چه چیزی به دیگران هدیه میدهید ؟
در دوران دبیرستان باهم بودیم و روزگار خوبی را سپری کردیم فرزانه همیشه بهم میگفت: دلم میخواد زمان های تفریح کنارت باشم هرجا که هستی
تولد من رو یادش بود و بهم هدیه میداد
گفتم: فرزانه همیشه منو شرمنده میکنی، تو خیلی مهربونی
جوابش هنوز یادمه
گفت: لیلا میخوام یه داستانی رو واست تعریف کنم، به نظرم جالب و عبرت آموزه
سالها پیش کشور آلمان به دو بخش تقسیم شده بود، آلمان شرقی و آلمان غربی و دیواری شهر برلین را به دو قسمت برلین شرقی و برلین غربی تقسیم کرده بود.
یک روز، افرادی از برلین شرقی کامیونی پر از زباله و خوراکیهای گندیده متعفن را به سمت غربی دیوار یعنی برلین غربی ریختند.
مردم برلین غربی به سادگی می توانستند تلافی و انتقام جویی کنند، ولی این کار را انجام ندادند! ولی به جای آن کامیونی پر از کنسروهای خوراکی،بسته های نان و شیر و دیگر مایحتاج خوراکی تازه را در سمت شرقی دیوار یعنی برلین شرقی با نظم آنجا گذاشتند.
و بر روی بسته ها تابلویی نهادند که بر آن نوشته شده بود:
هرکس از آنچه دارد به دیگران می دهد
چه حقیقت زیبایی، ما تنها از آنچه پر هستیم به دیگران می دهیم!
چه چیزی در درون شماست؟
محبت یا نفرت؟
صلح یا جنگ؟
حیات یا مرگ؟
برکت یا لعنت؟
ظرفیت ساختن یا ظرفیت تخریب؟
شما چه چیز به دیگران هدیه می دهید ...؟
من هم دوست دارم مهربانی رو به تو که بهترین و عزیزترین دوستمی هدیه کنم چون هیچ چیز جز خوبی ماندگار نیست پس چرا بد باشم
حق با فرزانه بود هیچ چیز جز خوبی ماندگار نیست.....
پس از گذشت ۱۰ سال این داستان هنوز در ذهنم هست چون فرزانه برام تعریف کرد و راست میگفت جالب و عبرت آموزبود