موانع توسعه اقتصاد افغانستان
در آغاز بهار ۱۴۰۰، شمار حامیان طالبان در استانها اندک اندک در حال افزایش بود و تا جایی پیش رفت که در تابستان به سقوط اکثر استانها انجامید. طالبان توانست در نیمه تابستان بر کابل و اکثر مناطق افغانستان تسلط پیدا کند. اگرچه طالبان تلاش کرد قدرت نوینی در افغانستان ایجاد کند اما عدم شفافیت در رویکرد این گروه، منجر به پیامدهای بسیاری در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شد که پیامدهای اصلی آن بر اقتصاد افغانستان بروز و ظهور پیدا کرد.
تا پیش از روی کا آمدن طالبان، اقتصاد افغانستان در دو دهه اخیر با رشد چشمگیری همراه بود که در رشد روابط تجاری با همسایگان و کارآمدی تجارت موفقیتهای را زیادی کسب کرد اما حضور مجدد طالبان، با ناامنی، فقر،، بحران غذایی، مهاجرت داخلی و فرار به کشورهای همسایه به ویژه ایران مواجه شد که تاثیر بسیار گسترده آن بر وضعیت اقتصادی این کشور بود که به سقوط اقتصادی افغانستان منجر شد. سقوط اقتصادی افغانستان خود را درکاهش سرمایه، افزایش تحریمها، بلوکه کردن منابع خارجی بانکها نشان داد. سرمایههایی که توسط آمریکا به افغانستان تخصیص داده شده بود و با تحریمهای خاصی بر سرمایههای پولی و مالی در خارج از کشور مواجه شده است.
در کنار این مشکلات مالی و پولی، ناتوانی و عدم تخصص مقامات، شرکتهای خصوصی و تجار در کارهای اقتصادی منجر به قرار گرفتن اقتصاد این کشور در مسیر بحرانی شده که در نهایت به سقوط اقتصاد افغانستان منتهی شده است. همچنین کاهش ارزش پول ملی در کنار دیگر آیتمهای اقتصادی بروز و ظهور پیدا میکند. بحران اقتصادی باعث کاهش قدرت سرانه این کشور شده و در تعاملات تجاری با دیگر کشورها تاثیر مستقیم داشته و واردات و صادرات با دیگر کشورها بهویژه ایران را که یکی از شرکای اصلی بهشمار میرفت بهشدت تحت تاثیر قرار داد. این امر، روابط ایران و افغانستان را در شرایط بسیار بدی قرار داده است.
ناتوانی و عدم تخصص رهبران طالبان در حوزه اقتصادی این بحران ها را دو چندان کرد و در حال حاضر آنچه که در اقتصاد افغانستان تداوم یافته، ناامنی، وقوع بحران های انسانی و اقتصادی و... است. به گونهای که مقامات این کشور حتی نمیتوانند اسکناس چاپ کنندکه این امر بر روی طرحهای زیرساختی، کارخانهها، خدمات و کشاورزی تاثیرات منفی گستردهای گذاشته و عملا اقتصاد را در دور باطلی از بحران قرار داده است.
عوامل بسیاری بر سر راه اقتصاد این کشور قرار دارد که مسلما اگر نگاه ژئوپلتیکی و سیاسی داشته باشیم باید بر تداوم امنیتی بودن کشور، عدم توجه طالبان به دولت فراگیر، تداوم برخوردها از مناطق مرکزی تا شمالی تداوم قدرتیابی گروههای تندرو و تداوم بیکاری گسترده و اخراج افراد و مهاجرت به کشورهای همسایه و بهویژه به پاکستان اشاره کرد.
اقتصاد ضعیف و ناپایدار افغانستان باعث شده تا هرچقدر مصرف سرانه، تولید ناخالص داخلی و یا قدرت خرید کم باشد میزان تقاضا برای تولید کالا نیز کاهش پیدا کند که این امر در اقتصاد، تاثیر خود را میگذارد. در کنار تمامی این عوامل احتمال وقوع جنگ داخلی هم وجود دارد که این امر شرایط را برای افغانستان بدتر و سختتر میکند.
اگرچه در جهت توسعه تعاملات اقتصادی ایران و افغانستان وعدههایی داده میشود و تسهیل شرایط اقتصادی در داخل افغانستان و افزایش تجارت با کشورهای همسایه مدنظر است اما نمیتوان نگاه خوشبینانهای به تغییر وضعیت موجود داشت، چرا که دولت طالبان هنوز در جامعه جهانی و نهادهای پولی و مالی جهان به رسمیت شناخته نشده است. این امر، وضعیت نابسامان اقتصادی افغانستان را افزایش میدهد و عملا قدرت خرید را کاهش و بحران غذایی در افغانستان را گسترش خواهد داد.
در حال حاضر افغانستان به جامعهای بافقر مطلق بدل شده که۹۰ درصد جامعه نیاز به کمکهای مالی توسط دیگر کشورها و بازیگران اصلی منطقهای داشته باشند. اقتصاد افغانستان نمیتواند در شرایط عادی رشد کند و همچنین نمیتواند شاهد رشد روابط با دیگر کشورها و جهان باشد.
اگرچه مقامات طالبان به نوعی تلاش میکنند، جایگاه افغانستان را در ایران تغییر دهند اما عدم تخصص لازم و ناکارآمدی اقتصادی که اکنون در افغانستان حاکم است، شرایط را برای حکومت طالبان بدتر میکند. با این حال به نظر میرسد متغیرهای سیاسی، امنیتی و ژئوپلتیکی تاثیر متفاوتی بر اقتصاد افغانستان گذاشته است و نمیتوان چشم انداز روشنی از اقتصاد ایران و افغانستان پیشبینی کرد، بلکه برعکس شاهد افت آن خواهیم بود. مگر اینکه شرایط ویژهای همچون صلح در افغانستان، کاهش خطرجنگ فراگیر و سایر آیتمها حاکم شود که میتواند بر روابط با کابل تاثیرگذار باشد.