فرصت هایی همزاد تهدید
اکنون اگر نمیتوان نفت خام را میلیون میلیون بشکه فروخت و بهجایش فلان ماشین لوکس یا گوشی همراه را وارد کرد، چه باک، وقتی بسیاری از طرفهای تجاری ما در سراسر دنیا با میل خود یا خلاف آن، دست از خریدوفروش منابع زیرزمینی ایران کشیدهاند چرا باید کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفت؟
وقتی نفت روسیه با سقف قیمت 60 دلار توانسته بازار نفت ارزان در جهان را تصرف کند و چین با اتکا به شعار رهبر پیشین خود اهمیتی برای رنگ خوراکش قائل نیست، چرا هنوز هم کسانی هستند که نمیخواهند از پای بساط نشئهآور نفت بلند شوند و همه افتخارشان فروختن هزار بشکه بیشتر از برج قبل است؟
آیا بیش از 7000 شرکت دانشبنیان در سراسر کشور در زیر همان آفتابی که همتایانشان در هند، چین، سنگاپور و مالزی زندگی میکنند، نمیزیند؟ مگر بهاصطلاح دودو تای آنها کمتر از چهار میشود که کشوری بااینهمه سرمایه انسانی، یکسره بخواهد از خیال تهدید، شب و روزش را بهحساب و کتاب خساراتش بگذارد! کارآفرین خود بهتر از هرکسی میداند که بنبست برای او واژهای محال مینماید که در غیر این صورت کارآفرین خواندنش، خطابی عبث است، کارآفرینان این کشور مشابه همه تجربیات بشری در سراسر دنیا نه حمایتهای مالی آنچنانی میخواهند و نه اتمسفری جذاب از فرصتهای رانت زده، آنها نیاز ندارند تا دستورالعملهای بوروکراتیک اداری به آنها نقشه راه بدهد، آنان میتوانند با یافتن فرصتها و جدا کردنشان از تهدیدهای نهفته و هویدایی که منظومه بازار ایرانی را در چنبره خود گرفته، بندهای سنگین تفکر تاریخ گذشته اقتصاد مبتنی بر خام فروشی را به خاطرهها بسپارند.
فرصت هایی همزاد تهدید
استارت آپ های وطنی اگر خود را در نظر و عمل از تجربههای موفق و مهمتر از آن، ناموفق دیگر همکارانشان محروم نکنند، خواهند توانست در افق فردا، منظری از ارزشافزودهای همهکس خواه بسازند، منظری که کالا و خدمات حاصل از آن در برابر تهدید تحریم روئینتن باشد و برای مشتریان پیدا و ناپیدایش قابلچشمپوشی نباشد. امروز گردشگری، صنایع هایتک و خدمات مبتنی بر فضای سایبر جزو فرصتهای هستند که دروازههای برونرفت از بحران را گشودهاند، دروازهای که برای گشوده ماندنش نیازمند رفتاری حرفهای از سوی دولت است، رفتاری که دولت پایش را تصدیگری بیرون بکشد و تنها در مقام تسهیل گری بیطرف، بندهای بوروکراتیکش را از پای فعالان اقتصادی بردارد. اما گویا تصمیمساز هنوز نتوانسته علیرغم همه رشته سخنانی که مدام از سوی وزرا و متکلمان اقتصادی تکرار میشود، راهی بهسوی بهبود زیستبوم کارآفرینی بر محور ارزشآفرینی بیابد، امروز همان تصمیمساز میخواهد جدایی هر چه بیشتر بازارهای ایرانی از دیگر نقاط جهان و زخم حاصل از آن را با مرهم ناکافی و کم جوهر تجارت منطقهای التیام ببخشد اما در عمل هنوز نتوانسته پلی را نشان بدهد تا کارآفرینان در مقابلش به قول اصفهانیها سه و سه پل بسازد.
ممکن است کسی بپرسد چرا در پی اراده تصمیمساز به گشودن بازارها در افق همسایگی و برچیدن بندهای بروکراسی از پای کارآفرینان هنوز تا آنچه جهش پایدار صادراتی و رشد ارزشآفرینی غیر گلخانهای خوانده میشود، فاصلهای ثریا وار وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت در این راه صعبالعبور گردنههایی وجود دارد که گذر از آن به چیزی فراتر از اراده کارآفرینان نیاز هست، برای مثال در چالش اساسی به قطع ارتباطات مالی ایران با مراکز درجه اول و دوم جهانی بازمیگردد، نپذیرفتن سازوکار اف ای تی اف که با توجیه امکان افشای اطلاعات مربوط به مبارزههای تحریمی نهادینهشده در کنار خودتحریمی در حوزه تجارت الکترونیک باعث شده تا شناگران دریای کارآفرینی، دستبسته میان امواج اقتصاد جهانی رها شوند و گاه قید شنا در این دریای پرتلاطم را به غرق شدن ترجیح دهند.
در جدیدترین موج خودتحریمی، وقتی تصمیم گیر برای اولین بار صاحبان کسبوکار بر بستر دیجیتال را بین برگزیدن دامنه آی آر و محرومیت از خدمات مالی مخیر میکند، چه پیامی به کارآفرین فرستاده میشود؟ آیا با زبان سخت به او گفته نمیشود که انتظار پیوستن به بازارهای جهانی را از سر بیرون کند و آن پرسشگر باید از تصمیمساز کمتر پاسخگو بپرسد بدیل اش برای بازارهای مالی جهانی چیست؟ چگونه میخواهد در زمانهای که قانون کپیرایت پیشفرض اصلی هر ابتکار و خلاقیتی است در برابر رقبای بیرونی حرفی برای گفتن داشته باشد و یا با کدام راهبرد میخواهد انحصار تامین مالی از سیستم رانتیر بانکی را بشکند و تسهیلاتی ارزان، کمبهره با ریسک پایین را در اختیار فعالان اقتصادی قرار دهد؟
هر کارآفرینی ایرانی یا صاحبان پرشمار استارت آپهای وطنی بیگمان با خیال شکست شب را به صبح نمیرسانند اما آنان هماوردهایی را به میدان میطلبند که در عقبه لشکرشان خودتحریمیها صفآرایی نکردهاند، آنان با رقیبانی پنجه در پنجه میافکنند که لازم نیست برای ارتباط با هر پلتفرم اجتماعی، نیمی از وقتشان را صرف دور زدن پالایههای دیوار گونه کنند و به قول آن مقام مسوول بر سر هر بقالیشان فیلترشکن نمیفروشند!
پس از اگر تصمیمسازی میخواهد به گوشهای از وعدههای شیرین اش وفا کند، بندها را بردارد و مسیر مبادلات مالی با جهان را هموار کند، به قانون کپیرایت وفادار باشد و از جانب مالیاتدهندگان و شهروندان با گردنی افراشته بهواسطه سخن حق با دیگر بازیگران اقتصاد جهانی به گفتگو بپردازد وگرنه گردنههای این مسیر تا آن قله موفقیت همچنان بی رهرو باقی خواهد ماند و ما تنها بارانداز فاتحان قلهای خواهیم شد که دیگران اش خواهند گشود.