فاصله اصفهان تا جهان شهری!
اینها که ظاهر کار است، چیزهایی هم هست که در وهله اول دیده نمیشوند، مثلا آتشنشانان در این شهر بی و سر صدا کارشان را میکنند، ادعایی هم ندارند بندگان خدا، از دیگر محاسن همین نصف جهان خودمان برای نمونه، گشتهای رفع تخلفات شهری آن است، حتما زیارتشان کردهاید، درست که ظاهرا درشت گفتارند اما اکثرا دلنازکی دارند، از آن دست فیلمهایی که در فلان شهر زده باشند توی گوش یک پیرزنی یا بساط فروش را از هستی ساقط کنند، نمیبینید، آنها حتی گاهی مصدع اوقات کسبه محترم که نصف پیادهرو جزو مغازهشان هست، نمیشوند فقط همین اواخر میز و صندلیهای کافههای چهارباغ جمع شد که ازقضا شهرداری خیلی هم دخیل نبوده در آن!
در حوزه ساختوساز هم که دوستان مستحضرند، بالاخره یک نفر کار اربابرجوع را راه میاندازد، ولو آبدارچی اداره باشد، نمیگذارند کار روی زمین بماند، الی ماشاءالله هم متواضع و فروتن هستند، به قول شهردار مو سپید کرده فعلی، اصلا کسی میفهمد اینهمه ایستگاه خط دوم مترو کجا دارد احداث میشود و کلی کارگاه عمرانی زیر پای شهر کار میکنند!
همه اینها و بیشتر در کنار جنبههای مثبت انباشت فرهنگی، رواداری قابلقبول و بیشتر از متوسط منطقه خاورمیانه که مردمان اصفهان را کمتر دچار هیجان و تلاطم میکند (البته بازار طلا، ارز، مسکن فرق میکند) اینجا را به شهری تبدیل کرده برای زندگی!
شهر زندگی
کسانی که در اصفهان زندگی میکنند، حداقل در سه سال گذشته شعار «اصفهان من، شهر زندگی» را کموزیاد خوانده و شنیدهاند، ممکن است یکی از میانشان بپرسد مگر در بقیه شهرها مرگ تقسیم میکنند که اینجا زندگی را؟ توی شهرهایی که کلانشهر و جهان شهر خوانده میشوند مردم با عوامل کاهنده عمر روبرو هستند که اصفهان به آنها زندگی میبخشد و قس علیهذا!
پرسشهایی ازایندست وقتی اهمیت پیدا میکند که خواننده یا زیستمند اصفهانی نگاهی به زندگی خودش بیندازد، یک سفری هم نه تا لندن یا پاریس که بیخ گوشمان دبی و شارجه یا مسقط برود و برگردد، توکیو و هلسینکی یا بروکسل رفتن را هم بیخیال اش، لااقل استانبول که ازجمله علایق اصفهانیهاست را دیده باشد، آنوقت شهر زندگی برایش بیشتر معنی پیدا میکند، همانکه شهردار محترم میگوید یک مرحله قبل از سرزنده بودن است و طبق گفتهها گویا در مسیر رسیدن به آن مرحله قرار داریم.
پرده تاریک روی صحنه شهر زندگی
شهری که زنده است و زندگی دارد، هرروز صدها هزار نفر با 7 یا 8 خط مترو سرکارشان میروند، عصرها تفریح میکنند، ده ها تئاتر روی صحنه دارد، رویدادهای شهریاش را معمولا مدیریت شهری یا نهادهای غیردولتی برگزار میکنند، اگر جایی آلودگی از حد استاندارد گذشت، سفرهاش را جمع و مسوولش را پای میز محاکمه میکشند، کافی است یکجایی پلی فروبریزد، بچهای توی آب غرق شود، تعارض منافعی رخ بدهد بین نهادهای عمومی و بخشهای دیگر، خدایی نکرده پولی ردوبدل شود و مالیاتی داده نشود، آنوقت کار مدیران زار است، کمی دقیقتر نگاه کنیم، در شهرهایی که امروز داعیه جهان شهری دارند، خدمات شهری، فرودگاهی، بهداشتی یا رفاهی مطلقا قطع نمیشود مگر اعتصابی در کار باشد یا مثلا سیلی، زلزله رخ بدهد یا دمای هوا یکدفعه بکشد 30 درجه زیر صفر!
در جهان شهر برق بهطور عادی قطع نمیشود، توی پیادهروی معروفترین خیابانش، ده ها موتوربرق با سروصدا کار نمیکنند و البته کسی از کودکان برای کار استفاده نمیکند، فرقی ندارد بخش خصوصی باشد یا یک آدم ناشناس مافیا طور. در آن شهرها معمولا اتفاقهایی که ممکن است از بریده شدن یک درخت قدیمی باشد تا ساختن بیهوده فلان نماد و المان شهری، همه و همه با حساسیت از سوی شهروندان دنبال میشود و معترضان ممکن چند تخممرغ هم نثار مدیرانشان بکنند.
مهمترین چیزی که این روزها در مورد جهان شهرها به چشم میآید تلاششان برای استفاده از انرژیهای تجدید پذیر است، چشمانداز دارند با عدد و رقم تا فلان سال چند درصد خودروها برقی شود، چند مگاوات برق از منابع تجدید پذیر تولید کنند و شاخص آلایندهها حداکثر از چه عددی تجاوز نکند، آنجا دیگر قرار نیست منتظر وزش بادها و یا بارش باران بمانند، شد شد، اگر نشد، مردم یکی دیگر را میآورند. بهعبارتدیگر برخلاف بسیاری از عزیزان ما که تیرشان هر جا نشست هدف همانجاست، هدف مشخص است و تیرانداز باید به هدف بزند وگرنه بازنده است.
اینها را خواندید، اما جای شما خالی! همین چند روز اول نشست خبری شهردار اصفهان وقتی مجری محترم گفت که جهان شهر و اینها، برق رفت و 20 دقیقه بعد به خاطر آبروداری برگشت، خیلیهایمان میخواستیم آب بشویم برویم توی زمین، مسوول محترم هم از حق نگذریم خوشحال و بیخیال نبود، حتما بیشتر از خبرنگاران دغدغه داشت وگرنه بهطور طبیعی باید دوساعتی توی نور موبایل با صدای بلند، طی طریق میکرد، پس ریش گرو گذاشت و برق آمد که جای خودش قابلتقدیر است.
یک نکته! درد دل یا مطایبه بهجای خودش، منتها اصفهان امسال چند روز هوای پاک و حتی سالم داشت، چقدر از حداکثر شاخص آلایندههایش کم شد، چند خودروی برقی بر اساس یک برنامه مدون وارد خیابانهایش شد، ترافیک شهری آن چقدر بهبود پیدا کرد و چند موتورسوار از جولان دادن در پیادهروها دست برداشتند، شهرداری محترم چقدر پای جمعکردن پسماندهای باقیمانده از رویدادهای مناسبتی شهر در این روزها زمان گذاشت، چقدر پلاستیک و ظروف یکبارمصرف را برای بازیافت فرستاد؟ همه اینها و البته بیشتر از آن باعث میشود که ضرورت پرداخت به شعار شهر زندگی بیشتر از همیشه به چشم بیاید.
یک نکته دیگر هم میماند که ازقضا مهمتر از هر چه نوشتم هست، اگر کلانشهرها و جهان شهرها در مسیر توسعه پایدار گام برمیدارند و تمام نکات مثبتی که گفته شد را در بردارند، با تلاش، هماهنگی نهادهای فراگیر شهری بوده وگرنه آنها فرشته نیستند، اینجا هم کسی دیو یا فرشته نیست که ازقضا آدمهای دلسوز هم کم ندارد اما آنچه ندارد مدیریت جامع شهری است، همان نیازی که سالها از سوی کارشناسان، روشنفکران و نخبگان شهری اصفهان بر آن تاکید شده و گره آنهم البته فقط به دست تصمیمساز باز میشود، انتظار این است که تصمیمساز بهجای بسنده کردن به زحمات مردمان، نخبگان و دلسوزان کلانشهری مثل اصفهان، خودش هم برای فراهم کردن زمینه مدیریت جامع شهری همتی به خرج بدهد.