akbari zahra new copy

 از این‌رو اهمیت چگونگی ساختار و نحوه احداث و پراکندگی جغرافیایی واحدهای مرتبط با حوزه فولاد دارای اهمیتی دوچندان است. این در حالی است که با دقت در نحوه استقرار واحدهای فولادی موجود، مشاهده می‌شود که احداث آنها از نظر جغرافیایی از قانون مشخصی پیروی نکرده است و اغلب بر پایه دید منطقه‌ای ایجاد شده‌اند؛ تا جایی که پراکندگی واحدهای فولادسازی و دوری و نزدیکی آنها به محل تامین مواد اولیه، چالشی اساسی در این صنعت به شمار می‌آید. همچنین، یکی دیگر از عوامل بسیار پراهمیت در احداث و توسعه واحدهای فولادی در کشور، انطباق این واحدها با مقررات محیط زیستی و صیانت از آن است که متاسفانه رعایت آن در واحدهای موجود کمتر به چشم می‌خورد. به عبارت دیگر، واحدهای فولادسازی موجود بر اساس نقشه آمایش سرزمینی در کشور ایجاد نشده‌اند. از این‌رو برای تحقق رفع هرچه بهتر مشکلات ناشی از ضعف ساختار و پراکندگی در استقرار کارخانه‌های صنعت فولاد، برخی راهکارها ازجمله ممانعت از رویکرد منطقه‌ای در احداث واحدهای فولادی، اولویت محدودیت‌های زیست‌محیطی و منابع طبیعی، توسعه تجارت خارجی در بخش صنعت فولاد، تکمیل زنجیره تولید محصولات فولادی، تهیه نقشه آمایش زنجیره تولید فولاد در کشور، حمایت از خلق ارزش افزوده در تولید محصولات فولادی به جای خام‌فروشی و... پیشنهاد می‌شود.

Untitled-1 copy

بررسی ساختار و نحوه استقرار کارخانه‌های صنعت فولاد

رشد و توسعه اقتصادی هر کشور که در سایه پیشرفت صنعتی امکان‌پذیر است، افزون بر آنکه به افزایش تولید و رونق کسب‌وکار و اشتغال منجر می‌شود، تبعاتی برای محیط زیست و انواع آلودگی‌های دیگر از این دست برای آن منطقه جغرافیایی به همراه دارد. از این‌رو یکی از عوامل مهم برای جلوگیری از تبعات منفی گسترش بخش صنعت در کشور، شناخت دقیق از جغرافیای کشور و همچنین، مکان‌یابی دقیق احداث این صنایع است. صنعت فولاد نیز که صنعتی انرژی‌بر است، از این قاعده مستثنی نیست. از این‌رو برای توسعه بلندمدت این صنعت لازم است به‌رغم  تعیین استراتژی تولید فولاد در کشور و نگاهی به افق بلندمدت برای کسب جایگاه جهانی و همچنین، تعیین ظرفیت مورد نیاز داخل و کاهش اتکا به واردات محصولات فولادی، ملاحظات زیست‌محیطی محکمی نیز در مکان‌یابی صحیح کارخانه‌های تولیدی فولاد در کشور داشته باشیم. در تعیین مکان‌های پایدار توسعه صنعت فولاد باید مواردی مانند رصد دقیق نقشه‌های مواد اولیه، منابع انرژی در دسترس، قابلیت دستیابی به زیرساخت‌های حمل‌ونقلی و... مورد ارزیابی جدی قرار ‌گیرد. بر این اساس، مناطق مختلف کشور را به شش منطقه به لحاظ برخورداری از امکانات زیرساختی، منابع انرژی و... تقسیم‌بندی کرده‌اند. این شش منطقه شامل منطقه ۱ (استان‌های حاشیه دریای شمال)، منطقه ۲ (استان‌های شرقی و شمال شرقی)، منطقه ۳ (استان‌های شمال غربی)، منطقه ۴ (استان‌های مرکزی)، منطقه ۵ (استان‌های حاشیه دریای جنوب) و منطقه ۶ (استان‌های غربی) می‌شود. بر اساس آخرین آمار در دسترس، اولویت اول مربوط به دسترسی به منابع آبی مربوط به منطقه ۲، یعنی استان‌های حاشیه دریای شمال می‌شود. همچنین، از لحاظ دسترسی به خطوط انتقال برق برای واحدهای فولادی، اولویت اول با منطقه ۲، یعنی استان‌های شرقی و شمال شرقی کشور است. اولویت اول مناطق شش‌گانه از لحاظ دسترسی به گاز شامل منطقه ۶، یعنی استان‌های حاشیه دریای جنوب و برخی استان‌های غربی است. لازم به توضیح است، اولویت اول از نظر مولفه دسترسی به معادن مربوط به منطقه ۲، یعنی استان‌های شرقی و شمال شرقی می‌شود. از نظر دسترسی به جاده و راه‌آهن نیز اولویت اول مربوط به منطقه ۲، یعنی استان‌های شرقی و شمال شرقی است. از نظر تراکم صنعتی اولویت اول مربوط به منطقه ۴، یعنی استان‌های مرکزی است. اولویت مناطق شش‌گانه از نظر دسترسی به بازار خارجی مربوط به مناطق ۵ (استان‌های حاشیه دریای جنوب)، ۱ (استان‌های حاشیه دریای شمال) و برخی از استان‌های غربی کشور است. این اولویت به علت وجود بنادر و اسکله‌های موجود در این مناطق است. بنابراین، با توجه به اولویت‌بندی موجود در کشور بهتر است احداث و توسعه واحدهای فولادی کشور در مناطق ۲ و ۵ صورت پذیرد.

با توجه به موارد مطرح‌شده، نگاهی به آمار منتشرشده  درباره پراکندگی زنجیره فولاد نشان می‌دهد با توجه به ظرفیت این صنعت در راستای شناخت هرچه بهتر روند ساخت واحدهای قابل تحقق و... بسیار مفید خواهد بود.

به طور کلی استنباط می‌شود که زنجیره فولاد در حلقه کنسانتره سنگ آهن، هم در واحدهای فعال و هم در واحدهای قابل تحقق، متمرکز و کنار معادن است، اما زنجیره فولاد در حلقه فولاد خام در واحدهای فعال و همچنین، واحدهای قابل تحقق، از پراکندگی شایان توجهی برخوردار است که این موضوع در قیمت تمام‌شده  محصولات تاثیرگذار است و درنهایت، قدرت رقابت‌پذیری محصولات داخلی را با نمونه خارجی در عرصه بین‌المللی مورد هجمه قرار می‌دهد. بنابراین، پراکندگی واحدهای فولادسازی و دوری و نزدیکی آنها به محل تامین مواد اولیه چالش اساسی در این صنعت به شمار می‌آید. آمارها نشان می‌دهند واحدهای فعال فولاد خام در استان‌های مرکزی از تمرکز بیشتری برخوردار هستند. همچنین، واحدهای قابل تحقق فولاد خام اغلب در استان‌های معدنی کشور متمرکز هستند. این در حالی است که توصیه طرح جامع مبنی بر توسعه فولاد در منطقه جنوب کشور در رفع چالش‌های این صنعت تا حدی موثر است.

منبع: ضعف در ساختار و پراکندگی استقرار کارخانجات صنعت فولاد، الهه رحیم‌دوست