haghshenas borzoo copy

ماهیت نااطمینانی

نااطمینانی در بازارهای مالی می‌تواند از منابع مختلفی ناشی شود:

1- نااطمینانی اقتصادی: این مورد شامل نوسانات در شاخص‌های اقتصادی مانند نرخ رشد GDP، نرخ بیکاری، تورم و نرخ بهره است. تغییرات ناگهانی یا اعلامیه‌های غیرمنتظره در مورد این شاخص‌ها می‌تواند نااطمینانی ایجاد کند.

2- نااطمینانی سیاسی: انتخابات، تغییرات سیاستی، تغییرات مقرراتی و بی‌ثباتی سیاسی به نااطمینانی بازار کمک می‌کنند. رویدادهای سیاسی می‌توانند تاثیرات فوری و بلندمدت بر بازارهای مالی داشته باشند.

3- نااطمینانی ژئوپولیتیک: تنش‌ میان کشورها، جنگ‌ها و درگیری‌های بین‌المللی می‌توانند تجارت جهانی و ثبات اقتصادی را مختل کرده و به نااطمینانی در بازار منجر شوند.

4- نااطمینانی تکنولوژیک و محیطی: نوآوری‌ها، تهدیدهای‌ امنیت سایبری و تغییرات آب‌و‌هوایی نوع جدیدی از نااطمینانی را ارائه می‌دهند که می‌توانند بر بازارهای مالی تاثیر بگذارند.

تاثیر بر رفتار سرمایه‌گذاران

واکنش‌های سرمایه‌گذاران به نااطمینانی نقش مهمی در تعیین نتایج بازار ایفا می‌کند. در ادامه برخی از واکنش‌های رفتاری رایج بیان شده است:

1- اجتناب از ریسک: در دوره‌های نااطمینانی بالا، سرمایه‌گذاران تمایل به اجتناب از ریسک دارند و به دنبال دارایی‌های ایمن‌تری مانند اوراق قرضه دولتی، طلا و سایر کالاها هستند. این تغییر می‌تواند به کاهش قیمت سهام و افزایش تقاضا برای دارایی‌های امن منجر شود.

2- نوسانات: نااطمینانی معمولاً موجب افزایش نوسانات بازار می‌شود. همان‌طور که سرمایه‌گذاران به اطلاعات جدید واکنش نشان می‌دهند و انتظارات خود را تنظیم می‌کنند، قیمت دارایی‌ها می‌تواند نوسان بیشتری داشته باشد و محیط تجاری ناپایداری ایجاد کند.

3- رفتار توده‌ای: در زمان‌های نااطمینانی، سرمایه‌گذاران ممکن است به جای تکیه بر تحلیل‌های خود، از اقدامات دیگران پیروی کنند. این رفتار توده‌ای می‌تواند حرکت‌های بازار را تقویت کرده و به حباب‌ها یا سقوط‌ها منجر شود.

4- ترجیح نقدینگی: سرمایه‌گذاران ممکن است در زمان‌های نااطمینانی به نگهداری نقدینگی یا دارایی‌های بسیار نقدشونده تمایل داشته باشند و نقدینگی در سایر بخش‌های بازار کاهش یابد. این موضوع می‌تواند موجب گسترده‌تر شدن شکاف قیمت خرید و فروش و افزایش هزینه‌های معاملاتی شود.

تاثیر بر قیمت دارایی‌ها

نااطمینانی قیمت‌گذاری دارایی‌های مختلف را به شکل متفاوتی تحت تاثیر قرار می‌دهد:

1- سهام: قیمت سهام به شدت به نااطمینانی حساس است. اخبار منفی یا رویدادهای غیرمنتظره می‌توانند به کاهش شدید منجر شوند، در حالی که حل‌وفصل‌های مثبت می‌توانند موجب افزایش قیمت‌ها شوند.

2- اوراق قرضه: اوراق قرضه دولتی اغلب از نااطمینانی بهره‌مند می‌شوند، زیرا سرمایه‌گذاران به دنبال ایمنی هستند. بازده این اوراق در دوره‌های نااطمینانی معمولاً کاهش می‌یابد، اما اگر نااطمینانی به رکود اقتصادی مرتبط باشد، اوراق قرضه شرکتی ممکن است آسیب ببینند، زیرا ریسک اعتباری افزایش می‌یابد.

3- کالاها: کالاهای امن مانند طلا و نقره در دوره‌های نااطمینانی معمولاً افزایش قیمت دارند. در مقابل، کالاهای صنعتی اگر نااطمینانی فعالیت اقتصادی را کاهش دهند، ممکن است کاهش قیمت را تجربه کنند.

4- ارزها: بازارهای ارز در دوره‌های نااطمینانی می‌توانند بسیار ناپایدار باشند. ارزهای امن مانند دلار آمریکا، فرانک سوئیس و ین ژاپن معمولاً ارزش می‌گیرند، در حالی که ارزهای بازارهای نوظهور یا کشورهایی که بی‌ثباتی سیاسی دارند ممکن است ارزش خود را از دست بدهند.

تجربه‌های جهانی

1- بحران مالی جهانی (2008-2007): فروپاشی لمان‌برادرز و ناآرامی مالی بعدی باعث ایجاد نااطمینانی گسترده‌ای شد. بازارهای سهام در سراسر جهان سقوط کردند، نوسانات افزایش یافت و دارایی‌های امن مانند طلا و اوراق خزانه‌داری آمریکا افزایش قابل توجهی داشتند.

2- همه‌پرسی برگزیت (2016): نتیجه غیرمنتظره همه‌پرسی برگزیت موجب کاهش شدید پوند بریتانیا و افزایش نوسانات در بازارهای سهام اروپا شد. سرمایه‌گذاران در میان نااطمینانی سیاسی به دارایی‌های امن هجوم آوردند.

3- همه‌گیری کووید 19 (2020): شیوع همه‌گیری کووید19 باعث ایجاد نااطمینانی بی‌سابقه‌ای شد. بازارهای سهام ابتدا سقوط کردند، نوسانات افزایش یافت و هجوم به دارایی‌های امن آغاز شد. بانک‌های مرکزی و دولت‌ها با اقدامات محرک عظیم به تثبیت بازارها پاسخ دادند.

اثرات بلندمدت

در حالی که اثرات کوتاه‌مدت نااطمینانی اغلب بیشتر قابل مشاهده هستند، اثرات بلندمدت نیز می‌توانند عمیق باشند:

1- تصمیمات سرمایه‌گذاری: نااطمینانی طولانی‌مدت می‌تواند به تاخیر یا کاهش سرمایه‌گذاری در کسب‌وکارها و زیرساخت‌ها منجر شود. شرکت‌ها ممکن است از برنامه‌های توسعه خود صرف‌نظر کنند و سرمایه‌گذاران ممکن است ترجیح دهند به جای سرمایه‌گذاری بلندمدت، به سرمایه‌گذاری‌های کوتاه‌مدت روی آورند.

2- ساختار بازار: دوره‌های طولانی نااطمینانی می‌توانند به تغییرات در ساختار بازار منجر شوند، مانند افزایش مقررات، تغییر در شرکت‌کنندگان بازار و تغییر در شیوه‌های تجاری.

3- رشد اقتصادی: نااطمینانی پایدار می‌تواند به رشد اقتصادی آسیب برساند. کاهش سرمایه‌گذاری و مصرف، همراه با افزایش نرخ‌های پس‌انداز نیز باعث می‌شود، فعالیت اقتصادی را کاهش داده و به نرخ‌های رشد پایین‌تر بینجامد.

کاهش تاثیر نااطمینانی

چندین استراتژی می‌توانند به کاهش تاثیر نااطمینانی بر بازارهای مالی کمک کنند:

1- تنوع‌بخشی: سرمایه‌گذاران می‌توانند با تنوع‌بخشی به پورتفوی‌های خود در میان کلاس‌های دارایی، بخش‌ها و مناطق جغرافیایی مختلف، ریسک را کاهش دهند.

2- هجینگ: استفاده از ابزارهای مالی مانند آپشن‌ها، فیوچرز و مشتقات می‌تواند به سرمایه‌گذاران کمک کند تا در برابر زیان‌های احتمالی از رویدادهای غیرمطمئن محافظت کنند.

3- اطلاع‌رسانی: اطلاع از آخرین اخبار، داده‌های اقتصادی و تحلیل‌های بازار می‌تواند به سرمایه‌گذاران کمک کند تا تصمیمات آگاهانه بگیرند و استراتژی‌های خود را به‌موقع تنظیم کنند.

4- اقدامات سیاستی: دولت‌ها و بانک‌های مرکزی می‌توانند سیاست‌هایی را برای تثبیت بازارها اجرا کنند، مانند تسهیل پولی، تحریک مالی و تغییرات مقرراتی.

حمایت سیاست‌گذار در زمان نااطمینانی

نااطمینانی در تمام جهان با بالا رفتن سطح ریسک سیستماتیک، نااطمینانی و درگیری نظامی بازار سهام، افزایش می‌یابد و تعداد فروشندگان بالا می‌رود، در نهایت نیز بازارهای مالی هم متاثر از این موضوع وارد روند منفی می‌شود. در چنین شرایطی سرمایه‌گذار برای حفظ ارزش دارایی خود، پول را به سمت دارایی‌های امن‌تر هدایت می‌کند. این دارایی‌های امن در ایران بیشتر طلا، دلار و سکه هستند. البته مسکن هم به فراخور شرایط جزو این دسته قرار می‌گیرد، اما به دلیل نقدشوندگی پایین‌تر و نیاز به نقدینگی بالاتر تا حد کمتری فعالان خرد به سمت آن می‌روند. البته در تمام دنیا نیز این روند وجود دارد و هر زمان که ضریب درگیری بالا برود، بازار سهام تاثیر منفی می‌گیرد. هر زمان که تنش بالا می‌رود طلای جهانی صعودی می‌شود. همچنین سایر دارایی‌ها مانند بازارهای سهام منفی می‌شوند و تعدادی از ارزها در این شرایط مورد استقبال قرار می‌گیرند؛ مانند ین ژاپن و فرانک سوئیس. این دو ارز زمانی که تنشی در دنیا پیش می‌آید مورد استقبال قرار می‌گیرند.

در این وضعیت سیاست‌گذار اقتصادی از بازارهای سهام حمایت می‌کند و بسته‌های مشوق یا اعتباری در نظر می‌گیرد. در شرایط کرونا ما شاهد بودیم که نااطمینانی بزرگی به وجود آمد و در آن مقطع بسته‌ای اعتباری حدود ۱۲۰۰ میلیارد دلار در آمریکا برای حمایت از بازار سهام در نظر گرفته شد. این موضوع طبیعی است و در تمام دنیا وجود دارد. در این میان برخی از دستور آقای عارف مبنی بر اینکه از صندوق توسعه حمایت شود انتقاد می‌کنند، در حالی که در همه جای دنیا این روند وجود دارد و در شرایطی که ریسک بالا می‌رود از بازار سهام حمایت می‌کنند.

شفاف نبودن بازار و وجود رانت اطلاعاتی در یک بازار به ناکارآمدی آن منجر می‌شود. زمانی که یک بازار شفاف نیست، نیروی پنهانی رانت اطلاعاتی آن بازار را به سمت خروج سرمایه سوق می‌دهد، زیرا هیچ‌یک از فرآیندها به درستی عمل نمی‌کنند و همین امر، سرمایه‌گذاران را مجاب می‌کند که سرمایه خود را از بازار خارج کنند. بازارهای ناکارآمد همگی مردم را از خود می‌رانند. اگر قرار باشد یک مصداق عینی و ملموس برای این استدلال بیابیم، باید گریزی به بورس ایران بزنیم. نبود شفافیت و این موضوع که اطلاعات در زمان مناسب منتشر نمی‌شود، اعتماد را از بازار سلب می‌کند.

ریزش بورس در سال 1399 موجب نااطمینانی مردم شد

یکی دیگر از عواملی که موجب نااطمینانی و خروج سرمایه از بورس ایران شد، ریزش بورس در سال ۱۳۹۹ بود. روند ورود سرمایه در تابستان این سال نشان می‌دهد،  سرمایه‌های کوچک در حال ورود به بورس بودند؛ یعنی مردم به این یقین رسیده بودند که بازار سرمایه هم می‌تواند مانند طلا، دلار و مسکن، باعث سوددهی آنان شود، اما همه این افراد نقره‌داغ شدند. همه سرمایه مردم از بین رفت. این امر تاثیر سوء زیادی در اقتصاد کلان کشور داشت، زیرا باعث شد مردم به سمت بازارهای موازی مانند مسکن، خودرو و دیگر بازارهای مصرفی بروند.

بازار مسکن، مستقیم با زندگی مردم گلاویز است و اکنون تاثیر آن را مردم با گوشت، پوست و خون خود احساس می‌کنند. از آنجا که با مشکل نقدینگی در اقتصاد مواجه هستیم، این نقدینگی سرگردان به جای اینکه به سمت اقتصاد مولد و بازار سرمایه سوق داده شود، به سمت بازارهای مسکن، خودرو، ارز، طلا و سکه روانه می‌شود. برخی از این بازارها مانند بازار مسکن و خودرو هم مستقیماً، معیشت مردم را هدف گرفته  و حالا تبدیل به یک معضل جدی برای سیاست‌گذار شده است. سیاست‌گذار نمی‌تواند این بازارها را کنترل کند، زیرا در وضعیتی که قیمت مسکن افزایش می‌یابد، قیمت اجاره نیز همزمان بالا می‌برد.

اقتصاد ایران متورم است و نرخ بهره حقیقی نیز منفی محاسبه می‌شود. اصولاً زمانی که نرخ بهره حقیقی منفی است، نباید بازار سرمایه تا این اندازه تحت تاثیر قرار بگیرد. آنچه بیشتر باعث اثر منفی در بازار می‌شود، تصمیمات یک‌شبه و خلق‌الساعه است.

تصمیم‌های سیاست‌گذار در بازار سرمایه خلق‌الساعه و برنامه‌ریزی‌نشده است

غالب تصمیم‌هایی که سیاست‌گذار در بازار سرمایه می‌گیرد، تصمیمات خلق‌الساعه و برنامه‌ریزی‌نشده هستند. مثلاً در عرض تنها ۲۴ ساعت، نرخ بهره بانکی افزایش می‌یابد و بدون اعلام قبلی این تصمیم ابلاغ و اجرا می‌شود. فرآیند ابلاغ و اجرای این تصمیم هم اصلاً به گونه‌ای نیست که کارشناسان درباره آن بررسی‌های لازم را به عمل آورده باشند. هیچ‌کس نمی‌داند در کنه این تصمیم، چه هدفی پنهان شده است.

در علم اقتصاد، ابزارهای پولی و مالی همگی دستاویزهای دولت برای نیل به اهداف خاص هستند، اما آنچه در ایران شاهد آن هستیم، چنین نیست. این بدان معناست که حتی خود تصمیم‌گیرنده و سیاست‌گذار هم به راستی نمی‌داند در پس اجرای سیاستی خاص، چه هدفی داشته است. در دنیا، سیاست‌گذار پیش‌بینی می‌کند که با اعمال یک سیاست، بازار سرمایه چه واکنشی نشان می‌دهد و آن تصمیم، چطور به رشد اقتصادی و توسعه کشور منجر می‌شود.

مشکل دیگری که بازار سرمایه مدت‌هاست با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند هم این است که شفافیت در روندهای مالی وجود ندارد. چنین گزاره‌ای یعنی اینکه هیچ‌یک از کارشناس‌ها، در حقیقت نمی‌توانند در تحلیل‌های خود یک نرخ بهره را در نظر بگیرند. درست است که سیاست‌گذار و بانک مرکزی، بانک‌ها را ملزم کرده‌اند که نرخ بهره آنها ۲۰ درصد باشد، اما نرخ بهره در درآمدهای بازار سرمایه نزدیک به ۳۰ درصد می‌رسد.

عدم توازن در بازار وجود دارد و همین هم بازار سرمایه را تحت تاثیر قرار داده است. چنانچه نااطمینانی از بازار خارج شود و مردم دوباره مجاب به سرمایه‌گذاری در بورس شوند،  چند مزیت عاید اقتصاد ایران خواهد شد. درست است که مثبت بودن بازار چندان زندگی مردم را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد اما overvalue شدن این بازار به اندازه بازارهای مسکن و طلا موجب کاهش کیفیت زندگی مردم نمی‌شود. همچنین اگر بورس رونق بگیرد، به دلیل سازوکارهای به خصوصی که دارد به تامین مالی بخش تولید کمک زیادی می‌کند و همین باعث کنترل تورم خواهد شد. در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ تعداد عرضه‌های اولیه نیز افزایش یافت. امید می‌رود که این بازار در دولت جدید، مورد توجه قرار بگیرد و شاهد اتفاقات خوب در این حوزه باشیم.

نتیجه‌گیری

نااطمینانی یک جنبه اساسی از بازارهای مالی است که می‌تواند به طور قابل توجهی بر رفتار سرمایه‌گذاران، قیمت دارایی‌ها و ثبات بازار تاثیر بگذارد. با درک منابع و اثرات نااطمینانی، سرمایه‌گذاران و سیاست‌گذاران می‌توانند عملکرد بهتری در چشم‌انداز پیچیده و اغلب ناپایدار مالی جهانی داشته باشند. در حالی که نااطمینانی هرگز نمی‌تواند به طور کامل از بین برود، استراتژی‌های موثر و تصمیم‌گیری آگاهانه می‌توانند به کاهش اثرات منفی آن کمک کرده و به بازارهای مالی پایدارتر و مقاوم‌تر منجر شوند.