بنیانهای تابآوری در شرکت مجتمع فولاد خراسان
فولاد خراسان همزمان با پیشرفت و توسعه صنعت فولاد ایران طی دو دهه گذشته، در تولید مقاطع فولادی و تکمیل زنجیره ارزش نقش اثرگذاری ایفا میکند. همچنین همزمان با بدل شدن ایران، از کشوری واردکننده به یکی از تولیدکنندگان بزرگ فولاد جهان، این شرکت نیز مسوولیت خود را در عرصه صنایع معدنی و پیشگیری از خامفروشی ذخایر سرزمینی کشور به درستی اجرا کرده است. به ویژه آن که راهبرد بیست ساله این شرکت، بر تکمیل حلقههای زنجیره تولید خود تاکید داشته است.
فولاد خراسان، اینک با وجود سهم خود در معادن سنگان، نگاه خود را به احداث کارخانه تولید کنسانتره در این پهنه ارزشمند، به عنوان واپسین حلقه مورد نیاز خود در زنجیره تولید - از سنگآهن تا محصول نهایی - متمرکز کرده است.
پویایی استراتژیک، بنیان تابآوری
صنعت فولاد ایران در سالهای اخیر با چالشهای گوناگونی روبهرو شده است؛ چالشهایی که علاوه بر اثر منفی بر سودآوری صنایع فولادی، بر تابآوری آنها نیز تاثیر منفی داشته است. در عین حال، به نظر میرسد آنچه تاکنون فولاد خراسان را به چیرگی بر این چالشها نایل کرده است، رویکردهای بلندمدتی است در قالب استراتژیهای خود در پیش گرفته است.
فولاد خراسان، با وجود سودآوری چشمگیری که در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ داشته، با همان چالشهایی مواجه است که پیشروی تمامی تولیدکنندگان این رسته وجود دارد؛ از افزایش غیرمتعارف بهای تمامشده عملیاتی، ناشی از بهای تامین مواد اولیه گرفته تا توقفهای طولانی مدت تولید به سبب محدودیتهای انرژی شامل برق و گاز.
در این شرایط این مجموعه با تغییر در رویکردهای مدیریتی در حوزه تولید، فروش و صادرات به دنبال بهینهسازی هزینهها و سودآوری مطلوبتر است. بهای تمامشده عملیاتی این شرکت در سال ۱۴۰۱ به نسبت به سال پیشین آن ۳۳ درصد افزایش یافته، درحالیکه درآمدهای عملیاتی در همین بازه زمانی تنها ۱۸ درصد رشد داشته است.
دسترسی به ذخایر غنی سنگ آهن و انرژی از جمله عوامل اصلی رشد و توسعه، صنعت فولاد کشور بوده و این مزیت رقابتی، منجر به افزایش روزافزون حجم سرمایهگذاریها در این صنعت شده است.
با وجود ارزشآفرینی چشمگیر صنعت فولاد، چالشهایی همچون افزایش نرخ حاملهای انرژی و بعضا قیمت بالای سنگ آهن و کمبود سنگآهن با کیفیت در چند سال اخیر، حاشیه سود واحدهای فولادسازی را تهدید کرده و در بلندمدت میتواند ریسک سودآوری این صنعت را بالاتر ببرد.
وجود ذخایر غنی و ارزشمند سنگآهن در منطقه سنگان خراسان، مشوق سرمایهگذاری برای احداث واحدهای معدنی و صنعتی در این منطقه شده است. این درحالی است که شرکت مجتمع فولاد خراسان یکی از مهمترین فعالان صنعت فولاد در منطقه شمال شرق کشور است که علاوه بر تکمیل زنجیره تولید در داخل کارخانه، از احیا مستقیم تا نورد مقاطع سبک ساختمانی، از مزیت نزدیکی جغرافیایی به این پهنه معدنی ارزشمند نیز برخوردار است.
این شرکت با ظرفیت تولید سالانه بیش از ۵ میلیون تن انواع محصولات زنجیره از گندله سنگآهن تا محصولات نوردی، سبد متنوعی متشکل از آهن اسفنجی، بیلت فولاد و مقاطع سبک ساختمانی را در اختیار دارد. با توجه به ریسک بالای تامین مواد اولیه و نقش استراتژیک و تعیینکننده کنسانتره سنگآهن در تولید، احداث واحد تغلیظ سنگآهن با ظرفیت تولید سالانه ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تن کنسانتره نیز در دستور کار این شرکت قرار گرفته است.
در حال حاضر شرکت مجتمع فولاد خراسان با برنامهریزی هدفمند و رویکردهای مدیریت ریسک، خوراک واحد گندلهسازی را در زمان مناسب تامین میکند که این امر موجب شده تناژ حمل و بارگیری کنسانتره سنگآهن برای تامین خوراک ماهانه واحد گندلهسازی این شرکت در تیرماه سال جاری به ۲۹۶ هزار و ۳۱۷ تن برسد و به این ترتیب رکورد تامین خوراک ماهانه کنسانتره پس از گذشت دو سال شکسته شود.
با توجه به اینکه شرکت مجتمع فولاد خراسان بخش اعظم و اصلی از زنجیره تولید فولاد را در اختیار دارد، از پتانسیل بالایی برای تولید پایدار و درآمدزایی برخوردار است. این شرکت در سال ۱۴۰۱ موفق به تولید ۵۳۳ هزار تن آهن اسفنجی و بریکت، ۷۶۹ هزار تن شمش و ۴۸۶ هزار تن انواع مقاطع سبک ساختمانی شد که در مقایسه با سال پیشین آن، حجم تولید کاهش ناچیزی داشته است. علت این مساله را میتوان در چالش اصلی فولادسازان، یعنی محدودیت مصرف انرژی شامل برق و گازجستوجو کرد. در سال گذشته قطعی گاز به مدت ۱۰۰ روز و قطعی برق به مدت ۶۰ روز موجب توقف تولید در واحدهای صنعتی این شرکت شد.
با این حال، تولید گندله سنگآهن در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال قبل از آن افزایش یافته و به بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تن رسیده است. بررسی آمار تناژ فروش فولاد خراسان نیز از رشد حدود ۴ درصدی و کسب درآمد ۱۲۴ هزار و ۲۹۸ میلیارد ریالی این شرکت حکایت دارد.
بخش عمده فروش محصولات این شرکت در سال ۱۴۰۱ داخلی بوده و فروش صادراتی سهم ۱۷ درصدی را به خود اختصاص داده که نسبت به سهم ۲۲ درصدی سال ۱۴۰۰ افت داشته است.
به طور کلی سال ۱۴۰۱ سالی پرچالش برای سودآوری فولادسازان بود و به سبب شرایط اقتصادی کشور، نرخ بسیاری از اقلام و نهادههای تولید به طور چشمگیری افزایش یافت و با وجود سودآوری قابلتوجه اغلب واحدهای فولادسازی، حاشیه سود آنها با افت قابلتوجهی همراه بود. بهطوریکه میتوان اذعان داشت با تداوم چنین روندی فایق آمدن بر مشکلات زنجیره تولید، تنها در آن دسته از مجموعههایی امکانپذیر است که توازن زنجیره تامین، تولید و سبد عرضهی خود را به عنوان برنامهای راهبردی مدنظر قرار داده باشند؛ امری که به نظر میرسد در مورد فولاد خراسان مصداق داشته و در کانون نگاه مدیران و سیاستگذاران آن قرار داشته است. علیرغم همه چالشها این امر را میتوان در خروجی عملکرد مالی و تولیدی این شرکت مشاهده کرد.
نگاهی به افزایش بهای تمامشده و درآمدهای عملیاتی این شرکت در سالهای اخیر نشان میدهد که همواره درآمد عملیاتی رشد بالاتری را نسبت به بهای تمامشده داشته است. در حالی که در دو سال اخیر با تغییر این روند، بهای تمامشده عملیاتی این شرکت بیش از درآمدها افزایش یافته که به معنای کاهش درآمد و کاهش حاشیه سود این شرکت است. نگاه دقیقتر به هزینههای تولید این شرکت نشان میدهد که هزینه مواد مستقیم در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ به ترتیب ۵/ ۱ و ۱۵/ ۱ برابر و هزینههای تامین انرژی شامل برق، گاز و سوخت در همین زمان به ترتیب ۵ و ۶/ ۱ برابر شدهاند.
برنامهریزی برای مدیریت ریسکها
فولاد خراسان سال ۱۴۰۲ را در حالی آغاز کرد که تولید محصولات در واحدهای فولادسازی، احیای مستقیم و گندلهسازی در سه ماه نخست سال افزایش یافت. با توجه به تجربه سال گذشته، این شرکت با بهینهسازی و مدیریت بهای تمامشده محصولات، هزینه مواد مصرفی شامل کنسانتره، گندله و مواد افزودنی واحد فولادسازی را کاهش داده و همین امر به کاهش چشمگیر بهای تمامشده در سه ماه نخست سال و موجب افزایش ۴۷ درصدی سود خالص این شرکت شده است.
شرکت مجتمع فولاد خراسان با استفاده از تجربیات گذشته، برنامههای مدیریت انرژی، تکمیل زنجیره ارزش و تامین زیرساختها را جدیتر دنبال میکند: با این حال باید در نظر داشت مسایلی همچون نوسانات و تفاوتهای نرخ ارز، افزایش قیمت نهادههای تولید به دلیل تورم بالا و ظرفیت و کیفیت پایین ناوگان حملونقل ریلی از جمله چالشهای کلانی محسوب میشوند که مدیریت آنها باید مدنظر استراتژیستهای این صنعت، از جمله تدوینکنندگان راهبردهای فولاد خراسان باشد.
از همینرو برنامههای مدیریتی در سطح بنگاه برای حفظ سودآوری فولادسازان کافی نیست و باید راهبردهای کلانی را برای رفع چالشهای پیشرو تدوین و پیادهسازی کرد.
نکته حایز اهمیت دیگر در صنعت فولاد، نحوه تعیین قیمت محصولات زنجیره است؛ شرکتهایی که پیوستاری از تمامی حلقههای این زنجیره را در اختیار داشته باشند، از جمله فولاد خراسان، در برابر نوسانات حلقههای مختلف این زنجیره تابآوری بیشتری داشته و کمتر با فقدان توازن روبهرو میشوند.
به بیان دیگر مجتمع فولادخراسان در زمره شرکتهاییست که با اندکی اهتمام بر تکمیل آخرین حلقه باقیمانده از زنجیره تولید خود و اتصال مستقیم به معدن، میتواند با کمترین نگرانی، به تولید خود ادامه داده و نوسان حاشیه سود ناشی از بهای تامین یا سایر حلقههای تولید، تاثیر جدی بر تابآوری این شرکت نداشته باشد.