای واردات تجهیزات مناسب در نظر گرفته شود. در صورت رفع این مشکل کشاورزی ایران با رشد چشمگیری مواجه خواهد شد.
عدم تمایل قشر جوان به کشاورزی
یکی دیگر از مشکلات کشاورزی در ایران سن بالای کشاورزان است. بسیار عجیب است اگر بدانید طبق آمارهای ارائه شده بیش از نیمی از کشاورزان ایرانی بالای ۵۰ سال دارند. این مشکل باعث کاهش راندمان کاری و همینطور کاهش میزان محصول میشود. از دلایلی که مسبب عدم تمایل جوانان به این شغل است میتوان به گران بودن زمین و عدم صرفه اقتصادی کشاورزی اشاره کرد. برای رفع مشکل میتوان ساز و کاری مهیا کرد تا سود محصولات مستقیما به دست کشاورزان نه دلالهای این حوزه برسد.
کمآبی؛ دردناکترین مشکلکشاورزی
یکی از دردناکترین مشکلات کشاورزی در ایران کمآبی است. این موضوع باعث شده تا بخش قابل توجهی از اراضی کشاورزی ایران سوددهی مناسبی نداشته باشد. در ضمن کمآبی باعث شده تا بسیاری از افراد آینده روشنی را برای کشاورزان تصور نکنند. از راههای برونرفت از این مشکل یکی این است که به کشاورزان آموزش داده شود تا بر اساس موقعیت جغرافیایی خود محصول کشت را انتخاب کنند و روش دیگر استفاده از سیستم آبیاری قطرهای است.
به هر روی به گفته کارشناسان عمدهترین مسائل بخش کشاورزی ایران را میتوان این موارد دهگانه دانست:
۱- مهمترین مساله کشاورزی ایران، کوچکمقیاس بودن مزارع کشاورزی است، مزارع ژاپنیها برای هر بهرهبردار حدود ۲ هکتار و در آمریکا برای هر بهرهبردار ۲۰۰ هکتار است، لذا با توجه به شرایط موجود، در این خصوص الگوی قابل استفاده برای ایران باید ژاپن باشد، نه آمریکا و اروپا.
۲- قرار گرفتن بخش قابل توجهی از مزارع و زمینهای کشاورزی در دامنه کوهها و جاهایی که شیب زیادی در زمین وجود دارد، این مساله به شدت با زمینهای کشاورزی ژاپن مشابهت دارد، نه با آمریکا که همه زمینهای کشاورزی در دشت قرار دارند. با این چارچوب امکان استفاده از کشاورزی مکانیزه و ماشینآلات کشاورزی سختتر شده و بهرهوری استفاده از مکانیزاسیون را کاهش داده و هزینههای آن را افزایش میدهد.
۳- در بخش کشاورزی ایران تعداد زیاد نیروی کار قابل استفاده در روستاها است اما نرخ بالای بیکاری در روستاها وجود دارد در حالی که در کشورهای اروپایی مساله کمبود نیروی کار است.
۴- کم بودن میزان دستمزد کشاورزان و کارگران در بخش کشاورزی ناشی از کم بودن بهرهوری در این بخش، هم فرصت است و هم تهدید. این موضوع در کنار کاهش هزینههای تولید در روستا، عامل اصلی فقر و کم بودن توان مهارتی و کاری همین نیروهای کار است.
۵- عدم تنوع مهارت و عقب بودن سطح و عمق مهارت کشاورزان نسبت به وضعیت مهارتهای مورد نیاز در بخش کشاورزی در جهان توسط بهرهبرداران.
۶- عدم مدیریت و مهارت مناسب برای استفاده از منابع آب در دسترس و نداشتن مکانیزم قیمتگذاری و بودجهبندی داوطلبانه آب.
۷- نداشتن برنامه تنوع کشت مناسب و عدم تشخیص صحیح و مناسب زمان تولید محصولات متفاوت با توجه به بازارپذیری این محصولات.
۸- مساله اساسی دیگر این است که کشاورزی ایران شایستگی رقابتی قدرتمند نسبت به سایر کشورها و بازارهای بینالمللی را ندارد که بر اساس آن شایستگی خاص، زمینه تشکیل یک هسته مقاوم و تاثیرگذار با اثرات پیشین و پسین بالا را برای توسعه بخش کشاورزی طراحی کرد.
۹- عدم تامین مناسب نهادهها، دخالت در امور متفاوت از جمله قیمتگذاری یا تبعیض در ارائه خدمات، تسهیلات و نهادهها یا خرید تضمینی محصولات، باعث شده تا کشاورزان به جای رفتن به دنبال کشاورزی صحیح و توانمند، بیشتر وقت خود را به دنبال رانت، وام، فرصتجویی و... باشند.
۱۰- وجود الگوهای نامناسبی از سرمایهگذاری در شهرها یا فعالیتهای غیرمرتبط با بخش کشاورزی که باعث شده است منایع مالی حاصل از بخش کشاورزی در بخشهای دیگری در شهرها مصرف شود یا منابع حاصل از این بخش در بخشهایی غیر از بخش کشاورزی و با ارتباط بسیار کم با این بخش مصرف شوند. این موضوع باعث شده تا بخش کشاورزی نتواند منابع مالی مناسب تولیدی خود را جذب کند و سایر منابع تزریقی از طرف دولت نیز نتواند به صورت کامل در بخش کشاورزی مصرف شود.