قالی اصفهان؛ از عرش به فرش
سهم اندک فرش دستباف از صادرات
اطلاعات منتشرشده از سوی مرکز ملی فرش ایران چنین عنوان میکند که در سال ۱۴۰۱ تولید فرش دستباف ایران با رشد ۱۰ درصدی در مقایسه با سال ۱۴۰۰ به حدود چهار میلیون مترمربع رسید.
رشدی که ازنظر فعالان این بخش نه به معنای نفوذ در بازارهای جهانی بلکه ازلحاظ افزایش تولیدات داخل بوده است.
زیرا ارزش وزنی صادرات فرش دستبافت ایران در ۱۱ ماهه سال گذشته به ۲.۹ هزار تن رسید؛ که در مقایسه با مدت مشابه سال ۱۴۰۰ کاهش ۲۴ درصدی صادرات فرش را نشان میدهد؛ و بنا به گفته متولیانش نسبت به سالهای دهه ۷۰ و ۸۰ که رتبه نخست جهانی را داشتیم، صادرات این کالا به کاهش ۸۰ درصدی رسیده است.
واقعیت آن است در حالی ارزش صادراتی فرش دستباف، کاهش داشته است که افزایش نرخ ارز، فرصت مناسبی برای تسخیر بازارهای هدف و خروج این بازار از رکود است اما از طرفی هم صادرکنندگان، مشکلاتی چون مصوبه تعهد ارزی را مانعی برای رشد صادراتی عنوان میکنند. و در این شرایط، در سایه غفلت ایران از مزایای این هنر-صنعت، کشورهای رقیب توانستهاند جایگاه قابلتأملی را نصیب خود کنند و برخی هم با جذب هنرمندان ایرانی، توانستهاند درآمدزایی قابلتوجهی از طریق این صنعت برای خود رقم زنند. کشوری چون ترکیه فقط با تعمیر و رفو فرشهای ایرانی ۱۵۰ میلیون دلار در سال یعنی دو برابر صادرات کل فرش ایران، درآمدزایی داشته است.
قابلتوجه آنکه این وضعیت ناخوشایند برای فرش ایرانی در حالی به وجود آمده که در روزگاری سهم فرش دستباف کشورمان از کل صادرات غیرنفتی ۱۷.۵ درصد بود و گفته میشود اکنون به کمتر از یک درصد رسیده است. زنگ خطری که صدای آن سالهاست شنیده میشود اما هنوز تدبیری مؤثر برای رهایی این صنعت از ورطه نابودی اتخاذ نشده است.
از دست رفتن فرصتهای ارتقای جایگاه فرش اصفهان
اما اصفهان که از مراکز برتر تولید فرش دستباف است و از گذشتههای دور عرضهکننده زیباترین وبی نظیر ترین فرشهای دستباف جهان بوده است اکنون چه میکند؟
آیا هنوز هم تولیداتش در میان کشورهای جهان از همان جایگاه سابق برخوردار است؟
آیا بازارهای هدف خود را حفظ نموده و یا بازارهایی جدیدتر را جایگزین کرده است؟
آمریکا، روسیه، کویت، امارات، لبنان و قطر، پیشتر از مشتریان اصلی فرش دستباف اصفهان بودهاند ولی در چند سال اخیر به دلایلی چون تحریم و دیگر موانع اقتصادی بهتدریج این مقاصد صادراتی در اختیار کشورهای دیگری قرارگرفته است. بهگونهای که هند، پاکستان و ترکیه توانستهاند گوی رقابت را از تجار اصفهان بربایند و محصولات خود را به کشورهای جهانی عرضه کنند.
هرچند، هنوز هم فرش اصفهان به دلیل قدمت و ارزش فراوان در برخی از کشورها، مشتریان خاص خود را دارد بهعنوانمثال تجار فرش در کشورهایی مانند انگلستان، آلمان، نروژ، سوئد همواره علاقهمند و خریدار فرش اصفهان بوده و هستند و روسیه، چین و سنگاپور هم از مشتریان جدیدتر برای فرش اصفهان بشمار میآیند.
بهویژه روسیه که مشتری خوبی برای فرش دستباف است و این روزها به دلیل ارتباطاتش با ایران، فرصت مناسبی را برای تجار ایرانی فراهم نموده است. به گفته سعید عصاچی، رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف استان اصفهان، صادرات فرش دستباف ایران از دو میلیارد دلار در سالهای ابتدایی دهه ۷۰، در سال ۱۴۰۰ به ۶۵ میلیون دلار و در سال ۱۴۰۱ هم به ۵۰ میلیون دلار رسید. که بر اساس آمار گمرک، سهم فرش اصفهان از این صادرات ۱۲ درصد بوده است.
وی در گفتوگو با روزنامه دنیای اقتصاد تصریح میکند: مشتریان اصلی فرش اصفهان کشورهای حاشیه خلیج، روسها، چین و آلمان هستند اکنون هم کشوری چون هنگکنگ از بازارهای جدید است که میتوان بر روی آن تمرکز داشت.
و میافزاید: پیش از تحریمها نیز آمریکا از خریداران اصلی فرش دستباف بود همچنین عربستان هم از مشتریان فرش اصفهان بود که به دلیل قطع روابط هفتساله، در این مدت صادراتی به این کشور انجام نگرفت. درحالیکه ترکیه توانست در سال گذشته ۶۷ میلیون دلار از صادرات فرش به این کشور، درآمدزایی داشته باشد هرچند فرش ترکیه با سلایق عربها همخوان نیست.
وی تأکید میکند: باوجود همه محدودیتها و مشکلات، مشتری برای فرش دستباف اصفهان، کموبیش وجود دارد اما مساله اصلی موانع فروش است. بهغیراز تحریمهای خارجی که باعث از دست رفتن برخی بازارهای سنتی شد، آنچه خود تحریمیها خوانده میشود به همراه مشکلات داخلی موجب از دست دادن دیگر مشتریان خارجی میشود. این مسوول بیان میکند: پیمان ارزی و بازگشت ارز صادراتی ازجمله موانعی است که صادرات فرش را با چالش مواجه کرده است.
حتی جام جهانی قطر هم که فرصت بسیار مناسبی برای صادرات فرش دستباف ایرانی بود به دلیل چالشهای صادراتی انجام نگرفت و این به معنای از دست دادن فرصتهای مغتنم، برای ارتقای جایگاه فرش ایرانی است.
وی اظهار میکند: با توجه به معضلات موجود، بسیاری از فعالان این عرصه حتی افراد باسابقه از این حوزه خارجشده و یا ظرفیت فعالیت خود را کاهش دادهاند زیرابه این نتیجه رسیدهاند با ورود سرمایه خود به بازارهایی دیگر، منافع بیشتری خواهند داشت.
به گفته عصاچی فروش یک محصول، مهمترین بخش برای یک فعال است زمانی که افراد از مشتری و فروش مطمئن باشند زنجیره وارد موارد دیگر هم فراهم میشود و بافندهای هم که اکنون به دلیل کمبود دستمزد علاقهای به ادامه فعالیت ندارد باوجود اطمینان از فروش کالای تولیدشده و پرداخت دستمزد بالاتر، انگیزه پیدا خواهد کرد؛ اما امروزه تمایلی برای ورود به این حرفه وجود ندارد بهگونهای که از میزان بافندههای قدیمی و درنتیجه میزان تولیدات کاسته شده است. چهبسا دستمزد اندک بافندههای فرش که همخوان با سختی کار و هنرشان نیست انگیزه فعالیت را کاهش میدهد که همین نبود نیروی انسانی، از مشکلات عمده این صنعت است.
در پایان رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف استان اصفهان خاطرنشان میکند: درمجموع دودسته عوامل باعث شدهاند که بازارهای هدف خود را از دست دهیم. نخست تحریمهای خارجی و سپس تحریمهای داخلی که به نظر، مهمتر هستند. و قطعا بازپسگیری این بازارها بسیار دشوار و گاه غیرممکن خواهد بود.
از ارزش و اصالت فرش دستباف، حفاظت شود
دیدگاه فعالان و متولیان صنعت فرش آن است که مشکلاتی همچون افزایش هزینه تمامشده تولید، نوسانات نرخ ارز و بازگشت ارز حاصل از صادرات از موانع اصلی رشد تولیدات و افزایش صادرات فرش شده است. بهخصوص زمانی که مشتریان با نوسان قیمتی روبرو میشوند که ناشی از نرخ ارز است خرید از کشورهای دیگر را بر فرش ایران ترجیح میدهند. هرچند فرش ایرانی قدمت و اصالت قویتری هم داشته باشد.
بهعلاوه رکود اقتصادی که در بازارهای وارداتی رسوخ کرده ضمن آشفتگی و بحران سیاسی در برخی کشورها از دیگر دلایلی است که مزید بر علت رکود صادرات فرش ایران شده است.
و در این میان، تولیدکنندگانی قرارگرفتهاند که به دلیل فقدان مشتری مناسب و متضرر شدن از این شرایط، از ادامه فعالیت کنارهگیری کرده و بهمرورزمان سرمایهها از این صنف خارج و به بازارهای دیگر سرازیر میشود.
بر این اساس بسیاری به این باور رسیدهاند که با ادامه روند فعلی در صنعت فرش دستباف، شاید تا چند سال دیگر این حوزه از دست برود و آیندگان ما در موزهها این آثار فاخر را مشاهده کنند. درصورتیکه هنر فرشبافی تقریباً در اغلب استانهای ایرانی وجود داشته و بهغیراز لزوم حفاظت از هویت و اصالت آن اشتغال هزاران نفر هم وابسته به آن است؛ اما گویا مسوولان چندان توجهی به حمایت و فرهنگسازی برای این مورد نداشته و یا آنکه در اولویت برنامهها قرار ندارد.
هنری که از سالیان دور، دارای اعتبار و ارزش ویژهای بوده و فعالانش بهعنوان سمبل حیات مهمترین و اصیلترین هنر ایرانی شناخته میشدند؛ اما با تبلیغات منفی وعدم نگاه فرهنگی -هنری به این کالا، دار قالی به نمادی از فقر در خانهها تبدیل گشت و نسل جوان هم با دوری کردن از آن نشان میدهند که علاقهای به حفظ چنین صنعتی ندارند. حالآنکه در قدم نخست، تبلیغات و فرهنگسازی در راستای جایگاه فرش ایرانی و مهمتر از آن معرفی و ارج نهادن به هنرمندان آن اعم از طراح تا بافنده و سپس انجام حمایتهای لازم و کافی از این فعالان، ازجمله ضروریات حفاظت از این هنر- صنعت بهشمار میآید.