دولت دخالت نکند؛ زیرساختها را تامین کند
توسعه صنعت پخش در گرو متدهای جدید
پخش؛ از گذشته تا امروز
از روزی که تمدنهای اولیه ایجاد شده، پخش هم در کنار آنها بوده و به عناوین مختلف و شکلهای متعددی حضور داشته است. اگر بخواهیم ۱۰۰ سال گذشته کشورمان را نگاه و ارزیابی کنیم، پخش وجود داشته است. به این صورت که افرادی با حیواناتی که در اختیار داشتند، از چشمه آب میآوردند و در شهر میگشتند و به مردم میفروختند. یا طوافیها میوهها را روی چرخ دستی قرار میدادند و در یک محله یا منطقهای میگشتند و یا در نقطهای میایستادند و شروع به فروش میوه میکردند. یا به همین ترتیب محصولات دیگری مانند بستنی، آلاسکا یا بستنی یخی را به مصرف کنندگان میفروختند. یا برخی افراد یخ را از یخچالهای قدیم حمل میکردند و به مغازه داران میفروختند و مغازه دارها به مردم میفروختند. بنابراین به عناوین مختلف پخش از مبدا یا تولید به مغازه یا از تولید به مصرفکننده وجود داشته است و به مرور زمان این موارد تغییر شکل پیدا کرده است. به طور نمونه اولین باری که موتورهای سه چرخه توسط گروه صنعتی بهمن قدیم تولید میشد، این موتورها وارد میدان شد و جابه جایی کالا را انجام میداد. بعدها این موتورها تبدیل به وانت و ماشینهای استیشن و سپس خاور تبدیل شد که خود اینها نیز دو نوع بودند؛ یعنی یا از تولیدکننده به مغازه دار عرضه میشد و یا از تولیدکننده به مصرفکننده میرسید.
همه این مراحل وجود داشته و به مرور زمان با تغییراتی همراه بوده است. تا اینکه در این بین با توجه به قوانین وضع شده در کشور، مواردی از قبیل ارائه فاکتور، دریافت چک، پرداخت پول نقد و... اجباری شده و با گذشت زمان روشهایی در رابطه با پخش ایجاد شده است. تا اینکه کامپیوتر وارد سیستم پخش شد و پس از ورود کامپیوتر، اولین مرحله صدور فاکتور کامپیوتری بود که جای خود را به فاکتورهای دستی داده است. این گامی بوده که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در کشور وجود نداشته و بعد از سال ۱۳۵۷ شرکتهای بزرگ تولیدکننده اگر اقدام به پخش محصولات خود میکردند، مانند گروه صنعتی مینو، با استفاده از ماشینهای کامپیوتری فاکتور صادر میکردند و امور حسابداری خود را انجام میدادند.
تغییر روشهای سنتی با روی کار آمدن PC و اینترنت
در سال ۱۹۸۵ وقتی PC در دنیا وارد عمل شد و با ارائه اینترنت، دگرگونی دیگری به عنوان انقلاب صنعتی سوم در دنیا ایجاد شد و همه امور را با تغییرات چشمگیری همراه کرد. عملکرد PCها به این صورت نبود که فاکتور صادر کنند؛ بلکه آنها شروع به اقدامات دیگری از جمله حسابداری، پخش یعنی تحویل دادن کالا به مشتری و... را انجام دادند. درواقع PCها کار آنچنانی انجام ندادند و همان روشهای قدیم را با توجه به نرمافزار مکانیزه کردند و دو مورد در این قسمت اتفاق افتاد؛ اول اینکه دقت بالا رفت و دوم اینکه سرعت عمل بالا رفت. به این ترتیب تغییرات به تدریج اضافه شد تا اینکه استارتآپها روی کار آمدند و در دگرگونی استارتآپ ها، پخش تغییر شکل پیدا کرد.
بر این اساس آمازون، اولین شرکت پخش کتاب را ایجاد و کتاب را در سراسر جهانی توزیع کرد که میتوانست به اینترنت دسترسی داشته باشد. البته ناگفته نماند که PC و اینترنت در کنار هم روش را در مورد همه امور تغییر دادند. بنابراین یک روش پخشی ایجاد شد که انبارها در اختیار تولیدکنندههای مختلف بود و هر کسی که کتاب منتشر میکرد، به آمازون معرفی میکرد و آمازون با اطلاع از اینکه آن کتاب در کجا قرار دارد، اجازه داشت که به انبار آن کتاب انتشاراتی دسترسی پیدا کند و مشتری را در مقابل آن کتاب قرار میداد و مشتری وقتی کتاب را با کارتهای اعتباری که از قبل ایجاد شده بود، خریداری میکرد؛ به انتشاراتی و آن انبار سفارش میداد و از آن انبار کالا را برای مشتری میفرستادند.
راه اندازی انبارهای متمرکز
بعدها این مراحل تا جایی توسعه پیدا کرد تا اینکه انبارهای متمرکز را نیز ایجاد کردند. چون آن انبار قبلی نمیتوانست به همه مشتریها خدمات ارائه بدهد، بنابراین یک چاردیواری تعریف کردند که آن انتشاراتی تا چه محدودهای را میتواند پاسخگو باشد و خارج از آن محدوده یکسری از کتابها را در جاهایی دپو و از طریق این انبارها پخش میکردند. همینطور آمازون که در این حرفه بسیار موفق بود؛ وارد توزیع وسایل الکترونیک مانند تلویویزن و موبایل شد که ساده بود. به همان ترتیب که این کار را که انجام میداد، به طور مستمر به حیطه خدمات خود اضافه کرد که از جمله آن میتوان به مواد غذایی و کل کالاهای FMGC اشاره کرد و عملا در تعریف بیزینس با بیزینس (B۲B) بود؛ یعنی یک شرکتی به شرکت دیگر میفروخت، به (B۲C) یعنی از یک شرکت به مصرفکننده تبدیل شد. EBAY کار دیگری انجام داد که در آن شروع به فروش کالاهای دست دوم یعنی (C۲C) یا مصرفکننده به مصرفکننده شد. یعنی یک مصرفکننده در EBAY کالای خود را معرفی میکرد و یک مصرفکننده دیگر آن را میدید و در صورت تمایل خریداری میکرد که اکنون در ایران برنامه «دیوار» آن کار را انجام میدهد و یا «دیجی کالا» کار آمازون را انجام میدهد. بنابراین امروز پخش متحول شده، اما ما هنوز اندر خم یک کوچه هستیم و هنوز تصور میکنیم که پخش به معنای افزایش تعداد خودروها و متراژ انبارها است.
نقش سخت افزار و نرمافزار در پخش
حدود ۴۰ سال قبل، پخش را به معنی سخت افزار و نرمافزار میدانستم و برای نرمافزار بیشتر از سخت افزار ارزش قائل بودم. سخت افزار به معنی خودرو و انبار است و نرمافزار یعنی سیستمی که با نیروی انسانی بسیار خوب بتواند از آن سخت افزار استفاده کند. در آن زمان من به خاطر این عقیده مورد تمسخر واقع میشدم، چون همه بر تعداد خودروها تمرکز میکردند. در حالی که وقتی پخش پگاه را در سال ۱۳۶۲ ایجاد کردیم و شیر توزیع میکردیم که حجم سنگینی از ظرف، شیشه و سبد بود؛ حتی یک خودرو و انبار هم نداشتیم. برای انبار از سردخانه صنایع شیر استفاده میکردیم و همه خودروها را هم کرایه کردیم. اما در همان زمان اولین PC که آمد، ما روشهای توزیع خود را برمبنای آن نوشتیم که کنترلهای لازم را انجام دهد؛ اشتباه و جابه جایی صورت نگیرد؛ سهمیه مغازهها رعایت شود و هرکسی براساس نیاز خود دریافت کند. چون نمیشد این موارد را به صورت دستی انجام داد. بنابراین ما در آن زمان هم اعتقاد داشتیم که پخش، سخت افزار نیست. بلکه پخش، نرمافزار است. مدتی که گذشت در یک مقالهای قید کردم که در کنار سخت افزار و نرمافزار، گزینه سومی به نام مغزافزار یا هوش مصنوعی روی کار آمده است. یعنی با استفاده از هوش مصنوعی میتوان کارهای بسیار متعددی درجهت کاهش هزینه ها، اجرای کیفیت بهتر وسرعت عمل بیشتر استفاده کرد. بین فاصه این نرمافزار و مغزافزار، گزینهای به نام Business Intelligent وجود دارد. یعنی ابتدا شما باید یک سیستم نرمافزاری پیوسته داشته باشید و سپس در گزارشهایی که به شما میدهد، همه مدیران شما بتوانند Business Intelligent را به صورت حرفهای تحلیل کنند و با روشهای Business Intelligent به طرف هوش مصنوعی بروند و دستورالعملها و روشهای جدید را درجهت رفاه مردم پیدا کنند. اکنون در دنیا به این نقطه رسیدهاند و در حال انجام آن هستند. یعنی عملا سخت افزار از پخش جدا شده و به یک انبار جداگانه تبدیل شده است. در حالی که ما در کشورمان هنوز تصور میکنیم آن شرکت پخشی که تعداد خودروهای بیشتری و انبارهای وسیعتری دارد، شرکت قویتری است؛ در حالی که امروز شرکتی قوی است که نه تنها بتواند از سیستمها و Business Intelligent استفاده کند، بلکه به تدریج به طرف هوش مصنوعی برود و آن را درجهت توسعه پخش خود به کار بگیرد.
دلایل عقب ماندگی صنعت پخش در ایران
ما به چند دلیل فاصله بسیار زیادی با این کشورها داریم. اولین دلیل این است که زیرساختها در همه جای دنیا فراهم شده اند، اما ما به آنها دسترسی نداریم. ما یک اینترنت قوی با فیبر نوری قوی و وصل به ماهواره و بدون قطعی نداریم. ما یک زیرساخت جادهای کامل و شبکهای که به همه روستاها وصل و قابل استفاده باشد، نداریم. ما شبکه سرد را نداریم؛ یعنی مانند همه جای دنیا انبارداریهای سرد چه بالای صفر درجه و چه زیر صفر درجه که بتوان کالاها را در آنها نگه داشت و بتوان به صورت جمعی استفاده کرد، نداریم. آنچه که قبل از انقلاب به عنوان انبارهای عمومی قابل استفاده بوده است. ما از انبارهای مکانیزه استفاده نمیکنیم و همه انبارهای ما امروز دستی است. در حالی که در دنیا زمانی که کالا تولید میشود، از خط تولید مستقیما و بدون دخالت دست به انبار مکانیزه میرود و با برنامه نرمافزار ERP که BI برای آنها طراحی کرده، به صورت اتوماتیک از انبار بیرون میآید و در کامیون بارگیری و پخش میشود.
ما نیروی انسانی منسجم و بافکری که این موارد را با جزئیات در کنار هم قرار دهد، نداریم. ما حتی کامیونهای مجهز به ساندویچ پانل با یخچالهای سرد زیرصفر و بالای صفر درجه به اندازه کافی در کشور نداریم. قوانین و مقررات صحیح استفاده از این سخت افزار را هم نداریم. در یک شهری کامیون اجازه ورود ندارد و در شهر دیگری کامیون اجازه ورود دارد. در یک منطقه ساعت حمل بار را شب و در یک جای دیگر ساعت آن را روز اعلام میکنند. اینها همه مسائلی است که با آنها مواجهیم. ما یک پست خصوصی فعالی که بتواند بستهها را از یک انبار حمل کند و تحویل دهد و هزینهها را پایین بیاورد، نداریم. در حالی که در کشورهای دنیا فدکس، UPS، USP، TNT و شرکتهای متعددی وجود دارد که به صورت سراسری در همه دنیا وجود دارد و در همه شهرها و روستاها شعبه و وسایل حمل دارند و با نرمافزارهای تهیه شده به حمل کالا میپردازند. حتی مشتریان مطلع هستند که کالای سفارش داده شده کجاست و امکان رهگیری و تعقیب کالا و زمان تحویل آن وجود دارد. فاصله ما هنوز بسیار زیاد است، اما اگر اراده شود، میتوانیم به همه اینها دست پیدا کنیم.
دولت زیرساختها را تامین کند
دولت نباید اقدام خاصی در این زمینه انجام دهد و یا دخالت کند. کافی است که دولت زیرساختها را تامین کند. دولتها در دنیا یک اقدامی را انجام میدهند و بخش خصوصی نیز اقدام دیگری انجام میدهند. دولت باید برای ساخت جاده، اتوبان، گسترش فیبر نوری و مواردی از این دست برنامه ریزی کند. دست بخش خصوصی باید برای سرمایهگذاری آزاد باشد و برمبنای عرضه و تقاضا قیمت گذاری کند و سود ببرد. در این صورت پخش راه اندازی میکند که نمونه نسبتاً موفق آن دیجی کالا و دیوار است. ما کارت بانکی داریم، اما این کارت بانکی با اعداد محدودی درحدود چند میلیون تومان در روز جابجا میشود. حواله از یک حساب به حساب دیگر، ۵۰ میلیون تومان در روز است. در حالی که امروزه با قیمتهای گزاف کالایی مانند یخچال که بیش از این مبلغ است و در یک روز امکان پرداخت قیمت این یخچال وجود ندارد، بسیار مشکل ساز میشود. بنابراین وظیفه دولت تامین زیرساختها است که متاسفانه آن را رها کرده و به حسابهای ناچیز مالی حوزه پخش و تولید ورود میکند؛ در حالی که دولت اصلا نباید در این زمینهها ورود کند. مردم پول، سرمایهگذاری دارند و با جمع کردن سرمایهها میتوانند بهترین تکنولوژیها را تولید یا وارد کشور کنند. در مقابل اگر دولت هم زیرساختها را فراهم کند، امور به خوبی پیش میرود.
صنعت پخش نیازمند روشهای جدید
امروزه حتی سبک تغذیه و آشپزی مردم تغییر کرده است و باید یک روش آشپزی جدید آموزش داده شود. بنابراین نه فقط در حوزه پخش و تولید، بلکه در هر حوزهای باید آموزش ارائه شود. ما سالانه یک میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی داریم که نشان میدهد، مملکت ما به لحاظ داشتن نیروهای تحصیل کرده غنی است؛ منتهی این نیروها به هدر میروند. اگر بخش خصوصی فعال باشند، این نیروها را جذب میکند و آموزش میدهد. همانطور که در سالهای پیش از انقلاب صفر تا صد اصول این حرفه را به ما آموزش دادند. البته امروزه دیگر استفاده از تجارب و روشهای افراد باتجربه در صنعت پخش کارساز و موثر نیست و افراد جدید باید روشهای جدید را به کار بگیرند و افراد قدیمی نیز که به روشهای نوین توزیع علاقه مند هستند و در این زمینه برنامه و ایده دارند، به آنها آموزش بدهند. جوانان مسلط به زبان هستند و امکان مطالعه دارند. در عین حال سایتهای مختلفی وجود دارند که در این رابطه اطلاعات رایگان در اختیار همه قرار میدهند و با جستجوی این روشها و برنامهها و مقایسه آنها با هم، میتوانند به پیشرفت و رشد دست پیدا کنند؛ همانطور که در دیگر کشورهای دنیا از این طریق به پیشرفت و رشد دست یافته اند.
رشد هوش اجتماعی، رسالت اصلی دانشگاه ها
طی سالهای اخیر همواره این انتقاد به شیوههای آموزشی دانشگاهها وارد شده که فارغ التحصیلان به مباحث تئوری مسلط هستند؛ اما از جنبههای عملیاتی آن مباحث آگاهی ندارند. بنابراین وزارت علوم درصدد راه اندازی بخشهایی به نام دانشگاههای جامع علمی کاربردی برآمد که ابتدا مدرک فوق دیپلم ارائه میکردند و در صورتی که سطح دانش دانشجویان مورد قبول واقع میشد، لیسانس دریافت میکردند و در مرحله بعدی اجازه دریافت فوق لیسانس هم داشتند. هدف این بود که در هر زمینهای از فعالیتها دانشگاه ایجاد شود. به طور نمونه در حوزه پخش، دانشگاه جامع علمی کاربردی پخش ایجاد شود و به دانشجویان کار یاد بدهند. متاسفانه به قدری در این زمینه افراط شد و دانشگاههای متعددی تنها به واسطه کسب درآمد راه اندازی شد که درنهایت فارغ التحصیلان از سواد و دانش کافی در این رشته برخوردار نبودند. به یقین دانشگاهها در آموزش نیروهای انسانی نقش دارند و مهمترین وظیفهای که دانشگاهها باید انجام دهند، رشد هوش اجتماعی افراد است.
به عبارتی، مهم این نیست که دانشجویان هر رشته تحصیلی، چقدر آن رشته تخصصی را فرامی گیرند. هرچند پایه و اساس فراگیری آن رشته خاص است؛ اما اصولا پایه و اساس دانشگاه باید گسترش فکر دانشجویان در جامعه باشد و هوش اجتماعی یا EQ آنها را افزایش دهد. اگر هر فارغ التحصیل دانشگاهی از هوش اجتماعی بالایی برخوردار باشد، وقتی وارد جامعه میشود، راه خود را پیدا میکند. اینکه امروز دانشگاههای کشور تا چه اندازه روی این موضوع کار میکنند، نامشخص است. روابط عمومی و ارتباطات است که امروزه همه بخشها را به هم متصل میکند. بنابراین رسالت دانشگاهها، سازندگی ارتباطات در کنار آموزش هر رشته تخصصی است و هر دانشگاهی که این رویکرد را در پیش بگیرد، موفق است و سپس فارغالتحصیلان هستند که باید خود را پیدا کنند و نقش و جایگاه خود را در جامعه ارتقا دهند. اما متاسفانه والدین بدون توجه به علایق فرزندان، آنها را مجبور به تحصیل در رشتههای مدنظر خود میکنند که این هم یک معضل است. چون در تمام دنیا شرط اصلی موفقیت، اشتغال افراد در شغلی است که در آن موفق هستند و تفاوتی ندارد که در چه شغل و رشتهای مشغول به کار باشند.
تحقق اقتصاد خصوصی، لازمه رشد صنعت پخش
صنعت پخش جدا از بخشهای تولید، اقتصاد و زیرساختهای داخلی نیست و همه با هم در یک زنجیره قرار دارند. از این رو پیشرفت و رشد صنعت پخش در کشور ما احتیاج به سیاستگذاری دولت و رهاشدن دولت از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی دارد. تا زمانی که اقتصاد دولتی ۸۰ درصد سهم را در اختیار دارد، نمیتوان در این عرصه کاری از پیش برد. دولت باید خود را از اقتصاد دولتی کنار بکشد؛ ارز را تک نرخی کند و صرفا به سیاستگذاری و نظارت صحیح بپردازد و هیچ گونه اقدام اجرایی انجام ندهد.