ستون چپ copy

اوج هنر فرش‌بافی اصفهان به عصر صفویه باز می‌گردد که در آن زمان فرش‌های موزه‌ای و ابریشمی و حتی زربافت در این دیار تولید و به جهان صادر می‌گردید.

اگر علت این رونق و آوازه را رصدی نماییم درمی‌یابیم علت اصلی جدای از زحمت بافندگانش و پیشینه قوی آن، به علاقه حکمرانان و دولتمردانی بازمی‌گشت که حمایت‌های لازم را از هنرمندان این کالای پربها داشتند و شاید افول و نزولی که اکنون در صنعت فعلی فرش داریم هم ناشی از بی‌توجهی‌های مسوولان نسبت به این هنر- صنعت باشد.

حاصل نبود حمایت و توجه به این محصول ارزشمند ایرانی افت قابل‌توجه در صادرات بوده است. به‌طوری‌که صادرات 2 میلیارد دلاری سال 1372 در سال جاری به چیزی حدود 50 میلیون دلار رسیده است.

در این باب می‌توان مشکلاتی که در حال حاضر پیش روی تولیدکنندگان و صادرکنندگان این هنر-صنعت قرار دارد را به‌طور خلاصه مدنظر قرارداد:

1- بیمه قالیبافان که در مصوبه مجلس شورای اسلامی قرار گرفت و از سال 1393 به علت در نظر نگرفتن محل بودجه آن توسط تامین اجتماعی، برای بافندگان جدید قطع و بیمه‌شدگان قبلی هم به‌مرور حذف شده اند. ضربه‌ای سنگین که بسیاری از این فعالان را نسبت به ادامه شغل منصرف نمود.

2- در سال 1382 با رویکرد حمایت از این هنر- صنعت و بافندگان فرش دستباف، مصوب گردید مرکز ملی فرش تحت نظر وزارت بازرگانی به‌عنوان متولی فرش و به ریاست وزیر بازرگانی تاسیس گردد. بعد از ادغام وزارت صنایع و بازرگانی زیر نظر وزارت صمت قرار گرفت؛ اما متاسفانه در سال 1401 در چارت سازمانی تهیه‌شده این وزارتخانه محلی برای این مرکز در نظر گرفته نشد و تصمیم به انتقال آن به وزارت گردشگری و میراث فرهنگی گرفته شد که مورد مخالفت شدید متخصصان فرش قرار گرفت و درنهایت در سال 1402 به زیرمجموعه صنایع خلاق و ورزشی منتقل که ریاست آن به عهده معاون معاون معاون وزیر است. قطعاً این تنزل جایگاه باعث آسیب شدید به این هنر صنعت شده ونشان از بی‌توجهی وبی اهمیتی به آن از سوی مسوولان و دولتمردان است.

3- بزرگ‌ترین مشکل مرتبط با صادرات است. برای صادرکنندگانی که با قرار دادن یک‌ساله پیمان گزاری و تعهد ارزی چالش‌هایی ایجادشده است. صادرکننده موظف به بازگرداندن ارز حاصل از صادرات فرش درزمان حداکثر یک‌ساله به سامانه بانکی است. حال‌آنکه تولیدکنندگان فرش دستباف هیچ‌گونه ارز نیمایی برای واردات مواد اولیه از بانک مرکزی دریافت نمی‌کنند و همچنین نحوه فروش آن بیشتر به‌صورت امانتی و زمان‌بر است بر این اساس علی‌رغم محبوبیت فرش ایرانی اما تجار خارجی به دلیل همین موانع تمایلی به خرید فرش ایران ندارند. با پیگیری‌های انجام‌گرفته در مجلس شورای اسلامی این تعهد ارزی به میزان مواد اولیه در هر فرش منجر شد؛ که به‌عنوان‌مثال برای فرش‌های اصفهان 15 درصد از مبلغ کل موردنظر قرار گرفت.

منتهی ابلاغ این مصوبه نیز تا دی‌ماه به طول انجامید که درنهایت بانک مرکزی هم آن را نپذیرفت. درواقع کم‌لطفی دولت و مجلس موجب شد فعالان حوزه فرش از این بند تسهیل گر هم محروم بمانند و در بودجه 1403 هم به آن توجهی نشد.

4- اما مورد دیگر که موجب ایجاد چالش‌ها برای فعالان صنعت فرش شده است، آنکه در بخش‌نامه گمرک جمهوری اسلامی ایران به تاریخ 12 /4/1402 صادرات پشم و ابریشم بلامانع اعلام‌شده است این در حالی است که پشم ایرانی یکی از امتیازات فرش ایران نسبت به رقبا بوده و صادرات آن به معنای کمک به همین رقبای بازارهای بین‌المللی و کاستن از توان صادرکنندگان ایرانی است.

همچنین در شرایطی که برای نیاز داخلی ابریشم، ناگزیر به واردات هستیم اجازه صادرات به آن به‌جز برهم زدن تنظیم و تعادل بازار و ایجاد التهاب در این شرایط دشوار، هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت.