پرواز عقابها: روایتی از نبرد ظفار
درباره کتاب پرواز عقابها:
نبرد حکومت عمان با جمهوری خلق چین و کمونیستهایی که تحت حمایت جماهیر شوروی بودند، جنگ ظفار را رقم زد. علت نامگذاری این نبرد رخ دادن آن در یکی از استانهای کشور عمان، به نام ظفار بود. این اتفاق در آن دوره همزمان با سلطنت محمدرضا پهلوی در کشور ما بود. او که قصد داشت که از نفوذ شوروی در ایران جلوگیری کند، نیروهای ارتش را برای کمک به حکومت عمان راهی این کشور کرد. این شورش به پیروزی ارتش عمان و متحدانش در سال ۱۹۷۵ منجر شد. امید کریمی یکی از افسران اعزامشده به این کشور بود که در زمان انجام وظیفه با درجهی نظامی ستوان دومی خدمت میکرد. او هنگام جنگ، آنچه را که شاهد آن بوده و از نزدیک لمس کرده، با رعایت امانتداری و بیطرفی به نگارش درآورده است.
کتاب پرواز عقابها مناسب چه کسانی است؟
اگر به مطالعهی خاطرات جنگ علاقهمند هستید، از کتاب پرواز عقابها غافل نشوید.
در بخشی از کتاب پرواز عقابها میخوانیم:
ﺩﺭﺏ ﻋﻘﺐ هر یک ﺍﺯ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻫﺎ ﺑﺎﺯ میشود و ﺍﻓﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺑﺎ ﺗﺠﻬﻴﺰﺍﺕ ﻛﺎﻣﻞ جنگی ﺑﺎ نظمی ﺧﺎﺹ به آرامی ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﻙ کرده، ﺑﻪﺳﻮی ﻛﻤﭗ نظامی ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺣﺮﻛﺖ میکنند. هوای ﮔﺮﻡ ﻭ چندشآوری است ﻭ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺗﻼﺷﻴﻢ ﻛﻪ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﻨﻢ ﺁﺗﺸﻴﻦ ﺭﺍ ﺗﺮﻙ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮی ﻫﺪﻑﻫﺎیی رهسپار ﺷﻮﻳﻢ ﻛﻪ قبلا ﺭﻭی نقشه مشخص کردهایم. پس ﺑﻪ ﻓﻮﺭﻳﺖ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺻﺮﻑ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺩﺍﺩﻩ میﺷﻮﺩ و ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺣﺮﻛﺖ میشوند. ﻫﺪﻑﻫﺎ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ تعیین شده است. پایگاه فهان در خط ﻣﻘﺪﻡ ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ است. ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎی ﻧﻈﺎمی شده و ﺁﻣﺎﺩۀ ﺣﺮﻛﺖ هستند. ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺣﺮﻛﺖ ﺩﺍﺩﻩ میﺷﻮﺩ. ﻫﻮﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﺮﻡ است ﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺑﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ. ﻣﺎ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ منطقهی میدوی را ﺑﻪﺳﻮی ﻫﺪﻑ ﺗﺮﻙ میکنیم ﻭ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻧﻈﺎمی ﻭ ﺣﻔﻆ فاصله ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎی ﭘﺮ ﺍﺯ ﺳﺮﺑﺎﺯ و ﺗﺠﻬﻴﺰﺍﺕ ﻛﺎﻣﻞ ﻧﻈﺎﻣﻲ ﺑﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺧﻮﺩ ادامه ﻣﻲﺩﻫﻴﻢ. آهنگ ﺣﺮﻛﺖ ﻭ ﺳﺮﻋﺖ ﺗﺨﻠﻴﻪ ﻧﻈﺎمی ﻣﻴﺪﻭی ﺑﻪ ﻗﺪﺭی ﺳﺮﻳﻊ ﻭ ﻫﻢﺁﻫﻨﮓ شده ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺗﺎ دقایقی بعد ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺍﺗﻔﺎقی ﺭﺥ ﻧﺪﺍﺩﻩ است. ﭘﺲ ﻛﺠﺎﻳﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯ! ﭼﮕﻮﻧﻪ بیسروصدا و ﺑﺎ ﺍﻳﻦﻫﻤﻪ ﺗﺠﻬﻴﺰﺍﺕ نظامی ﺑﺎ فاصله ﺯﻣﺎنی ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﻧﺪﻙ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺛﺮی ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﺎقی ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻨﺪ. همانگونه که انتظارش میرفت ﺣﺮﻛﺖ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﺮﻳﻊ ﻭ ﺣﺴﺎﺏﺷﺪﻩ بود ﻭ ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﺮﻃﻮﺭ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ، ﺑﺪﻭﻥ ﺩﺭﺩﺳﺮ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﺎﺭیکی ﺷﺐ ﻫﺪﻑ ﺭﺍ ﺍﺷﻐﺎﻝ کنیم ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﻳﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﺴﺘﻘﺮ ﺷﻮﻳﻢ. ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﭘﻴﺸﺮﻭی ﺑﻪﺳﻮی ﺍﻫﺪﺍﻑ ﻭ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﻣﻮﺍﺿﻊ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺁﻫنگی ﻛﻨﺪ هستیم. ﺟﺎﺩﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﺎﻫﻤﻮﺍﺭ ﻭ ﮔﺮﺩﻧﻪ ﺍﻟﺤﻄﺐ ﺑﺎ شیبی ﺗﻨﺪ سر راه ما ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ. ﺭﺍهی ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮی ﻫﺪﻑ میبرد ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺟﺎﺩﻩ ﺳﺮﺥ که ﺟﺎﺩﻩ ﺷﻴﻄﺎﻥ نیز ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ میشود. ﺍﻳﻦ ﺟﺎﺩﻩ سالهاﺳﺖ ﻛﻪ رفتوآمدی ﺩﺭ ﺁﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﻣﺎ ﺍﻭﻟﻴﻦ یگانهایی ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ ﺳﺮﻳﻊ ﻭ ﻫﻢﺁﻫﻨﮓ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩﻥ ﺟﺎﺩﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﻣﻮﺍﺿﻊ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺁﻥ ﻭ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎی ﺧﻮﺩ هستیم. ﺑﻪ سختی میتوان ﺑﺎﻭﺭ ﻛﺮﺩ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻛﺸﻮﺭ ﺛﺎﻟﺚ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎی عملکننده ﻫﻮﺍﺑﺮﺩ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ اینگونه ﻋﻤﻠﻴﺎتی هم آهنگ ﻭ موفقیتآمیز ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻠﻔﺎﺕ ﺭﻫﺒﺮی کرده ﻭ بهپیش ﺑﺒﺮﻧﺪ.