بحران انرژی و نقش فناوریهای نوین در عبور از بحران
از سوی دیگر، مصرف بالای گاز طبیعی و سوختهای مایع برای تولید برق، نهتنها اقتصاد انرژی کشور را آسیبپذیر کرده، بلکه آلایندگی هوا و انتشار گازهای گلخانهای را نیز تشدید کرده است. تداوم این مسیر، در شرایطی که رشد مصرف برق سالانه همچنان بالاست، عملاً به معنای تعمیق ناترازی انرژی خواهد بود. در چنین فضایی، انرژیهای تجدیدپذیر نه یک انتخاب به قول معروف لاکچری، بلکه یک ضرورت راهبردی محسوب میشوند.
ایران از نظر پتانسیل منابع تجدیدپذیر، بهویژه انرژی خورشیدی و بادی، در موقعیتی ممتاز قرار دارد. استان اصفهان نیز با بیش از ۳۰۰ روز آفتابی در سال و پهنههای مستعد نصب نیروگاههای خورشیدی، میتواند به یکی از قطبهای تولید برق پاک کشور تبدیل شود. با این وجود، توسعه این منابع با یک چالش کلیدی یعنی ذخیرهسازی انرژی روبهروست. تولید برق خورشیدی و بادی ذاتاً ناپایدار است و بدون راهکارهای مؤثر ذخیرهسازی، امکان جایگزینی گسترده آنها با نیروگاههای فسیلی کمی دشوار بهنظر میرسد.
در سالهای اخیر، پیشرفتهای قابل توجهی در فناوریهای ذخیرهسازی انرژی رخ داده است. باتریهای لیتیوم-یونی همچنان بازیگر اصلی این حوزه هستند اما فناوریهای جدیدتری مانند باتریهای حالتجامد، باتریهای سدیم-یون و سامانههای ذخیرهسازی حرارتی در حال ورود به بازارند. این فناوریها ضمن کاهش هزینهها، ایمنی بالاتر و عمر مفید بیشتری ارائه میدهند. بهویژه باتریهای سدیم-یون، به دلیل وابستگی کمتر به فلزات کمیاب، میتوانند برای کشورهایی مانند ایران از منظر زنجیره تامین جذابیت بیشتری داشته باشند.
علاوه بر باتریها، فناوری ذخیرهسازی انرژی به شکل هیدروژن سبز نیز توجه سیاستگذاران انرژی در جهان را به خود جلب کرده است. در این روش، برق مازاد تولیدی از نیروگاههای تجدیدپذیر برای الکترولیز آب و تولید هیدروژن استفاده میشود. این هیدروژنی نیز بعدا میتواند در زمان نیاز، دوباره به برق یا گرما تبدیل شود. با اینکه این فناوری هنوز پرهزینه است اما روند جهانی نشان میدهد که با مقیاسپذیری و نوآوری، میتواند به یکی از ارکان سیستمهای انرژی کمکربن تبدیل شود.
در کنار ذخیرهسازی، فناوریهایی که بازدهی تولید و مصرف انرژی را افزایش میدهند نیز نقش مکمل حیاتی دارند. نیروگاههای خورشیدی نسل جدید با سلولهای بهروزتر، بازدهی بالاتر و هزینه ساخت کمتر را نوید میدهند. توربینهای بادی با پرههای هوشمند و سامانههای پیشبینی باد مبتنی بر هوش مصنوعی، تولید پایدارتر و قابل اطمینانتری فراهم میکنند. از سوی دیگر، شبکههای برق هوشمند با مدیریت همزمان تولید، ذخیره و مصرف، میتوانند تلفات شبکه را کاهش داده و انعطافپذیری سیستم را افزایش دهند.
با این توضیحات میتوان گفت عبور از بحران انرژی در ایران، بهویژه در استانهایی مانند اصفهان، صرفاً با افزودن ظرفیت تولید برق ممکن نیست. اگرچه این کار ضروری است اما مسیر پایدار، ترکیبی از توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، سرمایهگذاری در فناوریهای نوین ذخیرهسازی و ارتقای بازدهی کل زنجیره انرژی است. اگر این نگاه فناورانه و آیندهمحور به سیاستگذاری حوزه انرژی وارد شود، انرژیهای تجدیدپذیر میتوانند از یک گزینه حاشیهای به ستون فقرات امنیت انرژی کشور تبدیل شوند. این مسیر علاوه بر اینکه اقتصاد را تقویت میکند، هزینههای زیستمحیطی را نیز کاهش میدهد و در شرایط فعلی میتواند بسیار اثرگذار باشد.