درس هایی از شکست یک مدیریت

یکی از این داستان‌ها، سرگذشت شرکت بلک باستر است؛ غولی که روزی بر صنعت اجاره فیلم حکمرانی می‌کرد، اما امروز تنها خاطره‌ای از گذشته است.

ظهور بلک باستر

تصور کنید: بلک باستر در اواخر دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ با فروشگاه‌های آبی و زرد روشن خود به یک نام آشنا تبدیل شده است و بر صنعت اجاره فیلم مسلط گردیده. میلیون‌ها مشتری آخر هر هفته به فروشگاه‌های بلک باستر می‌روند تا آخرین فیلم‌های اکران شده را اجاره کنند. فروشگاهی که قول داده است تا دنیای سرگرمی را دگرگون کند.

بلک باستر در سال ۱۹۸۵ در دالاس تگزاس، با یک ایده ساده اما انقلابی متولد شد.: هزاران فیلم در یک مکان، آماده اجاره و تماشا در خانه، آن هم زمانی که فروشگاه‌های ویدیوی محلی انتخاب‌های محدودی داشتند، بلک باستر دنیایی از انتخاب را پیش روی مشتاقان سینما گشود.

مدل کسب‌وکار بلک باستر هوشمندانه بود: هزینه اجاره کم ، اما جریمه دیر کرد سنگین، مردم عاشق این تنوع و دسترسی بودند. رشد بلک باستر چنان سریع بود که تا سال ۱۹۹۲، بیش از ۲۸۰۰ شعبه در سراسر جهان داشت. در اوج شکوه خود، تنها در آمریکا بیش از ۹۰۰۰ فروشگاه را اداره می‌کرد.

آغاز افول

اما هر طلوعی، غروبی هم دارد. در اواخر دهه ۱۹۹۰، تغییرات شروع شد. پخش‌کننده‌های دی‌وی‌دی محبوب شدند و اینترنت شیوه سرگرمی مردم را دگرگون کرد. بلک باستر غرق در موفقیت خود، این تغییرات را جدی نگرفت.

سال ۲۰۰۰ نقطه عطفی در تاریخ بلک باستر بود، شرکتی کوچک و ناشناخته به نام نتفلیکس به بلک باستر پیشنهاد همکاری داد . آن ها می خواستند با بلک باستر برای ارائه خدمات اجاره آنلاین همکاری کنند. اما بلک باستر ، مغرور از موفقیت های گذشته، این پیشنهاد را رد کرد. این تصمیم یکی از بزرگترین اشتباهات تاریخ کسب و کار لقب گرفت.

اشتباهاتی که منجر به سقوط بلک باستر شد

چه شد که غول صنعت اجاره فیلم به زانو درآمد؟ اشتباهات بلک باستر، درس‌های ارزشمندی برای همه ما دارد:

۱. غفلت از نوآوری: بلک باستر در دام موفقیت خود گرفتار شده بود. آن‌ها از هزینه‌های دیرکرد، پول زیادی به دست می‌آوردند و نیازی به تغییر نمی‌دیدند. اما نتفلیکس آینده را دید و برای آن آماده شد. نتفلیکس مدل اشتراکی را بدون هزینه تأخیر ارائه کرد و به مشتریان اجازه داد فیلم‌ها را به صورت آنلاین تماشا کنند.

۲. بی توجهی به تغییرات بازار: از اوایل سال ۲۰۰۰ جهان به سمت رسانه های آنلاین و دیجیتال پیش می‌رفت، اما بلک باستر چشمانش را بر این واقعیت بسته بود. زمانی که به خود آمد، دیگر خیلی دیر شده بود. آن‌ها خدمات اجاره آنلاین خود را در سال ۲۰۰۴ راه‌اندازی کردند، اما تا آن زمان، نتفلیکس قبلاً خود را به عنوان رهبر در بازار تثبیت کرده بود.

۳. ضعف در رهبری: تصمیم‌گیری‌های اشتباه و نبود چشم‌انداز روشن و ناتوانی در اجرای استراتژی‌ها، در کنار تغییر پی در پی رهبری، بلک باستر را آسیب‌پذیر کرد. رهبران شرکت، به جای فکر کردن به آینده، تنها به سود کوتاه‌مدت می‌اندیشیدند.

۴. وابستگی بیش از حد به مدل سنتی: فروشگاه‌های فیزیکی کهزمانی نقطه قوت بلک باستر بودند، با آنلاین شدن مشتریان، به باری سنگین تبدیل شدند. اتکای بلک باستر به فروشگاه‌های فیزیکی، همراه با هزینه‌های راه‌اندازی آن‌ها، بیشتر به یک بدهی تبدیل شد تا یک دارایی.

۵. بی توجهی نیازهای مشتری: در حالی که مشتریان به دنبال راحتی و صرفه‌جویی بودند، بلک باستر همچنان بر سیاست‌های قدیمی خود پافشاری می‌کرد اما تفلیکس متوجه شد که مشتریان راحتی و مقرون‌به‌صرفه بودن می‌خواهند.

درس‌هایی برای آینده

داستان بلک باستر، تنها روایت شکست یک شرکت نیست. این داستان، آینه‌ای است که در آن می‌توانیم درس‌های مهمی برای موفقیت در دنیای کسب و کار ببینیم:

۱. تطبیق پذیری رمز بقا: یکی از مهم‌ترین درس‌های سقوط بلک باستر، نیاز به نوآوری است. در دنیای پرشتاب امروز، کسب و کارها باید همواره آماده تغییر و پذیرش فناوری‌های جدید باشند. آن‌هایی که در برابر تغییر مقاومت می‌کنند، در خطر نابود شدن هستند.

۲. به مشتریان خود گوش کنید: موفقیت پایدار، در گرو درک عمیق نیازها و خواسته‌های مشتریان است. بلک باستر بیش از حد به سود خود از جریمه های دیرکرد متمرکز بود و آنچه را که مشتریان واقعاً می‌خواستند – راحتی، انعطاف‌پذیری و مقرون‌به‌صرفه بودن – نادیده گرفت در حالی که نتفلیکس این شکاف را با ارائه سرویسی که آسان و بدون جریمه بود، پر کرد.

۳. رقابت را دست کم نگیرید: گاهی، یک استارتاپ کوچک می‌تواند آینده صنعت را تغییر دهد. بنابراین همکاری، گاهاً بهتر از رقابت است.وقتی بلک باستر، نتفلیکس را رد کرد، متوجه نشد که غول آینده را نادیده می‌گیرد. آماده بودن برای همکاری و شناخت پتانسیل رقبای کوچکتر می‌تواند به جای خطر، به رشد منجر شود.

۴. نگاه به افق: شرکت ها به رهبرانی نیاز دارند که تعادل میان سود کوتاه‌مدت و پایداری بلندمدت برقرار ‌کنند. مدیریت بلک باستر سود کوتاه‌مدت فروشگاه‌های محصولات خود را در اولویت قرار داد، در حالیکه نتفلیکس ساختن آینده سرگرمی‌های آنلاین بود.

سخن آخر

امروز، نام بلک باستر تنها یادآور خاطرات گذشته است. اما درس‌های برآمده از سقوط آن، همچنان زنده و آموزنده هستند. این داستان به ما می‌آموزد که در دنیای کسب و کار، هیچ موفقیتی دائمی نیست.

تنها با نوآوری، درک عمیق مشتریان و آمادگی برای تغییر می‌توان در این دنیای پرتلاطم، سرپا ماند و به پیش رفت.

بلک باستر شاید دیگر نباشد، اما داستانش همچنان زنده است؛ داستانی که به ما یادآوری می‌کند همیشه باید به آینده چشم داشته باشیم و برای تغییر آماده باشیم. زیرا در دنیای کسب و کار، تنها چیزی که ثابت است، خود “تغییر” است.

زمانی که بلک باستر سعی در تغییر مسیر داشت، دیگر خیلی دیر شده بود. نتفلیکس میلیون‌ها مشترک به دست آورده بود و تغییر از جریان سنتی به جریان دیجیتال در حال انجام بود. در سال ۲۰۱۰، بلک باستر اعلام ورشکستگی کرد و تا سال ۲۰۱۴، اکثر فروشگاه‌های آن تعطیل شدند.

از قضا، نتفلیکس، همان شرکتی که زمانی توسط بلک باستر نادیده گرفته شده بود، تبدیل به نیروگاه پخش دیجیتال و سرگرمی شد.

داستان بلک باستر فقط یک داستان از شکست یک شرکت نیست، بلکه یادآوری قدرتمندی است برای همیشه نگاه کردن به آینده و سازگاری با تغییرات.

منبع: کارخانه دار