نفوذ ایده جدید
درباره مسوولیت اجتماعی بنگاهها چه کتابهایی نوشته شده است؟
جرمی مون از استادان برجسته دانشگاه کپنهاگ و رئیس مرکز بینالمللی مسوولیتهای اجتماعی سازمانهای بزرگ در مدرسه بازرگانی دانشکده ناتینگهام است. کتاب پیشرو مقدمهای در زمینه مسوولیتهای اجتماعی شرکتهای بزرگ است. نویسنده تلاش کرده تا از طریق فصول مختلف کتاب چگونگی شکلگیری ایده مسوولیتهای اجتماعی از سطح شرکتها تا توسعه آن به سطح ملی و بینالمللی و نهادینه شدن آن بهعنوان موضوعی حیاتی را موردتوجه خوانندگان محترم قرار داده و در ادامه ضمن پرداختن به انتقادات وارده به این مقوله و پاسخدهی به اینگونه ایرادات، چشمانداز و دورنمای آتی انجام مسوولیتهای اجتماعی از سوی شرکتها را مورد بحث قرار دهد. این کتاب بر آن است تا به سازمانها و مدیران و مسوولان یادآوری کند که علاوه بر مسوولیت سودآوری در قبال سهامداران و سرمایهگذاران، در قبال دنیای اطراف و نسلهای آینده نیز مسوولیت دارند. کتاب درآمدی بر مسوولیت اجتماعی شرکتها نوشته جرمی مون به مدیران سازمانها متذکر میشود علاوه بر آنکه موظف به سودآوری برای سهامداران و سرمایهگذاران شرکتها هستند، باید پاسخگوی محیط پیرامون و نسلهای آینده خود نیز باشند. با وجود آنکه مسوولیت اجتماعی سازمانها با توجه به گستردگی و تنوع موضوعات مورد بحث از جمله محیط زیست، منابع طبیعی، تغییرات آبوهوایی، حقوق بشر، حقوق مصرفکنندگان، سرمایهگذاران و... آنقدر وسیع است که خود نیازمند چاپ کتابی قطور خواهد بود، اما آقای جرمی مون به خوبی توانسته در این کتابِ مختصر با اشاره به شاهبیتهای موضوع مذکور توجه شما را به اهمیت و نقشی که تکتک افراد جامعه چه به صورت انفرادی و چه در قالب جوامع مدنی دارند، جلب کند. بله، در حقیقت جرمی در رابطه با ماهیت و دایره مسوولیتهای اجتماعی سازمانها و شیوه مدیریت آنها سخن میگوید.
جملات برگزیده کتاب درآمدی بر مسوولیت اجتماعی شرکتها:
مردم زمانی که دریابند برای تحقق اهداف یک شرکت و مسوولانهتر عمل کردن آن در برابر مسوولیتهای اجتماعیاش، خیل عظیمی از افراد در درون و بیرون سازمان شامل مشاوران، خبرگان و دیگران به صورت همزمان تلاش میکنند، شگفتزده خواهند شد.
مسوولیت اجتماعی شرکتها از نظر همگان دارای مفهومی یکسان نیست.
تا زمانی که زمینه شفافیتی در مورد مسوولیت اجتماعی شرکتها وجود نداشته باشد، شرکتها انگیزهای برای انجام مسوولیتهای خود نخواهند داشت.
پیشنهاد میکنم که شما رهبران کسبوکارها، خود ما و سازمان ملل متحد یک پیمان جهانی مشتمل بر ارزشها و اصول مشترکی را که به بازارها جنبه انسانیتری بدهد، مورد توافق قرار داده و آن را عملی سازیم.
زمانیکه بازار در شرایطی متعادل قرار نداشته باشد، جامعه تا حدودی این شرایط را با کمک نهادهای غیربازاری به عنوان پل ارتباطی، تعدیل خواهد کرد.
در بخشی از کتاب درآمدی بر مسوولیت اجتماعی شرکتها آمده است:
«تعدادی از عوامل فرهنگی حاکم بر جامعه کسبوکار، آمریکا را حتی از دیگر کشورهای سرمایهداری متمایز میکند.
جامعهشناسان متوجه شدهاند که بر جامعه آمریکا، ترکیبی از فردگرایی و تفکر اجتماعی که حاصل یک تحول انقلابی است، حاکم است. این امر ریشه تاریخی در یکپارچگی کشور دارد. در عین حال این موضوع بیانگر متمایز دانستن نقش دولت در امور اجتماعی با ایجاد ثروت برای کشور از سوی کسبوکارهاست. از طرفی، در آمریکا یک تعهد سابقهدار در زمینه مسوولیت افراد (که اغلب ریشه در اعتقادات مذهبی دارد) در خصوص استفاده بهینه از منابعی که در اختیار آنها قرار داده شده، وجود دارد. این اعتقاد دارای دو وجه است: از یکسو کسب سود از سوی شرکتهای بزرگ قرن نوزدهم که در ساخت و توسعه جامعه نقش اساسی ایفا کرده بودند یک ارزش تلقی میشد و از سوی دیگر وجود نظارتی بشردوستانه این فرهنگ را بر جامعه حاکم کرده و از آنانی که از ثروت برخوردار میشدند انتظار میرفت تا بخشی از آن منافع را در جهت خواستههای جامعه مصرف کنند. این موضوع به افراطیترین شکل آن در گفته اندرو کارنگی قابل مشاهده است: پول بهدست آوردن تنها نیمی از کار و هدف است، بخش دوم آن چگونگی خوب مصرف کردن آن است. هرچند در ابتدا حوزه نفوذ ایده کارنگی صاحبان کسبوکارهای فردی را دربرمیگرفت، اما بعدها این انتظار به شرکتهای نوین تجاری نیز تسری داده شد.»
برنامه داوطلبی کارکنان در قالب تعهد کلی شرکت به مسوولیت اجتماعی خود در قبال جامعه جای میگیرد. این برنامه راهی برای مشارکت مدنی شرکتها در جامعه است. برنامههای داوطلبی کارکنان یکی از مولفههای مهم در تقویت ارزشها و فرهنگهای سازمانی، توانمند کردن کارکنان و اخلاقی کردن شرکت به شمار میرود. به طور کلی هرچه کارکنان نسبت به چالشهای اجتماعی جامعه آگاهتر باشند، ریسکهای اخلاقی و عملیاتی شرکت کاهش مییابد. مسوولیت اجتماعی شرکتی، نقش سازندهای در واکنش به مسائل جهانی نظیر تغییرات آبوهوایی، فقر، تغییر سازمانها و شرکتها و قابلیتهای حرفهای آنها و مهارتهای موردنیاز برای هدایت و توسعه عکسالعملهای مناسب در هنگام بحران ایفا میکند. مسوولیت اجتماعی شرکتی رویکرد تجاری است که مسوولیت شفافسازی و پاسخگویی تاثیراتی را دارد که ساختار یک تجارت بر روی مردم، جامعه و محیط دارد. در حال حاضر این رویکرد به یکی از بزرگترین چالشهای گردانندگان شرکتهای تجاری تبدیل شده است. مسوولیت اجتماعی شرکتی موقعیتهای زیادی را بر اساس تبعیتهای قانونی برای کاهش دادن خطرات دادوستد، افزایش احترام تجاری و بهرهمندی از پیشرفتهای جدید برای شرکتها و صاحبان صنایع فراهم میسازد. صاحبان صنایع و تجار میتوانند با اتخاذ استراتژیهای مناسب مسوولیت اجتماعی شرکتی باعث پایداری و دوام تجارت خود شوند. در کتاب حاضر تلاش شده تا از منابع انسانی به عنوان عنصری پیشتاز در پایهریزی فرهنگ مسوولیت اجتماعی شرکتی در درون هر تجارت و دادوستدی نام برده شود. اما این موضوع به دلیل رویکرد سنتی مدیران و صاحبان صنایع رخ نداده است. نویسنده این کتاب معتقد است که درک عمیقی از مسوولیت اجتماعی شرکتی میتواند باعث ارزشبخشی به منابع انسانی شود.
مختصری در مورد کتاب: کتاب حاضر برای دانشجویان رشته مدیریت در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا به عنوان منبع کمکدرسی برای دروس پایه مدیریت و سازمان و نیز برای دانشجویان علوم اجتماعی و سیاسی قابل استفاده است. هرچند مسوولیتپذیری اجتماعی به عنوان یکی از مفاهیم نوین در عصر حاضر شناخته میشود، قدمت آ ن به زمان باستان، یعنی دوران تدوین قوانین حمورابی بازمیگردد.
مطابق این مفهوم، سازمانهایی که به نیازهای انسانی افراد توجه کرده، و ماموریتها و دورنمای راهبردیشان را بر اساس خواستههای بشردوستانه
زیست-سازگار تدوین میکنند، جایگاه خود را در جامعه ارتقا بخشیده و به عنوان یک عنصر اثرگذار و موثر در حفظ و پایداری محیطی ایفای نقش میکنند. با این رویکرد، همه سازمانهایی که در گذشته صرفاً به سود و زیان خود میاندیشیدند، تحت فشار مردم و همچنین سازمانهای همکار و رقیب دید خود را گسترش داده، اندکی فراتر از منافع صرف سازمان را در نظر میگیرند؛ زیرا زمانی تصور بر این بود که موسسات صرفاً در برابر سهامداران و کارکنانشان مسوولاند اما با تغییر در رویکردهای جدید مدیریتی، مفهوم مسوولیتپذیری اجتماعی به مثابه یک اصل اساسی در جوامع مطرح شد.
براساس این مفهوم، از آنجا که سازمانها نیز مانند اشخاص حقیقی عضوی از اجتماع به شمار میروند، همانند سایر اعضای جامعه نسبت به محیط پیرامون خود مسوولیت دارند. بنابراین، میتوان اذعان داشت که در حال حاضر به دوران پاسخگو بودن سازمانها وارد شدهایم. این کتاب شامل 10 فصل است.
در فصول مختلف این کتاب به تاریخچه و مفاهیم، اصول و راهبردها، استقرار نظام مسوولیتپذیری اجتماعی در سازمان، دیدگاهها و نظریهها، مدلهای مسوولیتپذیری اجتماعی سازمانی، مزایا و منافع استقرار مسوولیتپذیری اجتماعی سازمانی، حوزههای ارتباطی مسوولیتپذیری اجتماعی سازمانی، مسوولیتپذیری سازمانی و مفاهیم جدید بازاریابی اجتماعی، مسوولیتپذیری اجتماعی سازمانی در سایر کشورها و ابزارهای سنجش مسوولیتپذیری اجتماعی در سازمانها اشاره شده است.
موضوع این کتاب، شرح مسوولیتهای اجتماعی شرکتهاست. در این نوشتار، ضمن بررسی مسوولیتهای اجتماعی بنگاههای اقتصادی به تشریح مدیریت کسبوکار و توسعه منابع انسانی با تاکید بر اخلاق حرفهای و ایفای دو نقش همزمان «مدیر» و «مربی» برای نیروی کار پرداخته شده است. کتاب، مشتمل بر پنج فصل است که عناوین آنها عبارتاند از: مدیریت با نگاه به آینده؛ ترویج مشارکت در سطوح ملی و منطقهای؛ به حداکثر رساندن تواناییهای صنعت بخش خصوصی؛ تفکر خلاق، نیاز امروز و فردا؛ و ژاپن در قرن بیست و یکم. کونوسوکه ماتسوشیتا بنیانگذار گروه صنعتی ماتسوشیتا الکتریک (ناسیونال و پاناسونیک) است. به کوشش مدیران برجسته و کارآفرینی چون ماتسوشیتا، ژاپن که روزی مشتاق آگاهی از رمز و راز موفقیت جوامع صنعتی بود، امروزه خود
به موضوع مطالعه بسیاری از پژوهشگران جهان تبدیل شده است. راز موفقیت این کشور در توسعه منابع انسانی، فلسفه مدیریت انسانگرا و مشارکتی، نگاه به انسان به منزله نیروی مولد و رویکرد انسانی به تولید، مدیریت مناسبات صنعت و نیروی کار با تاکید بر اخلاق حرفهای و روشهای ترویج مسوولیت اجتماعی بنگاهها بوده است.
ماتسوشیتا بر این باور است که اگر در جایگاه مدیر به کارکنان خود مانند فرزندانت ننگری، مدیر خوبی نیستی. از نظر او تولید کالا و خدمات با کیفیت عالی، بنیادیترین مسوولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی است. اما مهمتر از آن توانمندسازی نیروی انسانی و پرورش اجتماعی آنهاست که بسیار حیاتیتر است. ماتسوشیتا بر این باور است که چون شرکت منابع خود را از جامعه میگیرد و محصول خود را نیز به جامعه ارائه میدهد، از اینرو باید از بستر حیات خود که همان جامعه است، مراقبت کند و بهترین راه برای انجام دادن این مسوولیت، تولید کیفی، ارزان، بادوام و فراوان است. جمله معروف او به کارکنانش این است که اگر از شما سوال شد چه تولید میکنید؟ پاسخ دهید: «شرکت ما انسان میسازد، البته کالاهای الکتریکی هم تولید میکند.»