حلقه‌های گمشده کشاورزی در اصفهان

در میان باغات کشاورزی استان، تا چه حد در اثر فقدان علم کشاورزی دچار زیان هستیم؟

باغات در سطح استان اصفهان دودسته‌اند. اول باغاتی که تجاری و وسیع هستند. این‌گونه باغ‌ها در استان کم هستند و طی سال‌های اخیر که در استان بحث کم‌آبی پیش آمد؛ خیلی از زمین‌های بزرگ براثر کمبود آب و منابع مالی اندک کشاورزان از بین رفته‌اند. دومین باغات، باغ‌های خرده‌مالکی هستند. بیشتر باغ ویلا‌های کمتر از یک هکتار، به خاطر تفریح تهیه‌شده‌اند، برخی نیز دنبال ارزش‌افزوده هستند علاوه بر ویلا، باغ هم درست کرده‌اند و به نوعی  خرده‌مالک‌هایی  هستند که دنبال درآمدزایی  از راه کشاورزی هم هستند اما باید توجه کرد  اکثر خرده‌مالک‌ها کشاورز نیستند و این دسته اکثرا تجربه ندارند و علم کشاورزی را نمی‌دانند. یکی از مشکلات ما همین طیف هستند که آب و زمین را اشغال می‌کنند و خودشان هم ضرر می‌دهند. یکی از مشکلات ما، فروشندگان کود و سم  هستند که تخصص ندارند، به خرده‌مالک‌ها توصیه‌های شبه کارشناسی  ارایه می‌دهند و باغات را با مشکل مواجه می‌کنند. بیش از ۹۰ درصد خرده‌مالک‌ها علم کافی کشاورزی ندارند. مالکان درشت بالای ۱ هکتار باغ و زراعت دارند، تولید باغ برای آن‌ها مهم است و باغداری شغل اصلی‌شان است. این دسته اصول اولیه را بلد هستند و مشورت می‌کنند. متاسفانه جهاد کشاورزی، وظیفه اصلی‌اش که آموزش کشاورز هست را به‌خوبی انجام نمی‌دهد و از صد، نمره ده هم نمی‌گیرد. چیزی که از جهاد کشاورزی باقی‌مانده فقط لودر هست. در بحث فقدان علم کشاورزی، کشور ما اصول ندارد. من بار‌ها دیده‌ام کشاورز بدون اطلاع کامل  از  خصوصیات یا تبعات فلان  سم یا آفت کش، در حال سم‌پاشی است و یا امروز سم‌پاشی می‌کند و فردا محصول را برداشت می‌کند. هر سمی یک دوره دارد، از زمان سم‌پاشی تا ۲۱ روز ممکن است اثر آن در میوه بماند. کشاورز به‌طور ناخواسته، محصول ناسالم را عرضه می‌کند. متاسفانه بخشی از بیماری‌هایی که در سطح جامعه داریم، به خاطر این بی‌توجهی‌هاست.

کشاورزی در استان تا چه حد کماکان با روش‌های سنتی در حال انجام است؟

متاسفانه همچنان خیلی از شهرستان‌های استان اصفهان ازجمله در غرب، با روش‌های سنتی کشاورزی می‌کنند. بخش زیادی از این موضوع به اقتصاد کشاورز برمی‌گردد. کشاورز می‌داند که با آبیاری قطره‌ای می‌توان کار کرد و با ماشین‌آلات به‌روز برداشت کرد. فضای مجازی آگاهی‌شان را زیاد کرده اما یک باغدار که بخواهد آبیاری را قطره‌ای کند، چندین میلیون هزینه دارد و چندین سال است که حمایت دولتی هم نمی‌شوند. دولت‌های سابق، زمانی  وام‌های بالاعوض یا تسهیلات کم بهره می‌دادند تا آبیاری‌ها قطره‌ای شود اما الان خبری از آن حمایت‌ها نیست. استان ما کم آب است و روزبه‌روز این مشکل بیشتر می‌شود و دولتمردان باید فکرشان به‌جای انتقال آب، کنترل و بهینه‌سازی باشد. با همین میزان آب موجود اگر به طرز صحیحی مدیریت کنیم، می‌توانیم کشاورزی خوبی داشته باشیم و رفاه اجتماعی را دنبال کنیم. یک گلخانه هزار متری، بهره‌وری‌اش شاید به‌اندازه چند هکتار باشد اما میزان آب مصرفی‌اش یک‌دهم هم نیست. در گلخانه داری، مصرف آب به‌شدت کاهش پیدا می‌کند در حالی که بهره‌وری افزایش پیدا می‌کند. هزینه احداث یک گلخانه هم بسیار سرسام‌آور شده است. من شخصی را می‌شناسم که زمین مناسب گلخانه دارد اما این‌قدر روند اداری به او سخت می‌گیرد که بی‌خیال می‌شود. الان دیگر راحت مجوز گلخانه نمی‌دهند. باید فکری به حال برق و آب کشاورزی و گلخانه‌ها کرد.

آیا شیوه، نوع و میزان کشت در استان نیازمند تغییر است؟ آیا اصفهان در حال کاشت کالا‌های اشتباه است؟

همین حالا  شما به سمت شهرستان‌هایی مثل فلاورجان، زرین‌شهر، نجف‌آباد بروید و مزارع برنج را ببینید. استان کم آب ما کشت‌های پرآب دارد. ما در برنج روش‌های بهتری داریم اما همچنان شاهد این هستیم که آب زیادی برای آن صرف می‌کنند. بهینه سازی  الگوی کشت هم فقط در حد شعار بوده است. در فریدن منابع زیادی هدر می‌رود اما بازار آن‌قدر از آن محصول اشباع است که قیمت محصول برای کشاورز نمی‌صرفد. شاید این گفته تلخ به نظر برسد اما گویا  کشوری مثل ما در این حد بی‌برنامه نیست. در همین استان محصولاتی را تولید می‌کنیم و آن‌قدر قیمت را ناچیز نگه می‌داریم که فقط منابع از بین می‌رود. ما می‌توانیم به سمت گیاهانی برویم که مصرف کمتری دارند. مثل گیاهان دارویی که ارزش‌افزوده بالایی دارند و می‌توانیم به تمام دنیا صادر کنیم. مثلاً سمت روستا‌های تیران و کرون به سمت کشت زعفران پرداخته‌اند. اگر کشاورز را در کشت زعفران آموزش دهیم و آن‌ها را تشویق کنیم، به‌جای اینکه یک کشت پرآب داشته باشند، کالای ارزشمندی مثل زعفران را می‌کارند. در درختان میوه هم نمونه‌های موفقی مانند بادام داریم. در شمال استان فارس ۱۳ هزار هکتار باغ بادام دیم داریم و اقتصاد آن منطقه متحول شده است.

ما خیلی از مناطق را مانند شرق اصفهان داریم که آب‌های زیرزمینی‌شان شور شده و کیفیت آب پایین آمده است. با این وضعیت درختان زردآلو و گیلاس آسیب می‌بینند. درختی مثل پسته محصول صادراتی خوبی است و با شوری آب مشکلی ندارد. وقتی آب رودخانه باز می‌شود، همین شرق اصفهان آب رودخانه را جو و گندم و ذرت می‌کارند و دنیایی از آب را با بهره‌وری پایین از بین می‌برند. اگر این حجم آب را به پسته و انار اختصاص می‌دادند، آب کمتری مصرف می‌شد و اقتصادی بهتری شکل می‌گرفت.

آیا کشاورزی در استان اصفهان کار به‌صرفه‌ای است؟ چگونه می‌توان بهره‌وری باغات را افزایش داد؟

اگر بخواهیم با روش‌های سنتی جلو برویم با روش‌های قدیمی هزینه‌ها به‌شدت بالا رفته و دیگر صرفه ندارد. کود و سم سالانه ۴۰ الی ۳۰ درصد افزایش پیدا می‌کند اما محصول کشاورزی این‌قدر گران نشده است. من خاطرم هست سمی که هر واحد آن را  امروز  ۵۰۰ هزار تومان می‌خریم ، ۵ سال قبل با  ۲۰ هزار تومان می‌خریدیم. کود و سم تقلبی و تاریخ گذشته هم در بازار بسیار است. هزینه برداشت و کارگر و نیروی انسانی به‌شدت افزایش پیداکرده است.  در همین رابطه ملاحظه کنید  چندماهی هست که موجی علیه کارگران افغانستانی  شکل‌گرفته، فارغ از دیدگاه‌های منطقی و گاهی تندروانه،شاهد آن هستیم  که اگر افغانستانی‌ها ایران را ترک کنند ، بسیاری  از باغ‌ها ، مرغداری‌ها و دامداری‌ها با مشکل نیروی کار مواجه می‌شوند. موقع برداشت محصول کشاورز دودستی به سرخود می‌کوبد که نیروی کار نداریم. همین‌الان هم به مکافات کارگر پیدا می‌شود و اگر اتباع مهاجر خارجی(بخوانید افغانستانی‌ها)  بیرون شوند هم وضعیت بدتر می‌شود. کشور باید قاعده داشته باشد که مهاجر غیرقانونی وارد نشود و یا با شناسایی وارد شود. الان بخش عمده‌ای  از نیرو‌های کار هم کار کشاورزی نمی‌کنند. کارگر ایرانی زیر آفتاب به مدت ده ساعت روزانه با ۶۰۰ هزارتومان کار نمی‌کند.  در برخی نقاط دنیا  فرآیندهای  باغداری  عمدتا به‌صورت مکانیزه است. درخت را به‌صورت مکانیزه کشت می‌کنند، برداشت و سم‌پاشی و... هم مکانیزه است اما در ایران این‌طور نیست. زمین‌های خرده‌مالکی اصلاً صرفه ندارد که مکانیزه شود. خیلی از فعالیت‌های باغداری به‌صورت دستی انجام می‌شود. هرچقدر یک واحد تولیدی بزرگ‌تر شود و مکانیزه شدن را پی بگیرد، وضعیتشان بهتر می‌شود. تولید نهال هم کاری با بهره‌وری بالاست. امسال قیمت بادام افزایش پیداکرده و کسی که یک هکتار باغ بادام داشته، ۶۰۰ میلیون‌تا ۱ میلیارد سود داشته است. سال گذشته میوه‌هایی مثل زردآلو و گیلاس زیاد شده بود؛ خود من یک بارِ زردآلو را به میدان تره‌بار نجف‌آباد بردم و کیلویی ۱۵ هزار تومان از من خریدند. هزینه تولید و برداشت و ... این زردآلو کیلویی ۱۰ هزار تومان شده بود و سود ۵ هزارتومانی اصلاً صرفه ندارد. در کانادا یک میوه انار، ۳ تا ۵ دلار است در حالی که کشاورز ما یک کیلو انار را با دردسر ۲۰ هزار تومان به میدان می‌فروشد. این انار اگر به‌خوبی صادر می‌شد، آن‌وقت کشاورزی رونق بسیار خوبی می‌گرفت. آن‌وقت کشاورز هم انگیزه داشت که به‌جای برنج، انار بکارد. اگر انار کیلویی صد هزار تومان می‌شد، کل استان تبدیل به باغ انار می‌شد. انجیر و سنجد هم گزینه‌های خوبی است. در استان فارس ۲۰ هزار هکتار انجیر داریم و در استان ما هم می‌تواند کشت شود.

نکته آخر.

ما چه قبول کنیم چه نکنیم، استان ما کم آب است و آب‌های زیرزمینی را بدون برنامه مصرف کرده‌ایم. ما در بحران قرار داریم و اگر بخواهیم این روند بحرانی را متوقف کنیم، با توجه به اینکه در خیلی از مناطق استان شغل افراد کشاورزی است، باید روی موارد زیر تمرکز کنیم.

اول توصیه و آموزش به کشت گیاهان کم آب باارزش بالا مانند گیاهان دارویی و درختان متمایل به خشکی مانند انگور، زرشک، پسته، انار، انجیر و...

دوم تمرکز برکشت گلخانه‌ای چون مصرف گلخانه خیلی کمتر از زمین است. در گلخانه می‌توانیم درختان میوه با بهره‌وری بسیار بالا تولید کنیم و میوه خارج از فصل تولید کنیم. در ترکیه به متراژ بالا، انجیر را در تمام فصول کشت می‌کنند.

سوم آموزش روش‌های نوین آبیاری است. اجداد ما به‌جای آب سطحی، آب را به‌صورت زیرسطحی تزریق می‌کردند که امروزه هم جز روش‌های نوین است.

چهارم، مدیریت کشت است. نباید یک محصول آن‌قدر تولید شود که از نیاز مصرف بالا بزند و خوراک دام شود.

پنجم استفاده از روش‌هایی که تعرق را کم کند. ازجمله سایه‌بان و محلول‌پاشی که مصرف آب را کم می‌کند.