افزایش توان رقابتپذیری
دو ابرچالش صنعت توزیع در ایران کداماند؟
تعیین نرخ حاشیه سود شرکتهای پخش به صورت دستوری است. این مساله عقبماندگیهایی را در این صنعت رقم زده است. در واقع یکی از چالشهای جدی در حوزه پخش کشور، نرخگذاری دستوری و غیرواقعی بودن نرخها در این صنعت است؛ با این حال در برهه فعلی شاید نتوان انتظار داشت نرخها بهطور کامل آزاد شود، اما حداقل انتظار میرود سهم شرکتهای پخش به صورت درست و واقعبینانه تعیین شود. این در حالی است که نرخهای پایین، امکان سرمایهگذاری در این صنعت و توسعه فناوریها برای ارتقای توان رقابتی را محدود کرده است. با تمام این اوصاف، شرکتهای ایرانی در این زمینه از استانداردهای جهانی عقب نیستند و از منظر بهروزرسانی سیستمهای سفارشگیری، کنترل داخلی و فروش بر اساس نیازهای شرکتها همواره در وضعیت مطلوبی قرار دارند، با این حال بخشی از فعالیت این شرکتها مانند حوزه لجستیک نیازمند ارتقای فناوری و دانش است.
واقعیت آن است که تا زمانی که بحث قیمتگذاری دستوری وجود دارد نمیتوان انتظار توسعه در این صنعت داشت، در حالی که اگر حاکمیت نیز به هر دلیل نمیتواند بحث قیمتگذاری دستوری را رها کند، لااقل توزیع سود را در طول زنجیره بهطور منطقی مورد توجه قرار دهد و بهطور همزمان سود منطقی در طول زنجیره را لحاظ کند تا ساختار نظام توزیع به درستی شکل بگیرد.
در شرایط کنونی سرمایهگذاران علاقهای به سرمایهگذاری در این حوزه ندارند. در واقع شواهد موجود حاکی از آن است که در چنین شرایطی به دلیل مسائل و موانع موجود، سرمایهگذاران علاقهای به سرمایهگذاری در صنعت پخش ندارند. از اینرو برای ترغیب بخش خصوصی به سرمایهگذاری، دولت باید انگیزه ایجاد کند و در صورتی که دولت به این رسالت خود به درستی عمل کند، بسیاری از مشکلات موجود در صنعت پخش برطرف خواهد شد. برای این منظور صاحبنظران بر این باورند که مساله مهم این است که دولت مداخلهای در امور بخش خصوصی نداشته باشد و از هر نوع مداخله در این حوزه خودداری کند. به عنوان مثال در حال حاضر متاسفانه نظام توزیع دارای متولی خاص و ثابتی نیست و به صورت چندپاره مدیریت میشود به همین دلیل نمیتوان انتظار نتیجه مطلوبی در این صنعت داشت. با این حال امیدواریم با ایجاد مجدد وزارت بازرگانی، بتوان این صنعت را مورد سیاستگذاری واحد قرار داد که در این صورت و با رفع بسیاری از چالشهای حوزه سیاستگذاری از یکسو و ساماندهی توزیع سود و مارجین در طول زنجیره پخش از سوی دیگر، میتوان انتظار داشت با توجیهپذیری ارزش پخش در کشور، سرمایهگذاری در آن نیز متحول شود. به عنوان یک مثال دیگر در حال حاضر در حوزه سامانهها دچار سندروم سامانهای شدهایم و هر یک از نهادهای حاکمیتی بدون تعامل سازنده میان اجزا، یک سامانه راهاندازی کردهاند و در نتیجه ایجاد سامانههای متعدد باعث سردرگمی افراد و فعالان اقتصادی شده است که همه این سرگردانیها مانع از حضور سرمایهگذاران در این صنعت خواهد شد.
در دنیای امروز یکی از استراتژیهای اثربخش توسعه صنایع، شبکهسازی و ایجاد همکاریهای استراتژیک است. در چنین فضایی، همکاری بین تولیدکنندگان، شرکتهای پخش و خردهفروشیها میتواند مزیت رقابتی ارزشمندی را برای هر سه ضلع این مثلث پدید آورد. این همکاری میتواند هم در سطح منابع و هم در سطح فرآیندها صورت پذیرد. بهعنوان مثال در صورتی که نظام تولیدکننده، نظام تامین و توزیع شرکت پخش و نظام سفارشگذاری و مدیریت موجودی خردهفروشیها در قالب همکاری استراتژیک به صورت یکپارچه مدیریت شود، همافزایی میان منابع و فرآیندهای آنها به حداکثر خواهد رسید. اجرای چنین نظام یکپارچهای خود مستلزم عواملی است که پیشتر برای ارتقای کارایی عملیاتی صنعت پخش بیان شد، بهخصوص استفاده از فناوری روز، بازطراحی فرآیندها و آموزش نیروی انسانی. از اینرو به نظر میرسد بازسازی بدنه فرسوده نظام توزیع کشور نهتنها برای افزایش کارایی این نظام ضروری است، بلکه یکی از الزامات شکلگیری همکاریهای استراتژیک، بهعنوان یکی از استراتژیهای موثر برای رشد کسبوکارها در آینده این صنعت است.
به نظر میرسد مهمترین معضل نظام توزیع در شرایط فعلی نبود استراتژی مشخص برای نظام توزیع کالا و خدمات باشد. به عبارت دیگر نظام توزیع کشور نه بهطور کامل سنتی است و نه بهطور کامل سیستمی و پیشرفته؛ به گونهای که بهرغم راهاندازی بیش از 15 سامانه در این رابطه (البته برخی از آنها هنوز به مرحله عملیاتی نرسیده است)، همچنان شاهد بروز مشکلات اساسی و عدم دستیابی به نقطه مطلوب هستیم. در عین حال بر اساس مطالعات آسیبشناسی صورتگرفته، راهکارهای پیشنهادی در راستای بهبود نظام توزیع و تقویت بخش تولید، در چهار محور زیر ارائه شده است:
الف- راهکارهای مرتبط با ساماندهی شبکه تامین داخلی با تاکید بر تقویت جایگاه تامینکنندگان خرد کالا در کشور، توسعه کانونهای تولیدی خرد و کوچک، بهرهمندی از خدمات بازتوزیعی در شبکه تامین با ایجاد مراکز لجستیک و تسریع در ایجاد یکپارچگی در زمینه اطلاعات کالاهای موجود در شبکه
ب- راهکارهای مرتبط با ساماندهی شبکه توزیع کالایی مشتمل بر نظامدهی به هر دو بخش عمدهفروشی و خردهفروشی از طریق افزایش سهم بخش سازمانیافته
ج- راهکارهای مرتبط با ساماندهی نظام مدیریت تامین و توزیع مشتمل بر بازنگری در ضوابط ناظر بر نظام قیمتگذاری و همچنین بازنگری در الگوی تقسیم کار دستگاههای بخشی در امر نظارت و بازرسی با هدف تخصصی کردن امور نظارت در دستگاههای متولی
د- راهکارهای مرتبط با اشباع بازار داخلی از کالای ایرانی با تکیه بر الگوی مصرف درونزا و همسو کردن نیاز مصرفی کشور با ظرفیت تولید داخلی. در اجرای این امر افزایش ظرفیتهای عرضه محصولات داخلی، افزایش توان رقابتپذیری کالاهای تولید داخل و کاهش هزینه نظام فروش و توزیع برای کالاهای ایرانی مورد تاکید قرار دارد.