رنج کمبود سرمایهگذار
چالشهای صنعت پخش در ایران چیست؟
موانع و چالشهای صنعت پخش
۱- سرمایهگذاری کم در بخش تحقیق و توسعه
با توجه به غیرعلمی بودن فرآیندهای پخش در ایران و نقش مهم تجربه مدیران قدیمی در مدیریت صنعت پخش، توجه چندانی به سرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه موضوعات مرتبط با صنعت پخش نشده است. این در صورتی است که مهمترین ابزار برای بهینهسازی مرتبط با صنعت پخش، اجرای پروژههای تحقیق و توسعه در بخشهای مختلف از جمله برای پخش سرد و پخش گرم به صورت عمومی و همچنین در گروههای کالایی خاص است.
۲- مدیریت غیرکارآمد
ریسکهای موجود در صنعت پخش و کم بودن تعداد شرکتهایی که ثبات بالایی دارند و مزایای مناسبی را به کارکنان خودشان پیشنهاد میدهند، باعث شده که رفتوآمد نیروی انسانی حتی در سطح مدیریت نیز زیاد باشد و توسعه دانش مدیریت که به واسطه تجربه کار طولانیمدت در یک صنعت پیش میآید در صنعت پخش اتفاق نیفتد. این موضوع باعث میشود مدیرانی روی کار بیایند که در ابتدای کار حتی به درستی نمیدانند شرکت پخش چیست.
۳- ضعف آموزش نیروی انسانی
یکی از چالشهایی که صنعت پخش را بسیار آسیبپذیر کرده است نداشتن نیروی انسانی آموزشدیده در زمینه پخش است. توسعه فناوری در زمینه پخش نتوانسته آنگونه که باید بهکارگیری نیروی انسانی را کاهش دهد. دلیل این امر را میتوان نبود تحصیلات آکادمیک در حوزه پخش دانست. برای مثال جا دارد که دقیقاً بررسی شود وظایف موزع چیست و چه مسوولیتهایی را بر عهده دارد و چطور میتواند به صورت بهینه فعالیتهایش را انجام دهد؛ یا مثلاً بررسی شود که پخش مویرگی چیست و چگونه به بهینهترین شکل انجام میشود.
تمامی رویهها در این صنعت با شبیهسازی فعالیتهایی که در کشورهای خارجی انجام میشود طراحی شده است، یا گاه برآمده از تجربیات شخصی افرادی است که سالها در این حوزه فعالیت کردهاند. ما باید اصولی را برای صنعت پخش جمعآوری کنیم و این اصول را به نسلهای بعد انتقال دهیم تا با انباشت دانش در این حوزه به نشر و گسترش هرچه بیشتر دانش پخش کمک کنیم.
۴- اتخاذ سیاستهای نابجای دولتی
برای مثال در صنعت پخش دارو، دولت با سیاست تخصیص ارز دولتی پیامدهایی منفی برای این صنعت داشته که از آن جمله میتوان به قیمتگذاری دستوری دارو اشاره کرد که همین موضوع مانع سرمایهگذاریهای گسترده و توسعه در شرکتهای پخش شده است.
۵- مدیریت ریسک
تنها با تحلیل رفتار مشتریان در گذشته است که مدیران صنعت پخش میتوانند نسبت به ریسکهایی که در آینده پخش سرد و پخش گرم وجود دارد آگاهی پیدا کنند. در سالهای اخیر بانکها در ازای دریافت کارمزد، خدمات مدیریت ریسک به بسیاری از شرکتهای پخش ارائه کردهاند.
۶- ورود فناوریهای جدید
فناوریهای جدید در عین حال که میتوانند فرصتهای جذابی را برای شرکتهای توزیع فراهم کنند، از طرف دیگر تهدید بزرگی برای شرکتهای سنتی پخش و شرکتهایی هستند که تمایل به انعطافپذیری و بهروزرسانی فرآیندهای خود ندارند. با وجود اینکه فناوری اطلاعات ابزارها و امکانات بسیار مناسب و بهینهای را برای مدیریت نیروی انسانی و منابع شرکتهای پخش در اختیار آنها قرار میدهد، هنوز برخی شرکتها بهخصوص شرکتهای پخش متوسط و کوچک نتوانستهاند تصمیم به خرید نرمافزار برای مدیریت توزیع و پخش بگیرند. این در صورتی است که زیرساختهای تکنولوژیک مناسبی در کشور ما ایجاد شده است. برای مثال نرمافزار پخش مویرگی برای شرکتهای پخش کوچک و متوسط که با تعداد زیادی از ویزیتورها کار میکنند بسیار تسهیلکننده است.
۷- نبود حمایت دولت
صنعت پخش ۹ درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده که نشاندهنده اهمیت این بخش در اقتصاد ماست. حمایت دولت از این بخش میتواند بسیاری از شاخصهای اقتصادی از جمله نرخ بیکاری را تعدیل کند و موجب رونق و رشد دوباره تمام شرکتهای فعال در این صنعت شود. از دیدگاهی دیگر، نبود حمایت درست دولتی را در وضعیت اقتصاد کلان که به صورت مستقیم بر صنعت پخش تاثیر میگذارد میتوان دید.
۸- خودروهای فرسوده و فاقد امکانات
نداشتن خودروهای بزرگ و مجهز به امکانات خاص برای هر دسته کالایی، معضل دیگری است که نیاز به حمایت جدی دولت دارد. کالاهای خاصی مانند کالاهای مصرفی هستند که برای حمل قطعاً نیاز به خودروهای یخچالدار و باکیفیت دارند و از طرف دیگر کالاهای دیگر هم هر یک با توجه به ماهیتی که دارند نیازمند خودروهایی با امکانات خاصی هستند. در چند سال گذشته به دلیل تحریمهایی که علیه کشور ما صورت گرفته هزینه واردات این خودروها و تجهیزات به شدت بالا رفته و حتی تعمیر خودروهای قدیمی نیز دیگر بهصرفه و بهینه نیست.
۹- نداشتن متولی مشخص برای صنعت پخش
هنوز هم دقیقاً مشخص نیست که متولی اصلی صنعت پخش کدام وزارتخانه یا نهاد به حساب میآید. این امر باعث شده که بسیاری از شهرداریها و نهادهای دیگر بتوانند تا با سلایق شخصی خودشان در امور شرکتهای پخش دخالت کنند و در بسیاری از موارد مانع رشد مستمر اینگونه شرکتها میشوند.
۱۰- ابهام در قوانین
ابهام در قوانین از آنجا پیش میآید که مراجع قانونگذاری در تصمیمگیریهایی که تاثیر مستقیم بر روی صنعت پخش دارد از مشورت شرکتهایی که در این صنعت فعالیت میکنند و ذینفع هستند استفاده نمیکنند. برای مثال محدودیتهایی که برای تردد خودروهای پخش در محدوده طرح ترافیک وجود دارد یا عوارض بالایی که شهرداریها از شرکتهای پخش میگیرند، همگی محدودیتهایی هستند که به واسطه ضعف و ابهام قوانین هزینههای بالایی را به شرکتهای پخش تحمیل میکنند.
۱۱- کاهش قدرت خرید مردم و بهتبع آن کاهش مصرف
شرایط عمومی اقتصاد کشور ما در چند سال گذشته به شکلی بوده که به دلیل تحریمها و تغییرات زیاد در نرخ ارز قدرت خرید مردم به شکل معناداری کاهش پیدا کرده که باعث کاهش مصرف مردم و در نتیجه کاهش جریان گردش کالا در اقتصاد کشور ما شده است.
۱۲- تعیین حاشیه سود شرکتها به صورت دستوری
این یکی از معضلاتی است که به دلیل دخالتهای دولت اتفاق میافتد. در کمتر جایی از دنیا دولت میزان حاشیه سودی را که شرکتهای پخش میتوانند به دست آورند تعیین کند. با توجه به گسترده بودن جغرافیای کشور و تفاوت در هزینههای عملیاتی شرکتهای پخش در شهرهای مختلف، بنابراین طبیعی است که در هزینه خدماتشان هم تفاوتهایی وجود داشته باشد. تعیین حاشیه سود به صورت دستوری باعث میشود که شرکتهای نوپا توان بقا در بازار نداشته باشند و این موضوع به مانع بزرگی برای ورود بخش خصوصی تبدیل شده است؛ به همین دلیل سرمایهگذاران تمایل چندانی برای سرمایهگذاری در این بخش نشان نمیدهند.
۱۳- بالا بودن نرخ بهره بانکی
این مشکل باعث میشود که در صورت قرار گرفتن شرکتها در شرایط بحرانی، آنها توان تامین مالی برای برونرفت از بحران را نداشته باشند. از طرف دیگر به دلیل بالا بودن نرخ بهره بانکی، سرمایهگذاران با تردیدهای بیشتری برای پذیرش ریسک سیستمی صنعت پخش در ایران مواجه میشوند.
با وجود اینکه صنعت پخش سهم زیادی از تولید ناخالص ملی دارد اما توجه لازم به این بخش نشده است. در این مقاله سعی کردیم به مهمترین چالشهای صنعت پخش پیشروی سرمایهگذاران و کسانی که در این بخش کار میکنند اشاره کنیم تا بخشهای مختلف اقتصادی بتوانند تصمیمهای بهتری بگیرند.