نیکسون از کاهش مالیات و توقف ۹۰روزه قیمت‌ها و دستمزدها به عنوان بهترین گزینه برای تقویت بازار کار و کاهش تورم یاد کرد. در مورد رفتار سوداگرانه نسبت به دلار آمریکا (USD)، نیکسون از تعلیق تبدیل شدن دلار به طلا حمایت کرد. علاوه بر این، نیکسون یک مالیات اضافی ۱۰ درصدی را برای همه وارداتی که مشمول عوارض هستند، پیشنهاد کرد. مشابه با استراتژی تعلیق تبدیل دلار، هدف از این مالیات تشویق شرکای تجاری اولیه ایالات‌متحده برای تقویت ارزش پول‌های خود بود. سیاست‌هایی که در نهایت به فروپاشی سیستم نرخ ارز ثابت برتون وودز منجر شد که از زمان پایان جنگ جهانی دوم پابرجا بود و در تاریخ به عنوان «شوک نیکسون» معروف شد.

«شوک نیکسون» شاید معروف‌ترین و اثرگذارترین سیاستی باشد که یک سیاستمدار بر نظم اقتصادی و بازارها اعمال کرده است. اما کم نیستند سیاستمدارانی که با تصمیمات عجیب و ناگهانی خود بازارها را دچار تحولات اساسی کردند.

در تعریف عمومی، شوک به هر رویداد ناگهانی و غیرمنتظره‌ای اطلاق می‌شود که موجب تغییرات عمده و سریع در یک سیستم یا وضعیت موجود می‌شود. این تغییرات می‌توانند بر افراد، جوامع، سازمان‌ها یا بازارها تاثیر بگذارند و اغلب باعث واکنش‌های فوری و شدید می‌شوند. شوک‌ها می‌توانند مثبت یا منفی باشند و در حوزه‌های مختلفی مانند اقتصادی، اجتماعی، طبیعی و سیاسی رخ دهند.

شوک اقتصادی به هرگونه تغییر در متغیرها یا روابط کلان اقتصادی اطلاق می‌شود که نقش قابل‌توجهی بر نتایج اقتصاد کلان و معیارهای عملکرد اقتصادی مانند بیکاری، مصرف و تورم داشته باشد. شوک‌ها اغلب غیرقابل پیش‌بینی هستند و معمولاً نتیجه رویدادهایی هستند که تصور می‌شود خارج از محدوده معاملات عادی اقتصادی هستند. شوک‌های اقتصادی اثرات گسترده و پایداری بر اقتصاد دارند و براساس نظریه چرخه تجاری واقعی تصور می‌شود که علت اصلی رکودها و چرخه‌های اقتصادی باشند.

 با این حال، بدون شک بین سیاست یک کشور و اقتصاد آن پیوند قوی وجود دارد. جدای از مسائل اساسی مانند تغییر در پویایی تولید ناخالص داخلی، تورم یا نرخ ارز، تاثیر سیاست بر بورس نیز قابل توجه است. هر تغییر سیاسی باعث ایجاد ریسک می‌شود و بر بازارهای سرمایه تاثیر می‌گذارد که واکنش بازار اغلب منفی است.

در روز جمعه، ۷ دسامبر ۲۰۱۷ اتفاق عجیبی در لهستان رخ داد. در آن روز نخست‌وزیر لهستان، بیتا زیدلو، رای عدم اعتماد به دولت را کسب کرد. با این حال، او بعد از ظهر شنبه ۸ دسامبر ۲۰۱۷ استعفا کرد. روز دوشنبه ۱۱ دسامبر ۲۰۱۷، ماتئوش موراویسکی، معاون وقت نخست‌وزیر، به عنوان نخست‌وزیر جدید سوگند یاد کرد. اتفاقی که موجب شد شاخص بازار سهام بعد از این مدت افتی قابل توجه پیدا کند؛ افتی که ناشی از شوکی بود که قرار بود نخست‌وزیر جدید که سیاست‌هایی کاملاً مخالف شرایط موجود داشت روی کار بیاید. این وضعیت را می‌توان با خروج جیمز جفوردز، سناتور ایالات‌متحده از حزب جمهوری‌خواه مقایسه کرد. لوی و یاگیل (۲۰۱۵) تاثیر سیاست روی بورس را مورد مطالعه قرار داده و نشان دادند هر بار که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد قدرت از سوی یک رئیس‌جمهور لیبرال به دست گرفته می‌شود، نرخ درآمد در بازار سهام افزایش می‌یابد.

سیاستمداران و بازارها

نقش دولت در اقتصاد بسیار پیچیده و چندبعدی است. هر سیاست دولت نه تنها بر بازار هدف، بلکه بر تعادل و تخصیص منابع در دیگر بازارها نیز تاثیرگذار بوده و از همین رو سازگاری این سیاست‌ها بسیار مهم است. گرچه درباره نقش دولت فراوان بحث شده استقلال یا ارتباط سیاست‎‌های آن مورد توجه چندان قرار نگرفته است. این امر به‌طور ویژه برای ایران که در آن دولت حضور گسترده و فراگیری در اقتصاد دارد، حائز اهمیت فراوان است. به طور کلی بازارها از محدودیت بیزارند و هر چیزی که موجب این محدودیت‌ها شود و بر مسیر عادی بازار اثرگذار باشد، دشمن آن محسوب می‌شود. به نظر می‌رسد در کشور ما یکی از وظایف تاریخی سیاست‌گذاران ایجاد محدودیت بوده است. تغییر دولت‌ها هم نه به بهبود وضعیت موجود کمک چندانی نکرده، بلکه اغلب محدودیتی تازه  بر محدودیت‌های موجود افزوده است. بنابراین به نظر می‌رسد بازارها در انتظار گزینه مطلوبی برای خود هستند که گره از مشکلات ساختاری آنها باز کند. به هر حال سرنوشت آنها با سرنوشت سکاندار دولت چهاردهم گره خورده است. اینکه سیاستمداری روی کار بیاید که با سخنرانی‌های نسنجیده لرزه بر تن بازار بیندازد یا با وعده‌‌درمانی سعی در امید واهی دادن به سرمایه‌گذاران داشته باشد، فرق می‌کند با کسی که به ماهیت بازارها آگاه باشد و تلاش کند گرهی از گره‌های کور اقتصاد کشور بگشاید. اینکه سیاستمداری بورس را اولویت اول بخواند ولی در عمل با تشدید بی‌اعتمادی موجب خروج پول‌های حقیقی از بازار شود تا کسی که به دنبال یافتن راهکاری واقعی و رفع محدودیت‌ها از مولدترین بازار کشور باشد. تصمیمات ناگهانی برای لغو یا اصلاح مقررات موجود می‌تواند بازارها را شوکه کند. این رویکردها و تصمیمات می‌توانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر اعتماد و روان‌شناسی سرمایه‌گذاران اثر بگذارند و به این ترتیب بازارها را دچار شوک کنند.

اینکه سیاستمداری با تصمیمات ناگهانی و غیرمنتظره در حوزه‌های پولی و مالی به بازارها شوک وارد کند یا اینکه در حوزه نرخ بهره و مواجهه با نرخ ارز شفاف عمل کند و در واقع پیش‌بینی‌پذیری را در میان فعالان بازارها افزایش دهد.  

البته باید قبول کرد که برخی از مشکلاتی که سال‌هاست در بازارهای مختلف وجود دارد، ساختاری است و ریشه در نوع نگرش کلان حکمرانی ما دارد و شاید هر سیاستمداری که مدیریت دستگاه اجرایی را به دست بگیرد هم نتواند در برخی حوزه‌ها موفقیت چندانی داشته باشد. اما تفاوت در عملکرد دولت‌های مختلف و نگاهی گذشته‌نگر نشان می‌دهد که در برخی دولت‌ها شاهد گره‌گشایی‌هایی بودیم و تفاوت رویکرد به خصوص در مساله سیاست خارجی باعث شده فشار بر مردم و بازارها کم و زیاد شود. اینکه تحریم‌ها تا چه حد وارد زندگی مردم شده، بر کسی پوشیده نیست، اما شاید بازکردن درهای تجارت به خارج موجب شود کسب‌وکارها راحت‌تر بتوانند تولید کنند و محصولات و خدمات خود را به مصرف‌کنندگان ارائه دهند.

انحصار موضوع دیگری است که در سال‌های اخیر به بازارها ضربه زده، با قرار گرفتن در کنار شعار خودکفایی و ممنوعیت واردات موجب شده بسیاری از بازارها از حالت رقابت کیفی خارج شده و نتیجه آن رسیدن محصول با کیفیت نه چندان خوب و قیمت نسبتاً بالا به دست مصرف‌کننده بوده است. موضوعی که سال‌هاست در صنعت خودرو آن را شاهد هستیم که خودروساز و مصرف‌کننده از وضعیت فعلی رضایت ندارند، حالا گریبانگیر صنایع دیگر هم شده، به طوری که ممنوعیت واردات در بخش لوازم خانگی هم داد مصرف‌کننده و تولیدکننده را درآورده و قاچاق را به پای ثابت اقتصاد کشور تبدیل کرده است.