اما به دلیل ناهماهنگی بین وزارت نفت و وزارت اقتصاد، تشکیل یا عدم تشکیل این صندوق‌ به دفعات تایید و تکذیب شد و درباره روش عرضه سهام در این صندوق‌ها نیز قطعیتی وجود نداشت؛ چرا که وزیر نفت، اعتقادی به عرضه سهام شرکت‌های نفتی ندارد و علاقه‌مند به شکل‌گیری این صندوق نبود. این در حالی است که اقبال بسیار زیادی به سهام شرکت‌هایی که قرار بود در این صندوق‌ها قرار بگیرند، وجود داشت و پس از تکذیب عرضه واحدهای این صندوق، پول عظیمی از این شرکت‌های پالایشی پتروشیمی خارج شد. طبیعتا این سهم‌ها لیدر بازار سرمایه هستند و منفی شدن آنها ترس بسیار زیادی به سرمایه‌گذاران القا کرد که در نتیجه به سایر سهام تسری پیدا کرد.  مورد دوم که افت شاخص را رقم زد، به حضور غیرحرفه‌ای‌ها در بازار سرمایه مربوط می‌شود که هم دولت و هم سازمان بورس در آن نقش داشتند. این دو نهاد، بی مهابا از ورود افراد غیرحرفه‌ای به بازار سرمایه استقبال کردند که ابتدا خوشایند بود؛ چرا که نقدینگی جامعه به سمت بازار سرمایه جریان پیدا کرد و قیمت‌ها در بازارهای موازی در حال کنترل بود. همچنین، دولت از این موضوع خرسند بود که با این ابزار می‌تواند اثر تورمی سایر بازارها را کنترل کند. اما در ادامه که تعداد سرمایه‌گذاران غیرحرفه‌ای افزایش یافت، سهم رفتار غیرحرفه‌ای‌ها نیز در بازار گسترش پیدا کرد. سازمان بورس و اوراق بهادار در حالی در برابر دولت هیچ سیاست مشخصی نداشت که با استفاده از ابزارهای در اختیار خود می‌توانست این افراد را به سمت سرمایه‌گذاری در صندوق‌ها، سبدگردانی و... هدایت کند، اما از این امر غافل شد. در نتیجه با حضور سرمایه‌گذاران غیرحرفه‌ای، انتظار رفتارهای هیجانی بیش از پیش در بازار وجود دارد. از سوی دیگر، برخی از تحلیلگران معتقدند که بازار رشد بسیار زیادی داشته و نیاز به اصلاح وجود داشت که این ادعا بحث‌برانگیز است؛ چراکه به نظر نمی‌رسد بازار رشد غیرواقعی داشته باشد.  افت شاخص بدون پیامدهای مثبت و منفی نبوده است؛ پیامد منفی این خواهد بود که اگر طی چند روز آینده اقدامی برای آرامش بخشیدن به بازار انجام نشود، برای افق زمانی بلند‌مدتی شاهد رکود در بازار سرمایه خواهیم بود. همچنین، ادامه افت شاخص موجب فرار نقدینگی یا حداقل عدم تزریق نقدینگی جدید به بورس می‌شود که این امر به نوبه خود، آشفتگی زیادی در بازارهای موازی جایگزین مانند سکه، طلا، ارز و خودرو که به راحتی پذیرای نقدینگی جدید هستند، ایجاد خواهد کرد. اثر تورمی این بازارها بر کالاها و خدمات عمومی به مراتب بیشتر از بو‌رس‌ها است و می‌تواند نگرانی زیادی در اقتصاد ایجاد کند. درباره پیامد مثبت مشخص افت شاخص نیز باید به خروج نوسهامداران غیرحرفه‌ای‌ از بازار اشاره کرد. این افراد در افت و خیز بازار سرمایه، با ادبیات سرمایه‌گذاری، ریسک سرمایه‌گذاری و بازده بورس آشنا خواهند شد و این نتیجه که از مسیر درست مانند شرکت‌های مشاور سرمایه‌گذاری، صندوق‌ها و سبدگرانی وارد بازار شوند. تجربه مثبت بعدی درخصوص تجربه سنگین دولت و سازمان بورس، مبنی بر این است که درخصوص بازار سرمایه باید با هماهنگی بهتر و بلندمدت‌تری عمل کنند تا از نتیجه اعتماد مردم به این بازار بهره‌مند شوند. سازمان بورس نیز باید درخصوص سیاست‌های مربوط به بازار سرمایه دید و برنامه‌ریزی بلند‌مدت‌تری داشته باشد و این اطمینان را به شرکت‌های فعال بورسی بدهد که در افت و خیز بازار، با تغییرات ناگهانی در سیاست‌گذاری‌ها متضرر نخواهند شد.