بومی سازی صنایع
اما اینکه چرا کشور ایران در موضوع بومی سازی بسیار کند حرکت می کند، جای بحث بسیاری دارد. با طراحی و ساخت قطعاتی که توانایی ساخت آن در کشور وجود دارد، به ویژه در شرایط تحریمی که اکنون در آن به سر میبریم، میتوان خودباوری صنعتی در کشور را تقویت کرد و با عبور از تحریم ها، قدم مهمی در پیشرفت صنعتی کشور برداشت.
اگر قرار باشد که بخش های صنعتی کشور اقبال گسترده ای به متخصصان دانشگاهی داشته باشند، دانشگاه ها هم باید اشتیاق کافی و متناسب با نیاز صنعت برای حل چالشهای صنعتی داشته باشند. متأسفانه موضوع پروژه ها و پایان نامه هایی که در دانشگاه ها تعریف میشود، اغلب ارتباط چندانی با صنعت داخل کشور ندارد.
این پروژه ها اغلب جنبه تئوری دارند و ممکن است به چاپ مقاله منجر شوند که در نهایت تنها موجب ارتقای علمی دانشجو و استاد میشود. در صورتی که باید توجه شود اساس وجود و پیدایش دانشگاه ها در کشور، حل مشکلات صنعت بوده است. حل این مشکل نیاز به سیاست گذاری صحیح دارد؛ به گونه ای که متخصصانی که چه در صنعت و چه در سایر بخش ها گره ای از مشکلات کشور باز میکنند، باید ترفیع درجه پیدا کنند. زیرا که علم بدون عمل میتواند کاری بیهوده باشد و حتی میتواند اصراف زمان و سرمایه های انسانی باشد. بنابراین لازم است که ارتباط مؤثرتری بین صنعت و دانشگاه صورت بگیرد تا بتوان از بازوی نیرومند دانشگاه در حل مشکلات صنعت استفاده کرد.
بومیسازی به مثابه ساخت داخل، تعریف ساده و سطحی بومیسازی است. تعریف ما از بومیسازی در واقع تحقق پتانسیل رشد صنعتی نهفته در داخل کشور و یافتن جایگاه “شایسته”مان در سلسله مراتب مزیت نسبی در دنیا است؛ ما و هیچ کشوری در دنیا با قطع ارتباطات بینالمللی منفعتی کسب نخواهیم کرد، اما این به معنای آن نیست که دانش، توان و منابعی که در داخل کشور وجود دارد را نیز از خارج وارد کنیم؛ واردات بیرویه دقیقاً مانند این است که دانش، توان و منابعی که خودمان در اختیار داریم را از دیگران اخذ کنیم. بومیسازی در معنای کلی یک استراتژی و در معنای جزئی یک ابزار برای توسعه صنعتی محسوب میشود و محدود به شرایط تحریم نیست. تجربه رشد صنعتی کشورهای نوظهور صنعتی (اصطلاحاً NIC یا newly industrialized countries) نشان میدهد که استراتژی توسعه صنعتی این کشورها یا تماماً مبتنی بر بومیسازی بوده است یا ترکیبی از بومیسازی و ابزارهای دیگر را به کار بستهاند. برای مثال در کشور چین استراتژی
«مسیر دوگانه» دنبال شد که به معنای رشد صنایع ساده مونتاژکار از یک سو و تقویت صنایع سازنده ماشینآلات (بومیسازی) از سوی دیگر بود. در بلند مدت این استراتژی بسیار موفق عمل کرد چرا که صنایعی که محصولات کمپانیهای بزرگ غربی را مونتاژ میکردند، به مرور ماشینآلات خود را از صنایع ماشینساز بومی تأمین کردند و از این طریق سهم ارزش افزوده صنعتی در اقلام صادراتی چین بیشتر و بیشتر شد. باید بگویم متأسفانه، ما در ایران به بومیسازی به عنوان یک راهبرد مقطعی نگاه میکنیم و تنها در تنگناها به یاد آن میافتیم، در حالیکه برای اجرای صحیح بومیسازی باید یک استراتژی منسجم و یک اتاق تصمیمگیری متمرکز و بلندمدت در سطح ملی برای آن ایجاد شود. در تجربه مسیر دوگانه چین، تمرکز اصلی دولت بر رشد صنایعی بود که از سطح بالای محتوای دانش برخوردار بودند. منظور از محتوای دانش بخش نامرئی و ناملموس پیشرفت تکنولوژیک است که ما تنها ظاهر آن را میبینیم؛ برای مثال اگر دقت یک ابزار دقیق همه را به شگفتی وامیدارد در واقع به دلیل محتوای دانش نهفته در آن است نه اجزاء متفرقه و فیزیکی آن. این به معنای ارزش افزوده صنعتی واقعی است که راهکار کلیدی آن نیز تمرکز بر تحقیق و توسعه است. تحقیق و توسعه حلقه مفقوده رشد صنعتی در ایران است که بنگاههای صنعتی در تکاپو برای بقا در شرایط نوسانی اقتصاد همواره از آن باز میمانند. البته باید این را نیز گفت که هرچند در بلندمدت تنها راه دستیابی به رشد صنعتی توجه به دانش است، اما در کوتاه و میانمدت نباید از تأثیر فضای کسبوکار غافل بود. در شرایطی که بنگاههای صنعتی به سختی روز را به شب میرسانند و حتی برای تأمین سرمایه در گردش خود نیازمند تسهیلات بانکی هستند، نمیتوان امیدوار به تبدیل دانش خلقشده در واحدهای تحقیق و توسعه، به محصولات تکنولوژیک در بلندمدت بود.
بومیسازی در مقیاس یک بنگاه صنعتی و در کوتاهمدت به یک معنا و بومیسازی در سطح منطقهای یا ملی و در بلندمدت به معنای دیگری است. در سطح منطقهای و ملی و در بلندمدت، بومیسازی قطعاً یک استراتژی یا یک ابزار برای تحقق استراتژی توسعه صنعتی ایران است و قطعاً راهگشای بسیاری از مشکلات صنایع خواهد بود. در سطح بنگاههای صنعتی خرد و در کوتاهمدت، بومیسازی میتواند بسیاری از تنگناها و گلوگاهها را مرتفع کند اما نه همه آنها را؛ چرا که صنایع منفرد به تنهایی توان زیادی برای پیشبرد بومیسازی ندارند؛ این صنایع تنها میتوانند استراتژی خرید خود را بر مبنای سطح پیشرفت کنونی صنایع داخلی تغییر دهند در حالیکه بومیسازی واقعی به معنای عدم قناعت به سطح پیشرفت کنونی صنایع داخلی است. یک راه پیشنهادی برای موفقیت بیشتر صنایع منفرد در بومیسازی در شرایطی که فضای کلان اقتصادی دچار نوسانات است میتواند تشکیل اتحادیههایی از صنایع باشد که به دنبال بومیسازی هستند تا در این مسیر با همافزایی و حداقل شدن دوبارهکاریها به پیشبرد بومیسازی هر یک از صنایع کمک شود.
ظرفیتسازی اصلی بومیسازی باید سرمایه انسانی و دانش باشد؛ اولویت شرکت سرمایهگذاری پارسیان در بومیسازی نیز علاوه بر تدوین استراتژی رشد صنعتی منطقهای و ورود به سطحی ورای سطح بنگاه صنعتی منفرد، بومیسازی فرآیندها و نیز ایجاد سازوکارهای رشد تحقیق و توسعه است.
در شرایط بهینه، واحدهای تحقیق و توسعه هر بنگاه صنعتی باید منحصراً معطوف به محصول و فرآیندهای آن بنگاه باشد، نه اینکه برای مثال مهندسی معکوس قطعات مورد نیاز را نیز خودش انجام بدهد. البته این کار در شرایطی توجیهپذیر است اما اصل اقتصادی حکم میکند که واحد تحقیق و توسعه هر بنگاه اقتصادی در محصول و فرآیندهای آن بنگاه «تخصصی» شود.