نودل به جای آش با الگوی چینی
مهدی برزین: زمانی می گفتند، صنار بده آش، به همین خیال و مابقی ماجرا! صنار همان سکه مسی معادل دو شاهی بوده که لابد حداقل میشد درازایش کاسهای آش خرید که میتوان آن را همنشینی آش و صنار خواند، اما همان آش حالا قدر و قیمتی پیداکرده، بهجای دو شاهی، سلطنتی در بازار خوراکیها به هم زده، نخود هر کیلو زیر ۶۰ هزار تومان پیدا نمیکنید، لوبیا قرمز که همین حدودها هست و لوبیا چشمبلبلی، با صد هزار تومان حکم طاووس بازار را پیداکرده، عدس، ماش، لوبیای کشاورزی، لوبیا عروس ، لپه و باقلا خشک که جای خود رادارند، یعنی فکر نکنید این کاسه آشی که سبزی آنهم به تفکیک اسفناج، گشنیز، جعفری و تره، حکایتی پیچیده دارد، راحت به دست میآید، چه که قبض گاز اگر تجاری باشد، متغیر سنگینی در معادله حساب میشود، بهعبارتیدیگر، نگاهِ چند صناری در کاسه آش، به خاطرههای دور پیوسته و جایش را نودل گرفته، خرج چندانی ندارد و یک لیوان آب جوش میخواهد، خاصیت که ندارد اما شکمپرکن هست و جای شکایت باقی نمیگذارد. بااینهمه نباید از حق گذشت، آدمی زادِ شیرپاکخورده، اشتباه میکند، وقتی عدهای الگو شدگی مالزی و ژاپن را خوشخیالی میدانستند، امثال من به آنها میتاختیم اما تاریخ ثابت کرده که الگو شدن چین و کره شمالی، از اتفاق خوابوخیال یا آرزوی نامیمون برخی نبوده، بلکه نشان از واقعگرایی این دوستان داشته، چراکه من و شما الان دیگر میدانیم، آشخور بودن به سبک اقتصاد نفتی غیر بهرهور، چندان کار درستی نبوده و نودل به همراه سویا و پای مرغ، وقتی رنگ ادویههای اعلای ایرانی را به خود بگیرد، از صد کاسه آش بهتر است، همچنانکه ژاپن و مالزی شدن فقط ثقل مزاج میآورد. پس خواننده گرامی، با من همراه شو و منبعد وقتی کاسهای آش خریدی، به دیده تحقیر در آن نگاه نکن خصوصا اگر توانستی نان سنگک هم کنارش بخوری، میتوانی احساس سرمایهداری کنی و شکر آشخور بودن بهجای آوری !