ضرورتهای چهارگانه سرمایه گذاری در صنعت برق
حاصل این فاصله عمیق، انباشت بدهیهای وزارت نیرو به بخشهای مختلف به ویژه تولیدکنندگان برق و گریز سرمایهها از حوزه نیروگاهی است. نکتهای که در این میان نباید از نظر دور داشت این است که ما سالانه با افزایش میزان مصرف برق مواجه هستیم و ناگزیریم برای تامین این رشد مصرف، زیرساختهای تولید، انتقال و توزیع را نیز توسعه دهیم. در غیر این صورت به طور قطع خاموشیها نه تنها طی سالهای آینده تکرار خواهند شد، بلکه ابعادی گسترده تر و خساراتی غیرقابل جبران تر خواهند داشت.
افزایش میزان مصرف برق در ایران یک امر قطعی است و ما برای تامین این میزان مصرف نیازمند توسعه سرمایه گذاریها در صنعت برق هستیم و برای این موضوع میتوان چهار دلیل کلی را مطرح کرد. دلیل اول اینکه ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه، هر ساله با افزایش جمعیت و تعداد مشترکین خانگی مواجه است. افزون بر اینکه با افزایش تدریجی سطح رفاه عمومی، قطعا باید در انتظار افزایش مصرف برق به عنوان یکی از زیرساختهای رفاه اجتماعی باشیم. این مساله قطعا رشد مصرف مشترکین خانگی را به شکلی تصاعدی افزایش خواهد داد.
دومین استدلال مربوط به بخش صنعت است، که در کنار این بخش از مصرف کنندگان برق، نقشی تعیین کننده در میزان مصرف سالانه برق کشور دارند. در طول چند سال اخیر به دلیل رکود حاکم بر اقتصاد کشور و بحرانهای فضای کسب و کار، بسیاری از آنها با ظرفیت محدود کار میکردند. اما در شرایط حاضر انتظار میرود با بازگشت رونق به چرخه اقتصاد کشور، راهاندازی و بهره برداری از کارخانه ها، صنایع جدید و همچنین افزایش ظرفیت تولید شرکتهای موجود، با افزایش نسبی مصرف مشترکین صنعتی هم مواجه شویم، چرا که اساسا زیربنای فعالیت همه صنایع کشور برق است و به همین دلیل این کالای استراتژیک را یکی از اساسیترین بنیانهای توسعه پایدار کشورها میدانند. سومین دلیل فرسودگی سالانه و تدریجی شبکههای انتقال و توزیع است که در شرایط حاضر نیاز اساسی به اورهال دارند، چرا که این سطح از فرسودگی به افزایش میزان تلفات و هدر رفت منابع ملی منجر میشود. به علاوه فرسودگی این خطوط، توان انتقال انرژی الکتریکی را کاهش داده و عملا میزان برق مورد نیاز برای تامین برق کشور را افزایش میدهد. این فرسودگی نشان میدهد که ما نه تنها در سرمایه گذاریهای نیروگاهی توفیق چندانی نداشتهایم، بلکه در اورهال، بهینه سازی و بازسازی شبکههای انتقال و توزیع هم گام موثر چندانی برنداشته ایم.
یکی دیگر از الزامهای سرمایه گذاری در صنعت برق، فرسودگی برخی از نیروگاههای فعال کنونی است. اگرچه با اورهال و تعمیرات اساسی تلاش میشود از ضریب پیری نیروگاهها کاسته شود اما قطعا این مساله به معنای بی نیازی ما از جایگزینی نیروگاههای فرسوده نیست. افزون بر اینکه افزایش بی سابقه نرخ ارز در کنار انباشت مطالبههای نیروگاهها از وزارت نیرو، عملا دست آنها را برای اورهال و انجام به موقع و کامل تعمیرات اساسی بسته است. در شرایطی که تولیدکنندگان برق بیش از ۲۵ هزار میلیارد تومان مطالبههای معوق از دولت دارند، چطور میتوان انتظار داشت که توان و ظرفیت کافی برای تامین منابع مالی مورد نیاز جهت انجام تعمیرات که عمدتا هزینههایی ارزی در بر دارد، داشته باشند.
این چهار عامل اساسی، افزایش سالانه ۵ درصدی ظرفیت تولید برق را به یک الزام تبدیل کرده است. ما باید سالانه معادل ۵ درصد از ظرفیت نامی نیروگاههای موجود، یعنی رقمی بیش از ۴ هزار و ۵۰۰ مگاوات ظرفیت جدید ایجاد کنیم تا بتوانیم شبکه برق کشور را پایدار نگه داشته و از بروز خاموشیها جلوگیری کنیم. سوال این است که آیا این میزان ظرفیت به صورت سالانه به شبکه افزوده شده است؟
قطعا پاسخ این سوال منفی است و نتیجه این امر هم به شکلی خسارت بار در خاموشیها خودش را نشان داده است. بر اساس آمار و برنامههای توسعه پنج ساله باید ظرف ۵ سال گذشته، قریب به ۲۵ هزار مگاوات ظرفیت نیروگاهی جدید در کشور ایجاد میشد اما اتفاقی که در واقعیت رخ داده، افزوده شدن رقمی بیش از ۱۲ هزار مگاوات به شبکه است. این تفاوت فاحش که امسال در بطن خشکسالی، کم بارشی و گرمای شدید خودش را نشان داده و توسعه استخراج غیرقانونی رمزارزها هم تااندازهای به آن دامن زده است، به درستی نشان میدهد که مشکل کار ما عقب ماندن از سرمایه گذاریهای پیش بینی شده در برنامههای توسعه کشور است نه گرمای هوا یا استخراج رمزارزها.
نکته مهم دیگر این است که حتی با بررسی سطحی شرایط صنعت برق هم پیش بینی این بحران خاموشی کار چندان دشواری نبود. اگرچه بخش خصوصی صنعت برق بارها نسبت به عوارض و پیامدهای اقتصاد ناکارآمد برق به دولت، مجلس، اتاقهای بازرگانی و سایر نهادهای تصمیم ساز، هشدار داده، زنگ خطر خاموشی را به صدا درآورده و خواستار چارهاندیشی برای آن شده بود، اما متاسفانه بی توجهی مستمر به هزینههای این اقتصاد بیمار و یارانهای برای صنعت برق، در نهایت این صنعت را در تامین برق پایدار برای کشور دچار مشکلات عدیده کرد.
موضوع دیگری که در خصوص خاموشیهای اخیر نباید از نظر دور داشت این است که ایران با اقلیمی خشک و آب و هوایی گرم، بیش از ۱۴ هزار مگاوات نیروگاه برقآبی دارد. اگرچه این ظرفیت کاملا قابل توجه است اما نمیتوان در کشوری با این مکانیزم آب و هوایی، روی نیروگاههای برقآبی حساب کرد، چرا که هر عاملی اعم از کمبود بارشها، خشکسالی و گرمای شدید میتواند ظرفیت تولید برقآبیها را کاهش دهد. به همین دلیل هم وقتی شبکه روی ظرفیت تولید این نیروگاهها حساب کند، ناپایداری شبکه آنقدرها هم دور از ذهن نیست.
آمار امسال نشان میدهد که بارشهای کم و گرمای شدید هوا، سطح تولید نیروگاههای برقآبی را تا مرز ۷ هزار مگاوات کاهش داده و شاید به همین دلیل است که جبران تفاوت بین میزان مصرف و تولید برق در ساعتهای پیک بسیار دشوار است و وزارت نیرو عملا راهی به جز اعمال خاموشیهای مقطعی ندارد.
مساله اینجا است که ما با وجود فرصت طلایی و ارزشمند توسعه تجدیدپذیرها در این بخش هم عملکرد مناسبی نداشته ایم. این نیروگاهها، اصلیترین مسیر برای افزایش ظرفیت تولید برق کشور هستند و به نظر میرسد توجه جدی به این حوزه باید در دستور کار وزارت نیروی دولت سیزدهم قرار گیرد. در غیر این صورت سالهای آتی، بسیار دشوارتر و بحرانیتر از امروز خواهند بود.