شکست بورس در نیمه اول پاییز
به این ترتیب همانطور که مشاهده کردیم شاخص کل بورس تهران، مجددا توانست خود را در بالای سطح روانی ۲میلیون واحدی حفظ کند و سهامداران را به پیشروی در سطوح بالاتر امیدوار نگه دارد.
در هفتههای گذشته افزایش قیمت در بازارهای رقیب و بهتبع آن پررنگ شدن انتظارات قیمتی شرایطی را جلوی پای سرمایهگذاران قرار داد که طی آن شجاعت خریداران کمتر شد و رغبت فروشندگان بهعرضه افزایش یافت، اما از ابتدای هفته بازار سهام در مسیر دیگری گام نهاده است. با این حال به نظر نمیرسد بتوان سناریوی دقیقی درخصوص اینکه بازار به صورت جدی تغییر مسیر داده و به روند صعودی بازگشته است یا خیر ارائه داد. با توجه به اینکه سهامداران حقیقی و خرد در این بازار معمولا در مواجهه با اخبار ناگهانی، دست به معاملات هیجانی میزنند به نظر میرسد در دو روز گذشته و همزمان با مخابره اخبار مثبت نشاتگرفته از اعمال تغییرات قیمتی در مورد نرخ خوراک پتروشیمیها موج مثبت جدیدی بر دادوستدها حاکم شده، اما به دلیل اینکه رشد اخیر در جهت یک خبر مثبت رخ داده است، بهوضوح نمیتوان نسبت به تداوم این روند خوشبین بود. به همین دلیل شاید بتوان پشتپرده جهش ۳.۰۳درصدی دماسنج اصلی بورس در سه روز نخست هفته را به «اخباردرمانی» اخیر نسبت داد.
از این رو با واکاوی رفتار معاملهگران در رویارویی با اخبار مثبت این سیگنال مخابره میشود که رشد کنونی بازار سرمایه هیجانی بوده و بسیاری از مولفههای لازم برای بازگشت بورس تهران همچنان در بازار مشاهده نمیشود. اما در مقابل این نظریه عدهای از تحلیلگران مباحث مرتبط با ارزندگی بازار را پیش میکشند. بررسیهای آماری حکایت از این واقیعت دارد که P/E کنونی بورس (۷واحد) و ردپای این عدد به کمترین میزان از ابتدای سال رسیده است.
بنابراین این مهم بهتنهایی میتواند در بازار یکهتازی کند و اهالی بازار را از نظر روانی در شرایطی قرار دهد که مجاب به وارد کردن پول خود به این بازار شوند.
طرفداران این سناریو شرایط فعلی بازار را آماده برای صعود میپندارند، با اینحال با توجه به اینکه بازار در سال گذشته از منظر ارزندگی اعداد پایینتری را نیز لمس کرده بود و به واسطه آن نتوانست «مامن جذابی» برای سرمایهگذاران فراهم کند، بهنظر میرسد که بهرغم وزنه سنگین این محرک، بازگشت بورس به مدار تعادلی و پایان دوران رکودی در بازار مذکور همچنان با ابهام مواجه باشد. کما اینکه بزرگترین رقیب این بازار یعنی تحولات قیمتی در بازار آزاد ارز با کمترین میزان نوسان روبهروست.
از سوی دیگر اعمال سیاستهای دستوری در حیطه نرخ دلار مورد محاسبه بنگاههای بورسی، وضعیت سختی را در جهت ورود پول رقم زده است.
در این میان عامل مهمی همچون فاصله قابلتوجه قیمت بازار آزاد ارز و نرخ دلار صنایع بورسی نشان میدهد که کنترل بازار سرمایه و دخالت در سازوکار آن با قدرت تمام دنبال شده و همچنان به قوت خود باقی است.
بررسیهای آماری نیز موید این نکته است که همین عامل باعث شده است تا سرمایهگذاران از بازار سهام تحت عنوان «بازاری با ریسک بالا» یاد کنند و حتی به سمت بازارهایی کوچ کنند که به نقدشوندگی پایین شهرهاند.
شواهد آماری نیز بر این واقعه تاکید میکند. بهرغم اینکه برخی بازارها از جمله بازار مسکن از نقدشوندگی پایینی برخوردارند و برخی از سرمایهگذاران در این بخش نقدشوندگی کم املاک را بهانهای برای «عدمکسب بازدهی در کوتاهمدت» میدانند، معمولا جانب احتیاط را میگیرند.
بررسیهای آماری نشان میدهد که بازار مسکن در دوئل با سهام برنده این جدال بوده و وضعیت به مراتب بهتری را طی بازه زمانی مهر ۱۴۰۱ تا مهر ۱۴۰۲ پشت سر گذاشته است. رشد نقطه به نقطه میانگین قیمت مسکن تهران در مهرماه به ۷۴درصد رسیده است؛ یعنی اگر فردی در صورت دارابودن سرمایه موردنیاز برای خرید ملک در مهر سال گذشته در پایتخت اقدام به خرید ملک میکرد، بدون هیچ زحمت و دانشی موفق به کسب سود ۷۴درصدی از سرمایهگذاری خود شده است. اما در بازار سهام طی این مدت چه گذشته است؟
بررسی رشد نقطه به نقطه شاخص کل بورس تهران در همین مقطع زمانی گویای این نکته است که شاخص مذکور از مهر سال گذشته تا مهر سالجاری، تنها ۵۵درصد رشد را ثبت کرده است که ۱۹درصد کمتر از بازدهی مسکن در همان بازه زمانی است. بنابراین با توجه به این موضوع میتوان چنین استنباط کرد که سرمایهگذاری در بازاری مثل مسکن که به دانش و تخصص نیاز ندارد، در یکسال اخیر بازدهی بیشتری نسبت به یک بازار تخصصی مثل بازار سهام داشته است.
با استناد به آنچه در بازار سهام از مرداد ۹۹ رخ داده میتوان اینطور بیان کرد که فارغ از شرایط بازارهای رقیب و موازی به لحاظ کسب بازدهی، یک متغیر مهم مانع همسویی این بازار با سایر بازارهای مالی شده است. بر اساس آنچه مشاهده میشود تورم بر بازار سهام اثری نداشته است.
در سال گذشته نیز بهروشنی دیدیم که چگونه بازارهای موازی و سفتهبازانه، خود را با وضعیت تورمی کشور وفق دادند؛ اما بازار سهام با فاصلهای چشمگیر از این مسیر پرشتاب جا ماند. تعمق در این اتفاقات همگام با ارزیابی وضعیت سهام شرکتها، بیانگر آن است که موقعیت صنایع از منظر قیمتی با واقعیت اقتصادی کشور همخوانی ندارد.
بررسیهای آماری از نیمه پاییزی بورس نیز نشان میدهد که از ابتدای پاییز تا نیمه آبان (۳۱ روز معاملاتی) نماگرهای سهامی بر لبه تیغ حرکت کردهاند و شاخصهای کل و هموزن بورس به ترتیب ۴.۲۶ و ۵.۱۲درصد کاهش ارتفاع دادهاند. این آمار یک واقعیت پیدا دارد و آن، این است که با توجه به میزان ارزندگی صنایع و شرکتهای فعال بازار سهام، عامل مذکور نتوانسته است بازار سرمایه را وارد فاز رونق کند.