مدیرعامل شرکت توانیر در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» هشدار داد
خطر اقتصاد یارانهای برای صنعت برق
چراکه به اعتقاد وی اقتصاد یارانهای از یکسو صنعت برق را با کسری شدید تراز منابع و مصارف و در نتیجه بدهیهای انباشته مواجه کرده و از دیگر سو باعث رشد مصرف بیرویه در میان مشترکان شده است. محمدحسن متولیزاده اوایل مهرماه امسال بود که سکانداری شرکت توانیر را پذیرفت. وی در بدو ورود از ۱۱ برنامه برای مدیریت مصرف برق و کاهش بار در سال ۹۸ سخن به میان آورد. در ادامه برنامههای پیشروی سکاندار شرکت توانیر برای مجموعه متبوعش و مدیریت مصرف برق در پیک ۹۸ را در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» میخوانید.
شما دو ماه است که سکانداری شرکت توانیر را برعهده گرفتهاید. ارزیابیتان از وضعیت حال و آینده صنعت برق چیست و مهمترین چالشها و فرصتهای این صنعت را در چه بخشهایی ارزیابی میکنید؟
اصلیترین برنامههای شرکت توانیر و صنعت برق را میتوان در دو محور خلاصه کرد. نخستین محور بحث تامین برق مطمئن و موردنیاز مردم است. کمااینکه طی سالیان گذشته این رویکرد بهعنوان یک هدف از سوی سیاستگذاران دنبال شده است. دومین محور که در مقطع فعلی اهمیت بیشتری پیدا کرده، بحث اصلاح اقتصاد برق است. براساس آمارها طی ۴۰ سال گذشته رشد مصرف برق در ایران حدود هشت برابر رشد جمعیت بوده است. این موضوع به این معناست که توانستهایم برق را به اقصینقاط کشور برسانیم و تامین بخشها و نیازهای مختلف مصرف را انجام دهیم. این در حالی است که در حالحاضر یک و نیم میلیارد نفر از مردم دنیا از نعمت برق بیبهره هستند. از سوی دیگر ایران عمدتا در شاخصهای فنی هم در منطقه جایگاه بسیار مناسبی را کسب کرده و عمدتا در رتبه اول قرار دارد و هم در جهان دارای عملکرد مناسبی است. بنابراین میتوان گفت وضعیت صنعت برق مناسب است. در این میان اعمال تحریمها طی سالهای گذشته، موجب افزایش خودباوری و توانمندی در صنعت برق شد؛ بهگونهای که هم از نظر خدمات فنی و مهندسی و ساخت قطعات و تجهیزات و هم از نظر اجرای پروژهها به خودکفایی کامل دست یافتهایم. در ابتدای انقلاب حتی شبکههای فشار متوسط در ایران توسط خارجیها انجام میشد؛ اما اکنون نیروگاهها و شبکههای انتقال، پستها و خطوط توسط سازندگان، تولیدکنندگان و نهایتامر پیمانکاران و مهندسان ایرانی انجام میشود. این موضوع یکی از نقاط قوت در صنعت برق بهشمار میرود. درخصوص تحریمهای جدید هم پیشبینی و برداشت ما این است که نمیتواند اثر بسیار جدی در صنعت برق داشته باشد و صنعت برق میتواند با همکاری مردم از این دوران نیز به سلامت عبور کند. اما در این میان بهنظر میرسد مساله و تهدید اصلی، اقتصاد ناموزون صنعت برق است.
زمانی که سکان شرکت توانیر را به دست گرفتید، عنوان کردید که دو اقدام کلیدی در پیک ۹۸ یکی آمادگی شبکه و خطوط انتقال در برق قدرت و دیگری برنامههایی برای مدیریت مصرف برق و کاهش بار در ۱۱ برنامه را در دستور کار دارید. این برنامهها چیست و اجرای آنها با چه چالشهایی روبهروست؟
«طرح پیشنهادی اصلاح تعرفهها با هدف کاهش مصرف مشترکان»، «طرح کاهش ۳۰ درصد بار صنایع بالای یک مگاوات و تعیین ساعت کار در شهرکهای صنعتی یا جابهجایی روز تعطیل در شهرکهای صنعتی»، «تغییر ساعت کار ادارات در کل کشور و اخذ مجوز قطع درصورت عدم همکاری»، «نصب ۵۰۰ فیدر قابل قطع کشاورزی و ۴ ساعت قطع چاههای کشاورزی»، «استفاده از مولدهای خود تامین مشترکان»، «تعویض ۱۰ میلیون لامپ فلورسنت ادارات در شهرهای بزرگ و استانهای گرمسیر با لامپ LED»، «کنترل بار روشنایی معابر و پارکها»، «سرویس کولرهای آبی به تعداد ۵ میلیون عدد و سرویس کولرهای گازی به تعداد یک میلیون عدد»، «اجباری کردن همکاری ۲ ساعته ایستگاههای CNG»، «استفاده پایلوت از فناوریهای نوین مانند ذخیرهسازها، اینترنت اشیا، قطع مستقیم بار (DLC)، هوشمندسازی روشنایی معابر» و «اجرایی کردن تعویض ۵۶ میلیون لامپ فلورسنت در ادارات شهر تهران با LED» ۱۱ برنامهای است که در دستور کار قرار دارد. در این میان شاید بتوان گفت مهمترین چالشی که برای اجرایی کردن این برنامهها وجود دارد بازهم سر رشته آن به اقتصاد نامتوازن صنعت برق بازمیگردد.
بهنظر شما برای اینکه بتوان اقتصاد صنعت برق را متوازن کرد باید چه تدابیری را در دستور کار قرار داد؟
از دیدگاه من تنها تهدید جدی که در کمین صنعت برق نشسته است، اقتصاد نامتوازن و یارانهای آن است. ناموزون بودن اقتصاد این صنعت نیز عمدتا ناشی از تصمیمات داخلی خودمان بوده و هیچ ارتباطی با عوامل خارجی از جمله تحریمها نداشته است. اقتصاد یارانهای صنعت برق موجب شده در این سالها با کسری شدید تراز منابع و مصارف مواجه شویم و در نتیجه بدهیهای انباشته بسیاری را روی دستمان گذاشته است. در آنسو این اقتصاد یارانهای باعث شده مصرف بیرویه در مدار صعودی قرار گیرد. شاید به جرات بتوان گفت ایران جزو کشورهایی است که طی سالهای گذشته بالاترین رشد مصرف برق در جهان را تجربه کرده است؛ یعنی متوسط رشد هفت درصد طی چهل سال گذشته. این رشد، عدد بسیار بالایی است. در این میان میتوان گفت چند کشور مانند چین چنین رشد شتابانی را تجربه کردهاند که البته این رشد مصرف در میان چینیها عمدتا به دلیل توسعه صنعتی رخ داده است. اما متاسفانه ما در بخش غیرمولد با رشد مصرف مواجه بودهایم. بنابراین خود این افزایش بدهیها و عدم امکان تامین منابع مورد نیاز برای این صنعت باعث شده نتوانیم تعهدات خود را پرداخت کنیم. در نتیجه تولیدکنندگان و پیمانکارانی که با تلاش زیاد توانستهاند در این صنعت رشد کنند تضعیف شده و این خطر تقویت میشود که در آینده نتوانیم مانند گذشته در ریل توسعه قرار گیریم. تجربه هم نشان داده است که تنها با نصیحت و فرهنگسازی نمیتوان مدل اصلاح مصرف را عملیاتی کرد. بنابراین باید ابزار قیمتی و غیرقیمتی با یکدیگر باشند و در نهایت امر برای متوازن کردن اقتصاد اصلاح تعرفهها را در دستور کار قرار داد.
برای اینکه نشان دهیم تعرفههای برق در ایران به اصلاح نیاز دارد، میتوانید مصداقی بیاورید؟
قیمت برق در ابتدای سال ۵۷ در تهران حدود ۵/ ۳ ریال به ازای هر کیلووات ساعت بود اما اکنون متوسط فروش ۶۸ تومان شده است. در آن سالها قیمت برق با قیمت نان تقریبا به یک اندازه بود، اما اکنون قیمت هر قرص نان به ۱۰۰۰ تومان افزایش پیدا کرده است. این موضوع نشان میدهد که ما نسبت به تورم یا هر شاخص کلیدی دیگری در صنعت برق رشد نداشتهایم و عملا این روند باعث اختلاف بسیار شدید شده است. اما نکته مهم دیگر اختلاف بسیار معنادار مصرف برق با همین کشورهای همسایه است. بهعنوان مثال، در افغانستان، پاکستان، عراق و ترکیه برق گاه بیش از ۱۰ برابر قیمت ایران است. قاعدتا در این کشورها مصرف برق کنترل میشود. نکته دیگری که باید مطرح کنم این است که این مدل تعرفهگذاری نامناسب در ایران باعث شده که مدل بار مصرف هم مقداری غیرمتعارف شود. یعنی مدل مصرف ما اینگونه است که در ۳۶۵ روز سال، در ساعت محدود سال که عمدتا در تابستان است، میزان مصرف به شدت تغییر میکند. علت این موضوع هم این است که بارهای سرمایشی در این ایام به مدار میآیند. این در حالی است که طبق آمارها حدود ۲۱ هزار مگاوات از مصرف پیک یعنی بیش از ۴۰ درصد از مصرف در ساعت اوج بار، فقط در بار سرمایشی است. بنابراین میتوان گفت عامل اصلی رشد مصرف در کشور بار سرمایشی است. براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، سالی ۸۵۰ هزار کولر گازی وارد کشور میشود که متاسفانه بخشی از آنها قاچاق و غیراستاندارد است. این روند نشان میدهد که سالانه حدود ۳ هزار مگاوات بار سرمایشی جدید وارد مصرف کشور میشود که معادل سه نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی است. برای هر نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی هم، حدود ۲ میلیارد دلار منابع مالی نیاز است. بنابراین میتوان گفت ما باید سالانه فقط حدود ۵ تا ۶ میلیارد دلار سرمایهگذاری کنیم تا تنها بتوانیم بار سرمایشی جدید را تامین کنیم.
در این شرایطی که ترسیم کردید به نظر شما در آینده با چه اتفاقاتی روبهرو خواهیم شد؟
این روند هم یک تهدید است و هم یک فرصت، از این بابت که به راحتی قابل مدیریت است. در مناطق جنوبی و معتدل کشور معمولا در تابستانها، درجه حرارت را روی ۱۸ تنظیم میکنند. در صورتی که دمای آسایش حدود ۲۴ درجه است. یعنی اگر ما درجه دمای محیط را روی همان دمای آسایش تنظیم کنیم، حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد مصرف کولر کاهش پیدا میکند. به عبارت دیگر به ازای هر یک درجه تغییر دما، حدود ۵ درصد مصرف کولر کاهش پیدا میکند. ۳۰ درصد مصرف ۲۱ هزار مگاوات، معادل ۵ هزار مگاوات کاهش مصرف است که فقط با یک تنظیم درجه حرارت ممکن میشود. بنابراین خواستهای که ما از مردم داریم، خواسته بسیار سختی نیست و به راحتی قابل انجام است.
اما اگر این روند طی نشود، چه سرنوشتی در انتظارمان خواهد بود؟
اگر بخواهیم به همان مدل و شیوه قبلی مصرفی خود ادامه دهیم، سرنوشت خوبی در انتظار این صنعت نیست. مطابق با آمارها اگر رشد ۷ درصد ادامهدار شود، به این معناست که هر ۱۰ سال هر آنچه داریم باید دو برابر شود. این آمار به این معناست که بیش از ۶۰۰ هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری نیاز است که قطعا عملی نیست. بنابراین یا باید خاموشیها را بپذیریم یا باید اصلاح مصرف را در دستورکار قرار دهیم. تمام دنیا در بحث اصلاح مصرف کار کردهاند. در کشورهای پیشرفتهای مانند فرانسه، روزهای سال به سه دسته تقسیم شده است. روزهای آبی، روزهای سفید و روزهای قرمز. براساس نتایجی که این کشور به دست آورده در سال ۲۲ روز، روزهای قرمز هستند. دولت فرانسه در این روزها قیمت برق را به ۶ برابر افزایش داده و در این خصوص به مردم اطلاعرسانی لازم انجام میدهد. تاثیر این اقدام این بوده که مردم مصرف خود را در این بازه زمانی تا ۴۵ درصد کاهش دادهاند.
ارسال نظر