اختراع قوم یهود
کتاب اختراع قوم یهود ابتدا با بررسی پدیدههای ملت، ملیت و ملیگرایی نشان میدهد که این مفاهیم، مفاهیمی مدرناند که همزمان با شدت گرفتن موج ملیگرایی در قرنهای هجده و نوزده به ادبیات سیاسی واردشدهاند. تمامی دولتملتهای شناور در این موج به دنبال ایجاد مرزهای مشخص میان «ما» و «آنها» دست به تاریخسازی و خلق عقبهای خیالی برای ملتهای خود زدند تا نشان دهند که ملتشان باستانیترین نهاد در این عرصه است. یهودیان نیز که همزمان با شدت گرفتن این پدیده در اکثر کشورهای اروپای شرقی از ملتی که بدان تعلق داشتند رانده و در عرصهٔ یکهتازی ملتهای نوپا مانده بودند برای عقب نبودن از قافلهٔ تاریخسازی با تمسک به داستانهای اسطورهای کتاب مقدس، هویتی مجعول برای خود دستوپا کردند. اینان که تا پیش از قرن نوزدهم همچون اجتماعات پراکندهٔ دینی در جغرافیایی به وسعت آسیای میانه تا اروپای غربی جزئی از دولتملتهایی به شمار میرفتند که در سایهٔ حاکمیت آن زندگی میکردند، اکنون با جعل پیشینهای خیالی و چنگ انداختن به داستان موهوم تبعید پس از سقوط معبد دوم از طرف امپراتوری روم و آوارگی دوهزارساله که از اساس متضمن مفهومی متافیزیکی است خود را قومی یکپارچه جا زدند که سالها در تبعید بوده و اینک هنگامهٔ بازگشتش به سرزمین مقدس و احیای دولتملت کهن یهودیه فرارسیده است. این کتاب پژوهشی تاریخی است. اما با چند خاطرهٔ شخصی آغاز خواهد شد که جان بخشیدن به آنها شبیه همهٔ زندگینامهها نیازمند میزان معتنابهی تخیل است. انگیزهٔ نگارش پژوهشهای علمی غالباً تجربیات شخصی است. چنین تجربیاتی میل دارند زیر لایههای نظریه پنهان شوند و در حکم سکوی پرتاب نویسنده درحرکت بهسوی حقیقت تاریخیاند که مقصد آرمانی هر نویسنده است و بهخوبی میداند که هیچکسی بهتمامی به آن دست نخواهد یافت. شنیدن این کتاب صوتی را به کسانی که میخواهند دربارهٔ قوم یهود بیشتر بدانند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی اختراع قوم یهود
«ریشهکن شدن و کوچ اجباری مفاهیمیاند که در تمامی اشکال سنت یهود عمیقاً نهادینهشدهاند. اما اهمیتشان در طول تاریخ این دین تغییر کرده است. این واژهها همواره دربرگیرندهٔ مفاهیم سکولاری که در عصر نوین به درون آنها رخنه کردند نبودهاند. یکتاپرستی یهودی در میان نخبگان فرهنگی شکل گرفت که پس از سقوط پادشاهی یهودیه در قرن ششم پیش از دوران مشترک تبعیدشده بودند و تصویر تبعید و آوارگی از همان زمان در بخشهای اصلی تورات، پیامبران و مکتوبات (بخش نهایی عهد عتیق) بهصورت مستقیم یا استعاری طنینانداز است. از اخراج از بهشت گرفته تا مهاجرت ابراهیم به کنعان و هبوط یعقوب به مصر و نیز پیامبری زکریا و دانیال، دین یهود همواره از دریچهٔ سرگردانی، ریشهکن شدن و بازگشت به گذشته نگریسته است.
همان وقت هم در تورات آمده بود: «و خداوند تو را در میان تمام مردم پراکنده گرداند، از یکسوی گیتی بهسوی دیگر و تو خدایان دیگری را خدمت خواهی کرد، خدایانی که نه تو و نه پدرانت نشناختهاید.» (سفر تثنیه ۲۸: ۶۴) سقوط معبدِ نخست با اخراج همراه بود و این خاطرهٔ الهی ادبی بهتدریج به شکلگیری احساسات دینی بعدی یهود منجر شد. اما بررسی دقیق آن واقعهٔ تاریخی که ظاهراً «تبعید دوم» در سال ۷۰ دوران مشترک را پدید آورد و تحلیل واژهٔ عبری golah [تبعید] و معنای آن در زبان عبری متأخر نشان میدهد که آگاهی تاریخی ملی مخلوط ناهمگونی از حوادث پراکنده و عناصر سنتی بود. تبعید تنها در صورتی میتوانست بهصورت یک اسطورهٔ اثرگذار عمل کند که راهی بهسوی هویت قومی برای یهودیان امروزی ایجاد کند. فرا الگوی کوچ اجباری لازم بود تا بتوان بر اساس آن حافظهای بلندمدت ساخت که در آن قوم نژاد موهوم تبعیدشده را نوادگان مستقیم «قوم کتاب مقدس» در روزگار پیشین توصیف کرد. همانطور که خواهیم دید اسطورهٔ ریشهکن شدن و تبعید را روایتهای مسیحی پروراندند و این اسطورهها ازآنجا وارد روایتهای یهودی شدند و رفتهرفته به حقیقتی تاریخی بدل گشتند.