محمود شایان مدیرعامل بانک صنعت ومعدن copy

اساساً رشد اقتصادی و در نتیجه توسعه اقتصادی از دل سازماندهی تامین مالی بنگاه‌ها و حرکت اصولی آنها بر ریل توسعه اتفاق می‌افتد. بنگاه‌داری به معنای مالکیت و مدیریت مستقیم دارایی‌های اقتصادی از سوی بانک‌هاست. در این رویکرد، بانک‌ها به عنوان مالکان بنگاه‌های اقتصادی، در فعالیت‌های تولیدی و خدماتی دخالت می‌کنند. این مدل، هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت سودآور به نظر برسد، اما در بلندمدت می‌تواند به تضاد منافع، افزایش ریسک‌های سیستماتیک و کاهش شفافیت در بازار منجر شود. از سوی دیگر، بنگاه‌سازی به معنای تمرکز بر ارائه خدمات مالی و تسهیل سرمایه‌گذاری‌هاست. در این رویکرد، بانک‌ها به عنوان واسطه‌های مالی عمل کرده و با تامین مالی پروژه‌ها و کسب‌وکارها، نقش کلیدی در رشد اقتصادی ایفا می‌کنند. این تغییر رویکرد می‌تواند به کاهش هزینه‌های عملیاتی، افزایش کارایی و بهبود محیط کسب‌وکار منجر شود.

مولفه‌های خروج از بنگاه‌داری

1- کاهش ریسک‌های مالی: با کاهش دخالت بانک‌ها در فعالیت‌های غیرمالی، ریسک‌های مرتبط با نوسانات بازار کاهش می‌یابد و بانک‌ها می‌توانند بر فعالیت‌های اصلی خود تمرکز کنند. 2- افزایش شفافیت: خروج از بنگاه‌داری به افزایش شفافیت در عملیات بانکی کمک می‌کند. این شفافیت می‌تواند اعتماد عمومی را افزایش دهد و به جذب سرمایه‌گذاران جدید کمک کند. 3- بهبود انضباط مالی: وقتی بانک‌ها از فعالیت‌های غیرمالی خارج می‌شوند، انضباط مالی بیشتری را در مدیریت منابع خود اعمال می‌کنند که این امر به بهبود کیفیت دارایی‌ها و کاهش مطالبات معوق کمک می‌کند. 4- توسعه فرهنگ نوآوری: با تمرکز بر خدمات مالی و تسهیل سرمایه‌گذاری، بانک‌ها قادر خواهند بود به توسعه محصولات و خدمات نوآورانه بپردازند که می‌تواند به رشد اقتصادی کمک کند. 5- تقویت روابط با مشتریان: با کاهش تمرکز بر بنگاه‌داری، بانک‌ها می‌توانند روابط نزدیک‌تری با مشتریان خود برقرار کنند و نیازهای آنها را بهتر شناسایی و پاسخ دهند.

چالش‌های حرکت به سوی بنگاه‌سازی

با این حال، حرکت به سوی بنگاه‌سازی چالش‌هایی نیز دارد:

1- نیاز به تغییرات ساختاری: نظام بانکی باید تغییرات ساختاری قابل‌توجهی را انجام دهد که ممکن است زمان‌بر و نیازمند سرمایه‌گذاری‌های کلان باشد. 2- همکاری با نهادهای نظارتی: بانک‌ها باید با نهادهای نظارتی همکاری کنند تا اطمینان حاصل شود که این انتقال با رعایت اصول اخلاقی و قانونی انجام می‌شود. 3- آموزش و توانمندسازی منابع انسانی: برای اجرای موفق این تغییرات، نیاز به آموزش و توانمندسازی کارکنان بانک‌ها وجود دارد تا بتوانند با مدل جدید سازگار شوند. 4- مدیریت تغییرات فرهنگی: تغییر رویکرد از بنگاه‌داری به بنگاه‌سازی نیازمند تغییرات فرهنگی در درون سازمان‌هاست که ممکن است با مقاومت‌هایی مواجه شود. در نهایت، خروج از بنگاه‌داری و حرکت به سوی بنگاه‌سازی یک فرصت طلایی برای نظام بانکی است تا بتواند نقش خود را به عنوان موتور محرک اقتصاد تقویت کند. این تغییر نه‌تنها به نفع بانک‌ها بلکه به نفع کل اقتصاد خواهد بود و می‌تواند زمینه‌ساز رشد پایدار و توسعه همه‌جانبه شود. اکنون زمان آن رسیده است که سیاست‌گذاران و مدیران بانکی با اتخاذ تدابیر مناسب، گام‌های موثری در این راستا بردارند تا آینده‌ای روشن‌تر برای اقتصاد کشور رقم بزنند.