مهدی محمدی copy

پس پرسش اینجاست که باید طبیعت‌گرایی پیشه کرد و گفت: همین است دیگر، شرایط اقلیمی و فلان و بهمان؟ یا به فکر چاره بود،  اگر بخواهیم دلایل وضعیت فعلی را بررسی کنیم باید چند مساله را مدنظر داشته باشیم، مهم‌ترین عامل اگرچه تغییر اقلیم عنوان‌شده اما دلیل همان هم عملکرد بشر روی کره خاکی است، سوخت‌های فسیلی، افزایش مونوکسید کربن، آلاینده‌های سنگین و کاهش پوشش گیاهی در کنار روند صنعتی شدن بدون در نظر گرفتن الزامات توسعه پایدار در جهان ازجمله دلایلی است که تغییر اقلیم را ناگزیر کرده است. همچنین دست‌اندازی به حق آبه های محیط‌زیستی اینجا در اصفهان به‌طور خاص بر آتش این تنور دمیده  تا جایی که با خشک شدن تالاب گاوخونی، علاوه برافزایش کانون‌های فرسایش بادی در اطراف شهر، آلاینده‌های سنگین صنعتی ته‌نشین شده در این تالاب سابق  با هر باد و نسیمی، راهی شهر اصفهان می‌شوند و گاه‌شمار عمر مردمان شهر را دست‌کاری می‌کنند.

همچنین افزایش فعالیت‌های انرژی بر و گرمازا که ناشی از تعدد شهرک‌ها و مناطق صنعتی اطراف شهر هستند، روند شکل‌گیری جزیره گرمایی را تشدید کرده‌اند، حمل‌ونقل عمومی، خصوصی، درون‌شهری و برون‌شهری بر پایه استفاده از سوخت‌های فسیلی را نیز باید به سیاهه بالا اضافه کرد. در این میان نمی‌شود از نقش معماری شهری 5 دهه گذشته چشم‌پوشی کرد. معماری منازل، اماکن عمومی و ساختمان‌های اداری و دولتی در حداقل 5 دهه گذشته اگرچه در برخی سطوح ناشی از تغییر سبک زندگی، کوچک شدن خانواده‌ها و افزایش عددی خانوارها (همراه با تمایل آن‌ها به داشتن خانه مستقل) و ازدیاد مهاجرت و بزرگ‌تر شدن شهر است و قابل‌درک، اما این روند بدون توجه به اقلیم، ساختار آب و هوایی، کریدورهای بادی و ظرفیت زیستی شهری صورت پذیرفته که در بهترین حالت زیرساخت‌هایی مناسب برای یک تا یک و نیم میلیون نفر  جمعیت را دارا بوده و بدون توسعه زیرساخت‌ها یا در نظر گرفتن شرایط اقلیمی، تنها در حوزه تقاضا برای منابع محدود، شاهد رشد است.

به‌بیان‌دیگر رشد تقاضا در منابع محدود آبی، زیستی و حتی زراعی و کشاورزی، به همراه تغییرات  سریع در حوزه سبک زندگی مردمان که نیاز آن‌ها به اداره‌ها، حمل‌ونقل سریع، مراکز خرید و تفریح را در پی  داشته باعث شده تا شهر اصفهان به‌نوعی دچار ناترازی زیستی شود.

حال ناترازی زیستی به پدیده‌ای تبدیل‌شده که تابستان یک‌طور و زمستان به نحو دیگری، کمبودها و اشکالات فرآیندها و روندهای توسعه و زیست شهری اصفهان را یادآوری می‌کند. در این مدل آشفته زیستی، تامین آب، هوا، نیازهای حمل‌ونقل یا تفریح و سطح آموزش و بهداشت با چالش مواجه شده‌اند. همین امروز  اصفهان با کمبود دو مترمکعب آب بر ثانیه برای تامین حداقل آب شرب مورد شهروندانش روبروست. تعداد روزهای با هوای پاک و حتی سالم، هرسال کاهش پیدا می‌کند و زیرساخت‌های تامین آب، برق و حمل‌ونقل با مشکلات عدیده‌ای روبرو شده است.

راه‌حل چالش ناترازی زیستی اصفهان با یک گزارش، تجمع، اعتراض یا گفتگوی کارشناس فلان مبحث قابل‌رفع و رجوع نیست، شاید به‌طریق‌اولی بتوان گفت برای رفع  آنچه ناترازی زیستی نامیده می‌شود، سند آمایش اصفهان به‌عنوان یک سند بالادستی می‌تواند توسعه در این شهر و استان را به مسیر درست خود بازگرداند. در این زمینه استاندار آینده اصفهان باید سند آمایش و دو محور اصلی آن یعنی گردشگری و صنایع هایتک را مدنظر خود قرار دهد.

اصفهان در حال حاضر در مورد نیروی کار غیرمتخصص، کارگر ماهر و حتی فن‌ورز با کمبود مبنایی خاصی مواجه نیست. از سوی دیگر زیرساخت‌هایی مانند سالن اجلاس، نمایشگاه بین‌المللی، قطار شهری درحال‌توسعه و کریدورهای حمل‌ونقل شمال جنوب و شرق به غرب، می‌تواند اهرم توسعه این استان باشد، از همین رو نباید با هدر دادن فرصت‌ها و مشغول شده به مسائل روزمره از چالش‌های تاثیرگذار و بلندمدت این شهر و  استان غافل ماند.

چالش‌هایی که امروز به آن مبتلا هستیم، یک‌شبه به وجود نیامده‌اند بلکه پیش‌بینی برخی دلسوزان در دو دهه پیش اکنون به حقیقت پیوسته، پس برای رفع آن برنامه‌ریزی و اقدامی مشترک در درازمدت با لحاظ منافع طولانی‌مدت شهروندان و محیط‌زیست یک نیاز و بالاتر از آن اجباری نا گریز به شمار می‌رود.

اصفهان برای گذر از وضعیت بینابینی امروز خود و خلق آینده‌ای بهتر و به بیانی دیگر رها شدن از تله ناترازی زیستی، می‌تواند به‌عنوان شهری پیشرو در تامین انرژی تجدید پذیر، تولید کالا خدمات مبتنی بر فناوری‌های سطح بالا و پارادایم شیفت از تولید پرهزینه برخی محصولات صنعتی یا کشاورزی، به سمت تولید کالای باارزش افزوده بالا و همچنین ارایه خدمات سطح بالا مانند خدمات مالی، تحقیقاتی و توسعه محور گام بردارد.

استاندار آینده اصفهان درصورتی‌که امور کشور از اعوجاج‌های غیرمعمول در امان باشد، می‌تواند فرصتی 8 ساله برای خود متصور باشد، در این فرصت به‌جای تکیه‌بر اشخاص باید بر برنامه‌ها متمرکز باشد، از سپردن مسوولیت ها در برابر نتایج ملموس و قابل‌اندازه‌گیری غافل نباشد و بتواند به شکلی که شهروندان دچار بحران نشوند، چالش‌هایی مانند آب، فرونشست و زیست شهری را در مسیر اصلاح قرار دهد، در غیر این صورت 4 یا 8 سال دیگر بازهم، ما خواهیم ماند و چالش‌های حل‌نشده‌ای که ناترازی زیستی را به زیست ناپذیری تبدیل کرده است.