مهدی محمدی copy

قبل از اینکه جدی‌تر وارد بحث بشوم، اول که نه‌دوم از همه  بگویم، من و بسیاری دیگر از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران این شهر، ارادت ویژه‌ای خدمت استاندار نوسفر اصفهان داریم، پشتکار، سلوک شخصی و تخصص ایشان برایمان روشن‌تر از همین سوی چراغ است، پس اگر می‌نویسیم، نقد می‌کنیم یا فریادی( بغض صدایمان بگذارد) برمی‌آوریم، از سر دلسوزی و شفقت است چون آقای جمالی نژاد هم مرام و مروت دارد می‌گوییم، پس حالا که سنگ‌هایمان را وا کندیم، شروع می‌کنم.

ارثیه برای فرزندان اصفهان

آنچه امروز در آن سیاهه خیالی( به‌شدت عینی در عالم واقع) روبروی استاندار جدید قرار دارد، مطالبی نیست که او آشنایی نداشته باشد، به‌وقت شهرداری و معاونت وزارت کشور یا دوره‌ای که در استانداری اصفهان مامور به خدمت بوده، بیشتر این‌ها را دیده، شاید هشدار هم داده، ازقضا راه‌کارهایی هم گویا ارایه داده است، هرچند آن روزها وضع به وخامت امروز نبوده، از بخت خوب یا بد، کسی در اصفهان مدعی تحویل دادن اسب ابلق زین کرده با یراق‌آلات طلاکوب به ایشان نیست، همان دوستانی هم  که فکر می‌کنند گزینه‌شان را فرستاده‌اند ساختمان مجاور تالار اشرف ( که خدا  پدرشان را هم بیامرزد) به بسیاری از ضعف‌ها و چالش‌های استان معترف هستند و از این لحاظ اختلاف  چندانی باهم نداریم، منتها یک نکته مهم وجود دارد، ارثیه حاج‌آقای مرتضوی آن‌قدر گذر زمان و چالش‌ها، داغان اش کرده که مثل اش مانند ندارد و بیشتر نقل درد و نیشتر و سوزن از او می‌شود که درمانش را نباید در همان‌جا  جست‌وجو کرد.

حالا که چی؟

برمی‌گردیم به سیاهه چالش‌ها یا به قول دوستان منورالفکرِ مصوب اندیشکده های جورواجور، ابر چالش‌های اصفهان.اول‌ازهمه دوست عزیزمان دکتر جمالی نژاد قرار نیست شهردار اصفهان باشند، ایشان استاندار سرزمینی پهناور هستند که فریدن، داران، خوانسار و کاشان ... تا نایین و اردستان، زواره و ورزنه را در برمی‌گیرد، جایی در جنوب استان هم شهر اصفهان قرار دارد، هر جای آن چالش‌های خودش را دارد، یکی درد مسیرهای مواصلاتی و دیگری خشکسالی و دشت ممنوعه دارد، یک‌گوشه روستاهایش در حال تخلیه از شدت بی‌چیزی و روزگار نامناسب است و یک‌گوشه به‌واسطه چهار تکه زمین خوش آب‌وهوا، جولانگاه ویلاسازان و سوداگران زمین شده! عده‌ای می‌خواهند از دلش یک یا دو استان دیگر دربیاورند و دیگران هم چشم دوخته‌اند که تتمه منابع آبی استحصال‌شده اصفهان برای ساختن کارخانه‌های جدیدشان صرف شود، بااین‌همه استان استعداد،ظرفیت و امکانات بسیاری هم دارد که بیشترشان برآمده تلاش ده نسل پیشین و موقعیت جغرافیایی و فرهنگی اصفهان است، پس چرا بیشتر از نعمت، نقمت روی سر ما آوار می‌شود؟ استاندار چه می‌تواند بکند؟

پرستیژ استاندار، علت و معلول

چالش‌های پیش روی استاندار فعلی اگرچه در بسیاری موارد ناگزیر بوده اما توامان حاصل بی‌تدبیری، عمل نکردن به برنامه‌ها، بلندپروازی‌های شبه مدیریتی و استراتژی اشتباه پیرامون تکیه صِرف بر توسعه نامتوازن صنعتی بدون توجه به جوانب و رعایت اصول آن است، اینجا استاندار باید از قامت توجیه‌کننده یا مدیر اداریِ نشسته در اتاق‌های دربسته بیرون بیاید و در مقام مدیریت عالی استان، نیروها، استعدادها و ظرفیت‌ها را برای هدفی بزرگ‌تر که توسعه پایدار و همه‌جانبه است به کار بگیرد، پرستیژ استاندار اقتضا نمی‌کند که مدیران کل برای جلسات دیر برسند، کسی بخواهد برخلاف برنامه‌های بالادستی و برنامه‌های دولت مستقر ایده یا نظری را به عرصه عمل دربیاورد، خواهان انتصاب و اشتغال این‌وآن شود، پس در ابتدا کار اصلی استاندار بازگرداندن پرستیژ به مقام استانداری و دستگاه مدیریت است، آن‌وقت ایشان می‌تواند واقع پیگیر وضعیت قطار سریع‌السیر

اصفهان - تهران باشد، برای حل موقت و بعد میان‌مدت چالش مدیریت مصرف منابع آبی چاره‌اندیشی کند و حضور نخبگان در مقام مشورت دهنده و مشارکت‌کننده در توسعه پایدار استان را بپذیرد.

پرنسیب گمشده استاندار

سال‌هاست که به‌جز در مقطعی با حضور نصفه‌نیمه مهر علیزاده، چندان نشانی از پرنسیب استاندار به چشم نمی آمد، مدیری که علاوه بر حفظ پرستیژ، تلاش کرد ارتباط موثری با بدنه نخبگان و ذینفعان برقرار کند منتها دولت مستعجلی بود که البته به‌واسطه فقدان شناخت ذاتی از استانی با پیچیدگی‌های اصفهان در کنار برخی علل خارج از توانایی او، نتوانست بماند و رفت، منتها امروز صندلی مدیریت عالی استان زیر پای کسی است که برای بازگرداندن توامان پرستیژ و پرنسیب به موقعیتِ پاسداران( ابتدای باغ گلدسته) علاوه بر حمایت ایجابی و سلبی سیاسیون، همراهی نخبگان، رسانه‌ها و ازقضا شهروندان را با خود دارد، درحالی‌که تصمیم‌ساز پس از شگفتی‌های غیرقابل کتمان انتخابات گذشته ریاست جمهوری، آرام‌آرام در حال بازنگری سمت‌وسوی تصمیم‌ها، تاکتیک‌ها و گاه استراتژی‌های خود است، زمین‌بازی برای استاندار و مدیریت‌های استانی نه‌فقط اینجا که در سراسر کشور  فراخ‌تر به نظر می‌رسد، با آنچه واگذاری اختیارات بیشتر به استان‌ها از سوی مرکز عنوان‌شده، می‌توان انتشار  داشت، مهدی جمالی نژاد بدون حرف پیش، در چهار سال پیش رو بتواند مسیر حل چالش‌ها را ریل‌گذاری کند، فاصله مرکز استان با شهرستان‌ها را کم کند و با  مشارکت همه ذینفعان، کاری کند که بعد از رفتن اش، یک عاقبت‌به‌خیری از دل مردمان، محیط‌زیست، طبیعت و آب‌وهوای اصفهان برای خودش به همراه بیاورد،بالاخره مرد سه‌شنبه‌های بدون خودرو، حالا فرمان قطار اصفهان را دست دارد، باید سوت حرکت را بزند!