نخبگان و تخریب خلاق
نگاهی به ایرانِ قرن نوزدهم میلادی، فارغ از تاریخ سیاسی و خیر و شر پنداری های رایج، نشان میدهد، تمرکز ثروت و قدرت در دست نخبگان حاکم، انواع انحصار صادرات و واردات، ناامنی حقوقی شهروندان( رعیت پنداری مردم) و سرکوب نیروی کار توسط شبه نهادهای بهرهکش اقتصادی، عامل آنچه عقبافتادگی تاریخی کشور از تغییرات پارادایمیک جهان خوانده میشود است. در همان سالها اگرچه روسیه تزاری و برخی کشورهای قدیمی اروپایی یا آمریکای جنوبی، تلاشهایی برای تغییر دادن سرنوشت خود کردند اما تقریبا همانند ایران به دلیل هراس نخبگان حاکم از برآمدن قدرتهای جدید اقتصادی و خطر شکلگیری روند تخریب خلاق، این کشورها در مسابقهای که بریتانیا، فرانسه، ایالات متحد آمریکا یا ژاپن آغاز کرده بودند، جا ماندند، جا ماندنی با نتایج ماندگار که هنوز دامن این کشورها را رها نکرده است.
به ایرانِ قرن نوزدهم که بنگرید، میبینید، منابع محدود، مسیرهای فرسوده تجاری و فقر فناوری تولید، باعث شده بود تا ثروت ایرانیان در آن زمان دچار اضمحلال و سستی شود، دیگر خبری از ساختهشدن میدانهایی همچون نقشجهان، بندرهایی همچون گمبرون( بندرعباس فعلی) و حتی نقشآفرینی در تجارت ابریشم نشود. با بررسی معماری شهری دوره قاجار اعم از بناهای دولتی، مذهبی یا تاسیسات جادهای ، کاروانسراها، قناتها و بندهای خاکی از سویی و سطح تولید محصولات کشاورزی، متوجه میشوید همهچیز نسبت به مثلا دوران صفویها، افت کرده است، شاید چندان درست نباشد عقب ماندن کشور را مانند گزارههای تکراری به بیکفایتی ، خوشگذرانی ، عیاشی و ستمگری سلاطین قجر نسبت داد چون در کشورهای دیگری که مسیر توسعه را طی کردند، طبقه حاکمی تارکدنیا، خیرخواه و زاهد حاکم نبودند بلکه این روند تخریب خلاق و برآمدن نخبگان جدید و باز شدن راه برای مشارکت اقتصادی دیگر اقشار جامعه بود که سر بزنگاه صنعتی شدن را با خود بلعید.
یک مثال جالب در دوره ناصری از توانایی صنعتی آن دوران وجود دارد، زمانی خواستند از ناصرالدینشاه مجسمهای فلزی بسازند در اوایل سلطنت او! شاه را سوار بر اسبی در ابعاد بزرگ شبیه به همین مجسمه معاصر مرد چوگانباز دروازه دولت خودمان، پرداختند اما وقتی چند دهه بعد خواستند نمونه دیگری بسازند، توانایی فنی آن را نداشتند، نمونه دیگر در امتناع احداث خطوط ریلی در زمان قاجارها را جستجو کرد که با کاریکاتوری از قطار به نام ماشیندودی خاتمه یافت چون بنا به برخی نظریهها، در چندین دوره که بحث احداث راهآهن جهت اتصال اروپا به هند مطرح شد اولین مخالفان بریتانیایی بودند و درزمانی که قرارداد رویتر منعقد بود این روسها بودند که خطوط ریلی را برای منافع خود مضر میپنداشتند، از سویی بدبینی حاکمان وقت به کشورهای دیگر، ازجمله عوامل حرکت نکردن ایران به سمت توسعه حملونقل ریلی بود، حملونقلی که هنوز در قرن بیست و یکم و باوجود همه اتفاقات یک قرن اخیر ازجمله کمبودهای جدی کشور به شمار میرود.
بااینحال بررسیهای پرتکرار ایرانِ قرن نوزدهم دارای نقاط مغفول بسیاری هست، تا امروز بیشتر این بررسیها پیرامون رویدادهای تاریخی، نیتهای ناصواب قدرتهای خارجی و سستعنصری نخبگان حاکم انجامشده و کمتر پیشآمده، پرسشهایی برای- از توسعه مطرح شود که با سنجیدن تعارض منافع حاکم بر کشور، تضاد پیشرفت با منافع قدرتهای اقتصادی سنتی و هراسِ باختن بازی به نسل جدید نخبگان اقتصادی مطرح شود، پرسشهایی که امروز هنوز قابلطرح هستند و میتوان با پاسخ دادن به آنها بهنوعی مفاهمه میان نخبگان برای درک تخریب خلاق و کاهش هراس از تغییر رسید.
برای مثال امروز توسعه صنایع دانشبنیان یکی از نقاط کانونی توجه نخبگان حداقل بهصورت تئوریک است، در این تئوری، ایجاد شهرکهای تحقیقاتی و گسترش صنایع هایتک بهعنوان چوب جادویی در نظر گرفتهشده که با تکان دادن آن، رشد اقتصادی افزایشیافته و کشور در مسیر پیشرفت قرار میگیرد اما در همان حال بخشی از نخبگان اقتصادی که صاحب انواع انحصار در حوزههای اقتصادی هستند بهصورت غیرعلنی و البته عملی با بهانههای مختلف که گاه در قالب نظریههای سیاسی مطرح میشود از شروع این روند جلوگیری میکنند، نگاهی به کیفیت دسترسی ایرانیان به فناوری، طبقهبندی شهروندان در دسترسی به اینترنت پرسرعت، عوارض بالای وضع شده بر کالاهای هایتک ( با توجیه رشد تولید داخل) یا باز نکردن مسیر مشارکت اقتصادی کمپانیهای بزرگ فناوری محور، سرمایهگذاران متنوع خارجی و حتی فراهم نشدن زمینه مشارکت شرکتهای مطرح خودروسازی جهان که بخشی از آن رهاورد تحریمهای خارجی است نشان میدهد، احتمال برآمدن نخبگان و بازیگران جدید اقتصادی در کشور تا چه میزان با سنگاندازی نخبگان قدیمی و صاحبان انحصارهای مختلف در حوزه واردات و صادرات یا تولید مواجه است.
به همین دلیل اگر بهطور خلاصه یکی از خواست های نسل جدید در مسیر تنوع و رشد اقتصادی را بیان کرد، میتوان به پرسش از- برای انحصار زدایی در کشور اشاره کرد، شکلگیری ساحت قوانین ضد انحصار بهویژه در حوزه اقتصاد به همراه فراگیر شدن ساخت سیاسی بهنحویکه بخش بیشتری از نخبگان جامعه و جوانان احساس کنند در تصمیمگیریها شریک هستند، میتواند ایران را به جاده توسعه نزدیک کند و در این مسیر شاید حضور نخبگان فکری در کنار طرح و پاسخ پرسش از- برای توسعه فارغ از حب و بغض و جهتگیریهای سیاسی، بتواند ذهن تصمیم گیر را برای برگزیدن زمین هموارتر بازی آماده کند.