چالشهای توسعه بلاکچین و رمزارزها در ایران
حال نسبت به سایر کشورهای همسایه، وضعیت تنوع محصولات ایران بسیار بهتر است. شاید بزرگترین رقیب ایران در منطقه، امارات متحده عربی است که در امارات هم با توجه به تجربه شخصی و حضوری که داشتهام، خیلی محصولات و اجزای اکوسیستم در آنجا شکل نگرفته و بیشتر از طریق دیگر کشورها وارد شده و توسط غیراماراتیها هم مدیریت میشود. پس میتوان گفت وضعیت ما نسبت به حتی رقبای اماراتی از منظر توسعه و بومیسازی محصولات، شرایط خیلی بهتری است.
حال سه مانع را میتوان بهعنوان موانع اصلی بر سر راه فعالان حوزه رمزارز و بلاکچین نام برد؛ یکی از این موانع کمبود نیروی انسانی متخصص و مهاجرت است که متاسفانه ضربه بزرگی به این حوزه وارد کرده است. این حوزه بیشتر با فقر منابع انسانی مواجه بوده و اکنون هم بخش بزرگی از همین نیروی انسانی از کشور مهاجرت کرده است. متاسفانه بیشتر فعالان این حوزه در ایران، به واسطه نوع کار و شکل پرداختی که داشتند، راحتتر با پیمانکاران خارجی ارتباط برقرار کرده و تسویه مالی راحتتری انجام دادند و همین باعث شد که خیلی از اینها بتوانند در ایران کار خود را با پیمانکار به نتیجه رسانده و شاید فقط اندازه خرید یک بلیت از این افراد زمان ببرد تا از ایران خارج شوند. پس خروج منابع انسانی به نظر من به شدت به کسب و کارهای این حوزه فشار میآورد. تقریبا هر زمان بحث توسعه مطرح شده با این چالش روبهرو بودهایم که تیم را چگونه جمع کنیم؟ این افراد کجا هستند و هر موقع که صحبت میکنیم متاسفانه یکی از عزیزان از سبد افراد در دسترس خارج شده است.
چالشی بزرگ بعدی را میتوان در رابطه با مقرراتگذاری در ایران دانست که بلاتکلیف نگه داشتن این حوزه از نظر مقرراتی به این اکوسیستم صدمه زده است. در چنین فضایی چند نفر توان مالی استقامت را دارند؟ قانونگذار در خیلی از حوزهها سختگیرانه و بدبینانه نگاه میکند، درحالی که میتواند همان رویکردی که درباره ماینینگ داشته است را که موجب تصویب برخی قوانین هرچند ناقص شده، در باقی حوزهها هم انجام دهد.
در خصوص چالش بعدی میتوان به نبود ارتباط درست با جهان اشاره کرد که باعث محدودیت بازار برای کاربران ایرانی شده است؛ در صورتی که یک کارآفرین چینی یا آمریکایی یا اروپایی اگر محصولی موفق داشته باشد، میتواند جامعه هدف 9 میلیارد نفری را در پیش روی خودش داشته باشد. اینکه ما از بازارهای جهانی جدا هستیم هم به نظرم دسترسی ما را به شدت به بسیاری از مشتریهایی که حتی تمایل دارند در این حوزهها فعالیت کنند، اما نمیتوانند، محدود کرده است. قوانین و مقررات جهانی هم حضور ایرانیها را در بسیاری از پلتفرمها، اعم از پلتفرمهای جذب سرمایه و انتشار ایده محدود کرده است.
در مورد مزایای این صنعت باید گفت که هر کسبوکاری میتواند با توجه به مشتریهایی که کسب کرده به رشد اقتصادی کمک کند، فارغ از اینکه بلاکچینی باشد یا خیر. اما در مورد بلاکچین و رمزداراییها باید به این نکته توجه کنیم که ذات فرامرزی و بینالمللی بودن این فناوری باعث میشود که اگر قوانین و مقررات یاری کنند، فرایند جذب سرمایه و ورود ایران به بازارهای بینالمللی تسریع پیدا کند. این تسریع شاید با این مثال شفافتر شود؛ بعد از تصویب برجام صحبت اتصال بانکهای ایرانی به شبکه سوئیفت مطرح شد. شاید یک سال یا یک سال و نیم بعد هم همچنان دسترسی ایرانیها به این شبکه فعال نشده بود، وقتی دلیل را جویا میشدند، بانکهای بینالمللی اعلام میکردند تا زمانی که ایران و برجام به ثبات برسد ما باید دست نگه داریم، چرا که ممکن است دوباره توافقات بهم خورده و در این بین هزینه زیادی پرداخت کرده باشیم. مشاهده میشود که بعد از اتفاقاتی که افتاد و آمریکا از برجام خارج شد، این بانکها بهدرستی تشخیص داده بودند و هزینهای را برای اتصال بانکهای ایرانی به شبکهی سوئیفت انجام ندادند. اما اگر حالا فرض میکردیم که در آن دوره قوانین و مقررات یاری میکرد و ایران وارد بازارهای بینالمللی میشد، رمزارزها میتوانستند فرایند سرمایهگذاری خارجی را در ایران تسریع کنند. در این شکل، سرمایهگذاری خارجی از طریق رمزارزی مانند تتر، خرید سهام در قالب توکن در بازار سرمایه ایران، خرید زمین در قالب توکن املاک، همگی در قالب رمزداراییها به سرعت قابل اتفاق بود و این فرآیند سریعتر انجام میشد.
در سایر نقاط جهان نیز باید گفت یکسری کشورها بحث راهاندازی رمزارز ملی را مطرح کردند. کشورها وقتی وارد این حوزه شدند، تلاش کردند تا با استفاده از رمزارزها منابع خارجی را جذب کنند. در سمت دیگر، کشورهایی مانند چین قرار دارند که با راهاندازی رمزارزهای ملی در تلاش برای جهانیسازی واحد پولی خود و افزایش نظارت بر پرداختها هستند. بعضی از کشورها مانند آلمان و سوییس مجوزهایی را در راستای راهاندازی بورسهای مبتنی بر بلاکچین صادر کردند. بعضی دیگر فرایند میزبانی از ماینرهای رمزارزی را به شدت تسهیل کردند که میتوان برای مثال قزاقستان را نام برد که در این زمینه فعالیت میکند. برخی میزبانی صرافیهای رمزارزی را برعهده گرفتند که میتوان کشورهای کوچکی مثل لیختناشتاین و لوکزامبورگ و جزایر مختلف دنیا را نام برد که با ایجاد بهشتهای مالیاتی، میزبانی حقوقی این کسب و کارها را بر عهده گرفتند. کشورهای مختلف دنیا سعی کردند هرکدام یک بخش از این بازار را در اختیار خود قرار دهند. یکی از نکات جالب برای من این است که کشورهای عربی هم بخش توسعه محصولات اسلامی در این حوزه را راهاندازی کرده و رویدادهایی مرتبط با بررسی ابعاد اسلامی حوزه رمزارزها و بلاکچین را برگزار کردند و در همین حین ما با وجود اقدامات و اتفاقات مهمی که فعالان این اکوسیستم در ایران رقم زده اند، از سمت نهادهای تنظیمگر شاهد بلاتکلیفی و حتی در برخی بخشها مقابله با این فناوری هستیم.