غروب غمبار کودتای 32 در  اصفهان

«پس از رسیدن خبر سقوط دولت سابق.مردم دسته‌دسته در خیابان‌ها راه افتاده و با دادن شعار شاه پیروز است، حرکت می‌کردند. سر در تمام مغازه‌ها و دکان‌ها با بیرق ایران تزئین شده بود... مردم نظامیان غیور را... در آغوش گرفته و به آن‌ها تبریک می‌گفتند... در این چندروزه سر در شهرداری چون شب یکشنبه ساعت ۱۹ که پیام اعلیحضرت همایونی برای ملت فرستاده شد آتش‌بازی و چراغانی مفصلی از طرف شهرداری، در میدان شاه برقرار بود. در آن شب از کثرت جمعیت و ازدحام مردم در میدان شاه محل خالی وجود نداشت.» از دیگر حوادث روز چهارشنبه ۲۸ مرداد آن بود که «تظاهرات شدید و دامنه‌دار عصر چهارشنبه، مطبوعه راه نجات و نمایندگی روزنامه قانون مورد دستبرد قرار گرفت و به اولی خسارت مختصری وارد آمد و تابلوی دومی را شکستند و همچنین محل جمعیت نیروی سوم مورد دستبرد قرار گرفت.» اگرچه پس‌ازآن مجلس اعانه‌ای برای بازماندگان شهدای «قیام ملی ۲۸ مرداد!»در اصفهان تشکیل و پولی نیز جمع شد ولی در منابع موجود هیچ جا از درگیری و زدوخورد شدید و قتل خبری نیست.

موضوع دیگری که در منابع آمده دستگیری کشاورز صدر، استاندار اصفهان است. کشاورز صدر از یاران صدیق مصدق به شمار می‌رفت که به قول روزنامه چهل‌ستون او دستور برچیدن عکس‌های شاه را از ادارات داده بود. با وقوع کودتا او به خانه دکتر مرتضی حکمی‌ رفت و در خانه او پنهان شد اما دستور جلب او رسیده بود و اوباش محمدرضاشاه او را یافته و به تهران فرستادند و خانه دکتر محمدرضا حکمی را نیز غارت کردند. استانداری اصفهان از طرف دولت زاهدی به کفالت تیمسار سرتیپ دولو، فرمانده لشکر اصفهان سپرده‌شده بود. دو هفته بعد هم امیر نصرت اسکندری که پیش از آن دو بار استاندار این استان شده بود (یک‌بار آن در زمان رضاشاه بود)، از طرف زاهدی به‌عنوان استاندار جدید وارد شهر شد. استاندار جدید در نخستین اطلاعیه خود قول داد در تعدیل نرخ برق شهر و ارزانی نان و گوشت بکوشد.

 فضای بعد از کودتای ۲۸ مرداد فضایی سرد و پر نخوت بود، فضایی که کشور را به دیکتاتوری دوباره پهلوی وارد کرد و محمدرضا پهلوی به عادت پدر، مشروطه را با حکومت یک‌نفره جابه‌جا کرد. دیکتاتوری محمدرضا از فردای ۲۸ مرداد پررنگ‌تر می‌شود و حکم غیرقانونی برکناری مصدق را به دست کودتاچیان می‌دهد. محمدعلی کشاورز صدر، استاندار اصفهان در زمان کودتا و طرفدار مصدق و همکار او در مجلس بود. او با حکم مصدق استاندار اصفهان شده بود و بعد از خروج شاه از کشور دستور برچیدن عکس‌هایش از اداره‌ها را صادر کرد. دو روز بعد از کودتا در اصفهان حکومت‌نظامی برقرار شد و در اطلاعیه‌ای از سوی سرتیپ مظهری، فرمانده لشکر نهم اصفهان از تاریخ سی‌ام شهریور در شهرستان اصفهان حکومت‌نظامی اعلام شد. در همان اطلاعیه سرهنگ عبدالله فرمانفرمایی به سمت فرماندار نظامی منصوب شد. در روزهای بعد از کودتا، کشاورز صدر در منزل دکتر مرتضی حکمت پنهان و درنهایت هم دستگیر و در دادگاه استبداد به زندان محکوم می‌شود. کشاورز در بخشی از وصیت‌نامه‌ای که آن روزها نوشته است، می‌آورد:

«همسر مهربان، در این ساعت که این نامه را برای شما می‌نویسم خبر سقوط دولت محبوب ملی رسید. تلگراف تهران کار نمی‌کند. لشکر، اداره امور را در دست گرفته و صدای شلیک گلوله پی‌درپی به گوش می‌رسد. من در منزل آقای دکتر رئیسی، رئیس بهداری این نامه را می‌نویسم، باکمال سرافرازی هرلحظه انتظار می‌کشم مرا دستگیر و محبوس کنند یا مستقیم و غیرمستقیم کشته شوم. صریحا به شما و فرزندان عزیزم به این وسیله می‌گویم، سرفراز و خوشوقت و مفتخرم که درراه خدمت به ملت ایران کشته شوم و این افتخار من است. اگر زنده ماندم و شماها را دیدم بازهم درراه خدمت به ملت و برای حفظ آزادی فداکاری خواهم کرد. اگر مُردم، فرزندانم را به شما می‌سپارم و سعادت شماها را از خدا مسئلت دارم. اگر آزادی و حیات نصیبم نشد که شماها و اقوام و دوستانم را ببینم، سلام مرا به همه برسانید؛ اگر از من دلگیری دارند عفو و بخشش بخواهید، زندگی ارزش ندارد و مرگ باافتخار و شرف بر زندگی و بندگی رجحان دارد.» در روزهای پس از کودتا، مردم ایران و اصفهان کوتاه نیامده و به دنبال احقاق حقوق  خود بودند. گزارش‌هایی به گوش می‌رسد از تحصن و تظاهرات علیه دولت در نقاط مختلف اصفهان که دولت روی کار آمده با زبان سرکوب پاسخ آن‌ها را می‌دهد. کارگران و دانش آموزان از مهم‌ترین مخالفان دولت بودند؛ به‌طوری‌که زاهدی پیام جداگانه‌ای برای کارگران اصفهان با وعده‌های بسیار فرستاد: «دولت این‌جانب تصمیم دارد برای بهبود وضع زندگی و تأمین رفاه کارگران اقدامات مثبت و مؤثری به عـمل آورد». مجسمه سوار بر اسب رضاشاه که در میدان مجسمه (انقلاب فعلی) در ۲۷ مرداد پس از شنیدن خبر ناموفق کودتای اول توسط مردم، پایین کشیده شده بود، با تعمیر و رنگ‌آمیزی مجسمه با حمایت فرصت‌طلبانی که به‌سرعت به صحنه آمدند، توسط باشگاه افسران در جای پیشین خود نصب می‌شود تا فضای شهر را هم‌سو با شاه نشان دهند. حاج‌آقا رحیم ارباب از عالمان دینی و از معتمدان مردم شهر به آیت‌الله بروجردی نامه می‌نویسد و از ایشان می‌خواهد برای عدم اعدام دکتر فاطمی پادرمیانی کند، پادرمیانی که سرانجامی نداشت و آیت‌الله بروجردی در جایی دیگر و در جواب نامه آیت‌الله زنجانی برای همین خواسته می‌گوید: «انگلیس‌ها از او (دکتر فاطمی) کینه‌دارند و شاه هم ضعیف است.» دکتر فاطمی دریکی از سحرهای آبان ۱۳۳۳ اعدام شد. او قبل از اعدام گفت: «ما سه سال در این کشور حکومت کردیم و یک نفر از مخالفان خود را نکشتیم برای آنکه ما نیامده بودیم برادرکشی کنیم. ما برای آن قیام کردیم که ایران را متحد کرده و دست خارجی را از کشور کوتاه کنیم و معتقد بودیم درگذشته بعضی از هم‌وطنان ما در اثر فشار اجانب تحت نفوذ آن‌ها قرارگرفته‌اند و منویات آن‌ها را اجرا کرده‌اند. بعدازآنکه به نهضت استقلال نائل شدیم، رویه سابق را ترک خواهند گفت؛ ولی افسوس که عاقبت گرگ‌زاده گرگ شود.» انتخابات مجلس هجدهم بعد از کودتا برگزار شد. مجله چهل‌ستون، نشریه آن روزهای اصفهان می‌نویسد: «آنچه پیش‌بینی می‌شود این است که کار انتخابات استان دهم بدون سروصدای زیاد خاتمه پیدا کند و علت هم کمی تعداد کاندیداها نسبت به ادوار گذشته است؛ زیرا تا آنجا که مسلم شده در خود شهر اصفهان بیش از پنج شش نفر تاکنون کاندیدا وجود ندارد. از سه نفر یکی تقریبا مسلم و بلامعارض است و آن جناب آقای حسام‌الدین دولت‌آبادی است. آقایانی که بیشتر شانس وکالت دارند حسام‌الدین دولت‌آبادی، دکتر مشیر فاطمی و حیدر علی برومند هستند.» انتخابات اصفهان در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۳۲ انجام شد و طبق پیش‌بینی چهل‌ستون، حسام‌الدین دولت‌آبادی که بعد از وقوع کودتا معاون سیاسی زاهدی بود، رأی اول را آورد. از تعداد رأی مأخوذه و رأی‌های منتخبان با تحلیل نشریه چهل‌ستون می‌توان فهمید خراب‌کاری و تقلب گسترده در انتخابات روی‌داده است. بدین ترتیب این بار هم تجربه به کار نیامد و پس از شکست مشروطه و بازگشت دیکتاتوری در سخت‌ترین قامت خود در قالب رضاشاه این بار پسر جانشین پدر شد و دیکتاتوری مدرنی در ایران بنا کرد. به تعبیر مارکس، هگل درجایی می‌گوید که همه رویدادها و شخصیت‌ها در تاریخ‌گویی دو بار رخ می‌دهند، او فراموش می‌کند که اضافه کند نخست به‌صورت تراژدی و بار دوم به‌صورت کمدی.

منابع:

نگاهی به تحولات کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

رجایی، عبد المهدی، «نگاهی به تحولات کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در اصفهان»، تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۵.